مقایسه انواع روش های پرایس اکشن | انواع پرایس اکشن چیست؟
برای درک بهتر مقایسه انواع روش های پرایس اکشن و بروزترین تکنیک های پرایس اکشن بهتر است ابتدا مقاله آشنایی با الگوهای کندل استیک در پرایس اکشن و نوسانگیری را مطالعه کنید. یکی از نوینترین روشهای معاملاتی در بازارهای مالی، استراتژی پرایس اکشن است. تحلیلگران از پرایس اکشن برای بررسی موقعیت ورود و خروج در بازار استفاده میکنند. تکنیک شیوه معاملات بازگشتی های پرایس اکشن برای تحلیل وضعیت نمودارها و دریافت سیگنالهای ورود و خروج، از دادههای قیمتی استفاده میکند که مهمترین هدف آن، پیشبینی روند آتی بازار و یافتن نقاط احتمالی بازگشت به بازار است.
استفاده از این استراتژی میتواند خطاهای شما را به حداقل برساند. همچنین تنها نموداری که در استراتژی پرایس اکشن استفاده میشود، کندل استیک یا نمودارهای شمعی میباشد. همچنین بهتر است بدانید که کندل استیک در پرایس اکشن به عنوان ستون اصلی عمل میکند. یکی از مهمترین بخشهای معاملاتی پرایس اکشن، الگوهای معاملاتی است که به آنها اصطلاحاً سیگنال یا ستاپ میگویند. وظیفه این ستاپها قادرسازی کاربر برای پیشبینی قیمتهای بعدی است. البته الگوهای معاملاتی در بازار زیاد است که میتوانید از آنها برای پیشبینی قیمتهای آینده استفاده کنید. در ادامه این نوشتار به آموزش صفر تا صد پرایس اکشن و مقایسه بهترین پرایس اکشنهای حال حاظر خواهیم پرداخت.
آموزش صفر تا صد پرایس اکشن
اگر شما هم یکی از علاقه مندان به حوضه ارزهای دیجیتال هستید؛ حتماً تا به حال نام الگوهای پرایس اکشن را شنیدهاید و درباره ماهیت آن کنجکاو شدهاید. پرایس اکشن یک تکنیک معاملهگری و تحلیل بازار است که به معامله گران این قابلیت را میدهد تا در تصمیم گیری در معاملات با حرکات واقعی، بهتر عمل کنند. بهتر است بدانید که پرایس اکشن در مقابله با اندیکاتورها گزینه مناسبتری است؛ چرا که معامله گرانی که از شیوه معاملات بازگشتی اندیکاتورها استفاده میکنند، همیشه از قیمت فعلی بازار عقبتر هستند.
معمولاً معامله گران از پرایس اکشنها در معاملات کوتاه مدت یا میان مدت استفاده میکنند. پرایس اکشن متشکل از ترکیبات جالب اطلاعات و دیدگاههای مختلف است؛ این ترکیبات عبارتاند از: الگوی قیمتهای تاریخی، شاخصهای فنی، توانایی یک سرمایه گذار برای خواندن بازار و… .
مقایسه انواع روش های پرایس اکشن
همانطور که میدانید در دنیای سرمایه گذاری و معاملات، استراتژی و روشهای مختلفی برای تحلیل و بررسی وجود دارد. هر کدام از این روشهای نام برده شده بستگی و استفاده شخص دارد و گاهی ممکن است با استفاده از روش تحلیل اشتباه، سرمایه خود را از دست دهید. پس بهتر است در این قسمت از آموزش صفر تا صد پرایس اکشن با ما همراه باشید.
پرایس اکشن ال بروکس
یکی از بهترین پرایس اکشن های بازارهای معاملاتی است که از آن در جهت کسب سود در بازارهای ارزی استفاده میکنند. برای درک بهتر مقایسه انواع روش های پرایس اکشن با ما همراه باشید. مزیتی که پرایس اکشن ال بروکس را از بقیه تحلیلها جدا میکند این است که کاربر نیازی به استفاده از برنامه خاصی برای تحلیل ندارد و تنها ابزار مورد نیاز همان نمودارهای کندل استیک در پرایس اکشن است. همچنین در پرایس اکشن ال بروکس از چارتها و نمودارهای پنچ دقیقهای، روزانه یا هفتگی استفاده میشود. نمودارهای شمعی، تنها ابزار مورد نیاز پرایس اکشن میباشد و در حال حاظر پرایس اکشن ال بروکس جز مهمترین و برترین روشهای تحلیل بازارهای مالی است که برای مبتدیان بسیار راحت و پرکاربرد است.
پرایس اکشن ال بروکس یک تحلیل رایگان است بنابراین میتوانید از کندلها، نمودارها و چارتها به طور رایگان استفاده کنید. در حال حاظر کاربران از پرایس اکشن ال بروکس در بازارهای مالی، ارزهای دیجیتال و فارکس استفاده میکنند.این روش بخاطر استفاده در بازههای زمانی مختلف از یک دقیقه تا چند دقیقه تا زمان فریمهای بزرگ جز روشهای کم ریسک به شمار میآید که این موضوع به تنهایی یکی از بزرگترین مزیتهای این تحلیل به حساب میآید. یکی دیگر از مهمترین مزیتهای ال بروکس در مقایسه انواع روش های پرایس اکشن، درصد موفقیت بالای کاربر با استفاده از این روش میباشد.
کاربر میتواند با بررسی و در نظر گرفتن هیجانات و تصمیمات دیگر معاملهگران اقدام به معامله کند. همچنین پرایس اکشن ال بروکس نسبت به دیگر روشهای تحلیل دقت بیشتری دارد که در نتیجه تحلیلهای دقیقتری به همراه دارد. تاخیرهای زمانی کم موجب میشود که کاربر این امکان را داشته باشد که سریعتر متوجه تغییرات اعمال شده شود و نسبت به معاملات جدید تصمیم مناسبی گیرد. باید در نظر داشته باشید که پرایس اکشن به هیچ وجه از بین نمیرود و همیشه به عنوان یک ابزار برای تحلیل مورد استفاده قرار میگیرد.
پرایس اکشن لنس بگز
یکی دیگر از استراتژیهای مهم در مقایسه انواع روش های پرایس اکشن، استراتژی پرایس اکشن لنس بگز میباشد که کاملا بر اساس تصمیمهای کاربر انجام میشود. در پرایس اکشن لنس بگز از سه تایم فریم(تایم فریم بالایی، میانی و پایینی) استفاده میشود که در آخر برای شناخت نوسانات در بازار مورد استفاده قرار میگیرد. استراتژی لنس بگز به کاربر نشان میدهد که حرکات و نوسانات قیمت در چارچوب حمایت و مقاومت تحلیل کرده و برای حرکات آینده قیمت تدوین میشود و معاملهگران میتوانند بر اساس این روند، بهترین فرصتهای معاملاتی سودآور را پیدا کنند.
یکی از مهمترین مزیتهای پرایس اکشن لنس بگز نشان دادن معامله بر اساس واقعیت بازار و ترکیبی از شرایط مختلف است. به عنوان مثال روند معاملات به سمت صعود یا نزول از جمله شرایط مختلف میباشد؛ در شرایطی که بازار به سمت نزول حرکت کند، باعث خروج معاملهگر از سهم و در نهایت از بین رفتن حساب میشود.
در اکشن لنس، ممکن است در بعضی از شرایط پیشآمده همچون شک و تردید به سودمندی آتی معامله، از معامله صرف نظر کرده و در شرایطی که معامله به طور سربه سر است، از معامله خارج شود. در هر حالت این ویژگی را میتوان به عنوان مزیتی در مقایسه انواع روش های پرایس اکشن، دانست.
هدف لنس بگز در مقایسه انواع روش های پرایس اکشن
تصور لنس بگز از بازار به این شکل است که بازار یک ماهیت عاطفی دارد و دلیل این تصور هم تصمیمات کاربران بر اساس هیجانات است. هدف پرایس اکشن لنس بگز در بازارهای مالی افزایش آگاهی کاربران از موقعیت نسبت به شرایط فعلی و حفظ تمرکز میباشد. کاربران به کمک این روش میتوانند نقاط ضعف و قدرت و نوسانات بازار را بهتر بشناسند.
ستاپهای معاملاتی لنس بگز
ترکیب چند پارامتر در کنار هم برای درک صحیح از شرایط بازار را ستاپهای معاملاتی میگویند. در لنس بگز ستاپهای معاملاتی مختلفی وجود دارد که از طریق شناساندن ضعفهای موجود در روند قیمت و مشخص کردن روند احتمالی بازار به کاربران در تصمیمگیری کمک خواهد کرد. در ادامه به معرفی چند ستاپ معاملاتی در پرایس اکشن لنس بگز میپردازیم:
1.ستاپ شکست ناموفق
2.ستاپ تست حمایت و مقاومت
3.ستاپ پول بک بعد از شکست
4.ستاپ پول بک ساده در روند
5.ستاپ پول بک پیچیده در روند
پرایس اکشن RTM
یکی دیگر از تکنیک های پرایس اکشن، پرایس اکشن RTM است که با کمک به کاربر در کسب سود بیشتر معروف است. استراتژی RTM بیشتر به عنوان یک روش برای معاملهگران حرفهای در بازار ارزهای دیجیتالی شناخته میشود. همانطور که گفته شد، در روشهای پرایس اکشن نیازی به استفاده از برنامه خاصی نیست؛ در پرایس اکشن RTM نیز کاربران بدون نیاز به استفاده از ابزار یا اندیکاتور خاصی میتوانند اقدام به معامله کنند. برای تحلیل به روش RTM تنها کافی است که کاربر قیمت گذشته توکن یا ارز دیجیتالی مورد نظر را بررسی کند. پرایس اکشن RTM آموزش نوین تحلیل الگوهای قیمتی و روند حاکم بر بازار که گاهی به صورت تصادفی است را بر عهده دارد.
بنابراین این روش معاملاتی شانس موفقیت شما را در معاملات چندین برابر خواهد کرد. از این روش برای سرمایهگذاریهای بلند مدت و کوتاه مدت بدون نیاز به برنامه یا اندیکاتور خاصی استفاده میشود. در پرایس اکشن RTM فقط از ارزش قیمتی برای تحلیل و بررسی استفاده میشود.
در این روش از گرههای معاملاتی استفاده میشود که به صورت دو الگوی کلی نمایش داده میشود:
پرایس اکشن وودز
پرایس اکشن وودز یکی از روشهای تحلیل و بررسی بازار است که نسبت به دیگر روشها طرفدار کمتری دارد و نام آن کمتر شنیده شده است. این روش پرایس اکشن نسبت به روش لنس بگز پیچیدهتر است اما از RTM پیچیدگی کمتری دارد. روش پرایس اکشن وودز دارای 6 ستاپ معاملاتی است که برای بررسی روند قیمتی مورد استفاده قرار میگیرند.
پرایس اکشن عرضه و تقاضا
پرایس اکشن عرضه و تقاضا یکی دیگر از روشهای پرایس اکشن است که افراد از آن برای کسب سود از بازارهای مالی استفاده میکنند. معمولاً تریدرها روش پرایس اکشن عرضه و تقاضا را با روش پیدا کردن نقاط مقاوتی و حمایتی اشتباه میکنند. در این حال باید گفت که این دو روش متمایز از یکدیگر هستند و با استفاده از هر کدام میتوان اطلاعاتی را از نمودارها استخراج کرد. سطوح عرضه و تقاضا را به راحتی میتوان با مشاهده نمودارها پیدا کرد، اما در وهله اول باید نمودار را به صورت کندلی در بیارید. سطحهای عرضه در بین دو قله بلند نمودار شکل میگیرد که در این حالت قیمت بار اول نزول و سپس حالت صعودی به خود گرفته است.
سطوح تقاضا نیز همانند سطوح عرضه به راحتی از روی نمودار قابل شناسایی میباشد، اما باید حالت نمودار شما به صورت کندل باشد. سطح تقاضا در بین پایینترین دو قله قرار دارد که در ابتدا نمودار حالتی صعودی و سپس نزولی دارد. روش پرایس اکشن عرضه و تقاضا در پوزیشن گیری کوتاه مدت به تریدرها کمک زیادی میکند، از این رو این روش بیشتر برای تریدهای روزانه یا هفتگی از آن استفاده میشود.
الگوهای عرضه و تقاضا
تریدرها پس از شناسایی سطوح عرضه و تقاضا از دو الگو برای گرفتن پرایس اکشن استفاده میکنند. الگوی Pin Bar و Engulfing دو الگویی است که در پرایس اکشن عرضه و تقاضا از آن استفاده میکنند. این دو الگو به تریدها در شناخت و پیدا کردن دقیق سطوح عرضه و تقاضا کمک میکنند، از این رو بهتر است که این دو الگو را به خوبی بلد باشید.
تفاوت پرایس اکشن لنس بگز و پرایس اکشن RTM
در مقایسه انواع روش های پرایس اکشن، RTM و لنس بگز جز بهترین پرایس اکشن های امروزه به شمار میآیند که در ادامه به تفاوتهای این دو استراتژی میپردازیم. همانطور که اشاره کردیم، در پرایس اکشن لنس بگز، همه تحلیلها و بررسیها بر اساس روندهای قیمتی انجام میشود. در این روش برای بررسی و تحلیل روند بازار، ستاپهای معاملاتی بر اساس منطق کامل و روند قیمتی ایجاد میشوند. در صورتی که در RTM تحلیل و بررسی اینگونه نیست.
همچنین پرایس اکشن RTM نیازمند کسب مهارت و آموزش است؛ به همین خاطر فقط معاملهگران حرفهای از این روش استفاده میکنند. اما در استراتژی پرایس اکشن لنس بگز احتیاج به مهارت خاصی نیست و کاربران تازه وارد نیز میتوانند به راحتی از این روش استفاده کنند.
مزایای معامله با پرایس اکشن ها
رایگان و بدون هزینه بودن پرایس اکشنها جز مهمترین ویژگی تکنیک های پرایس اکشن به شمار میآید. همچنین تحلیل بازار به کمک پرایس اکشنها نیاز به هیچگونه ابزار یا اندیکاتور خاصی نیست و تنها از کندلها و نمودارها استفاده میشود.
- استراتژی پرایس اکشن در هر موقعیتی از بازار کاربرد دارد. کاربران میتوانند در بازار سهام، ارز دیجیتال، کالا و فارکس از تحلیلهای پرایس اکشن استفاده کنند.
- سرعت بالا و تاخیرهای کوتاه یکی دیگر از مزیتهای مقایسه انواع روش های پرایس اکشن به حساب میآید.
- کامل است؛ پرایس اکشنها در واقع ترکیب روشهای تحلیل معاملات است که به کاربران در گرفتن تصمیم درست کمک میکند.
سوالات متداول
هدف پرایس اکشن چیست؟
هدف روشهای پرایس اکشن تحلیل روی عملکرد ارزش قیمتی سهم است و تصمیمگیری برای کاربران را راحت میکند.
بهترین پرایس اکشن کدام است؟
همانطور که در قسمتهای قبل توضیح داده شد، در حال حاظر RTM و لنس بگز جز بهترین پرایس اکشن های امروز به شمار میروند.
پرایس اکشن در چه بازارهایی کاربرد دارد؟
از روشهای پرایس اکشن میتوان در تمامی بازارهای مالی نظیر فارکس، بورس، ارزهای دیجیتال، کالا و… استفاده کرد.
برای استفاده از پرایس اکشنها ابزار یا برنامهای نیاز است؟
خیر برای استفاده از روشهای تحلیل پرایس اکشن شما نیاز به برنامه یا ابزاری ندارید؛ نمودارها و چارتها تنها ابزار مورد استفاده در این روش میباشند که معروفترین آنها نمودارهای شمعی است.
برای استفاده از روشهای پرایس اکشن آموزش خاصی لازم است؟
بله، در نظر داشته باشید که کار با تحلیلهای پرایس اکشن بسیار ساده است اما هر کدام از پرایس اکشنها نیازمند آموزش و مهارت خاصی میباشد. بنابراین اگر یک سرمایهگذار تازه وارد هستید حتما ابتدا مهارت لازم را کسب کنید.
سخن آخر
در این مقاله سعی کردیم مقایسه انواع روش های پرایس اکشن را به زبان ساده برای شما بیان کنیم. استفاده از روشهای پرایس اکشن در بازارهای مالی یک امر ضروری است. شانس موفقیت شما بستگی به مهارت و دانش شما در روشهای تحلیل و بررسی دارد. همانطور که گفته شد، پرایس اکشن یکی از محبوبترین الگوهای معاملاتی است که امروزه بسیاری از معاملاگران در معاملات روزانه و کوتاه مدت خود از این الگو استفاده میکنند. در واقع پرایس اکشن را میتوان سادهترین روش معاملاتی است که با استفاده از میتوان از بازار ارزهای دیجیتال کسب درآمد کرد، اما این نکته را درنظر بگیرید که برای کسب سود باید دوره اموزش ارز دیجیتال را نیز بگذرانید تا موفق به کسب درآمد دلاری از این بازار شوید. البته ممکن است پرایس اکشنها به دلیل سادگی در میان معاملهگران تازه کار چندان محبوبیتی نداشته باشد؛ اما در میان حرفهای بسیار پرطرفدار است.
پرایس اکشن چیست؛ آموزش معامله با Price Action
پرایس اکشن (Price Action) به یکی از شیوههای معاملهگری گفته میشود که تریدر تنها بر مبنای دادههای قیمتی و الگوی کندلها خرید و فروش میکند. توجه به اخبار فاندامنتال یا استفاده از اندیکاتورهایی که دادههای ورودی آنها قیمت و حجم معاملات است، در پرایس اکشن مورد استفاده قرار نمیگیرد.
معاملهگران پرایساکشن در این روش بر روی نمودار قیمتی سادهای تحلیل خود را انجام میدهند و این تکنیک به آنها اجازه میدهد تا حرکات زنده و واقعی قیمت را دنبال کنند. شناسایی سطوح و نواحی عرضه (Demand) و تقاضا (Supply)، وضعیت کندلها در نقاط بحرانی و چینش متوالی کندلها از جمله مباحث مهمی هستند که تریدرهای پرایس اکشن باید با آنها آشنا باشند.
نمونهی از یک چارت ساده بدون اندیکاتور که در پرایس اکشن استفاده میشود – محدودههای حمایت و مقاومت مشخص شدهاند
نمونهای از یک چارت نسبتا شلوغ که از اطلاعات زیادی اشباع شده است و تمرکز معاملهگر را بر هم میزند
براساس سایت اینوستوپدیا، نکات کلیدی پرایس اکشن شامل موارد زیر میشود:
- پرایس اکشن به نوسانات قیمت که در یک بازه زمانی بر روی نمودار رسم شده، اشاره دارد.
- برای مشخص کردن روندهای قیمتی در پرایس اکشن برای معاملهگران، میتوان دیدگاههای مختلفی را اعمال کرد.
- الگوهای نموداری از پرایس اکشن به دست میآیند. همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند میانگین متحرک که از آنها برای پیشبینی در آینده استفاده میشود، با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
همانطور که گفته شد، دادههای خام قیمتی مبنای دادههای پرایس اکشن است که میتوان آن را در قالبهای مختلف نموداری مانند شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفت. نمودار کندل استیک به دلیل نمایش گرافیکی مناسب نوسانات و حرکات قیمتی، به همراه نمایش دادههایی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین به محبوبیت بالایی بین معاملهگران دست یافته است. الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید نمونههایی از پرایس اکشنهای تفسیرشدهای هستند که معاملهگر حین مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را اتخاد کند. الگوهای کندل استیک بسیاری وجود دارند که هر یک از آنها انتظارات خاصی را در تریدر به وجود میآورند.
الگوی مثلث صعودی
برای نمونه از یک مثلث صعودی که با خطوط روند بر روی نمودار یافت شده، میتوان برای پیشبینی یک شکست مقاومتی استفاده کرد. پرایس اکشن در این الگو به ما میگوید که خریداران چندین بار برای شکستن مقاومت تلاش کردهاند و هر بار قدرتمندتر از قبل ظاهر شدهاند.
چگونه از پرایس اکشن استفاده کنیم؟
پرایس اکشن همانند اندیکاتورهایی مثل MACD و RSI یک ابزار به شمار نمیآید و منبعی از دادههایی است که ابزارهای مختلف براساس آن ساخته شدهاند. معاملهگران نوسانی (Swing Trader) و تریدر روند (Trend Trader) بیشتر ترجیح میدهند با پرایس اکشن کار کنند تا تحلیل فاندامنتال و اندیکاتورها را برای تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمتی رها کنند. حتی این تریدرها هم باید به عوامل دیگری از جمله حجم معاملات و تایمفریمهایی که از آن برای یافتن سطوح حمایت و مقاومتی استفاده کردهاند، توجه داشته باشند؛ چرا که میتواند بر روی درست بودن تحلیلهایشان تاثیر بگذارد.
معاملهگران برای اینکه تحلیل پرایس اکشن موفقی داشته باشند، باید حداقل با چند مفهوم اولیه مانند حمایت، مقاومت و خطوط روند آشنایی داشته باشند. همچنین انواع دیگر تحلیلهای پیشرفتهتری که بر مبنای پرایساکشن انجام میشود را نیز میتوانید در آموزش «چگونه با پرایس اکشن معامله کنیم» بخوانید:
- چگونه با پرایس اکشن معامله کنیم؛ آموزش تحلیل بالا به پایین
همچنین با مطالعه مجموعه در حال تکمیل آموزش تحلیل تکنیکال میتوانید اصول و پایههای مقدماتی آن را فرا بگیرید:
خطوط حمایت و مقاومت
معاملهگران در پرایس اکشن باید به دنبال سطوح و محدودههایی باشند که قیمت در مواجهه با آنها واکنش نشان داده است. به این محدودهها حمایت و مقاومت گفته میشود. خطوط حمایت و مقاومت پس از اینکه میشکنند، قابل تبدیل شدن به یکدیگر هستند. یعنی برای نمونه خط حمایتی که شکسته میشود، در ادامه سدی در برابر افزایش قیمت خواهد بود و به یک مقاومت تبدیل میشود. این خطوط را باید در تایمفریم مخصوص خود استفاده کرد، چرا که قیمت بسته شدن یا باز شدن در یک تایمفریم خاص میتواند شکسته شدن یا نشدن این خطوط را در آن تایم فریم تعیین کند. برای مثال استفاده از خطوط حمایتی که برای دوره زمانی هفتگی رسم شده، احتمالا در نمودار یک ساعته کارایی چندانی نخواهد داشت.
خطوط روند
شناسایی روند و یافتن خطوط روند از اولین کارهایی است که معاملهگر باید انجام دهد. اصطلاح «روند دوست شماست» که در بازارهای مالی از آن استفاده میشود، یکی از نکات مهمی است که معاملهگران باید به یاد بسپارند تا در هنگام ترید کردن با روند بازار نجنگند. خطوط روند که با اتصال کفها و سقفها به همدیگر ساخته میشوند، نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص میکنند تا در اولین شمعی که از خط روند عبور میکند، معاملهگر تصمیم به خریدن یا فروختن بگیرد.
الگوهای کندل استیک
آرایش به خصوص کندلها در کنار یکدیگر، معاملهگر را برای حرکت بعدی قیمت آماده میکند. در ادامه تعدادی از این الگوها و ویژگیهای آنها معرفی شده است.
مشخصات یک شمع (کندل)
ماروبزو (Marubozu) در این الگو سایهای از سمت بالا یا پایین بر روی بدنه شمع دیده نمیشود. فشار شدید خریداران (ماروبزو سبز) و فروشندگان (ماروبزو قرمز) از مشخصههای بارز این شمع است. این شمع اولین مرحله از شروع روند صعودی و نزولی در بازار است.
دوجی (Doji) زمانی شکل میگیرند که قیمت آغازین و نهایی یک شمع با هم برابر باشند. اندازه سایهها در دوجی متغیر است. این الگو نبرد میان خریداران و فروشندگان را نشان میدهد که هیچ یک از دو گروه بر دیگری برتری نیافتهاند. این الگو میتواند هم به صورت ادامهدهنده روند و هم بازگشت روند باشد.
هارامی (Harami) یکی از الگوهای بازگشتی که از دو شمع تشکیل شده است. کندل اول که شمع مادر نام دارد، بازار را به نقطه اوج یا نزول میرساند. کندل بعدی یک شمع دوجی است یا اینکه بدنه کوچکی دارد و درون بازه خرید و فروش شمع مادر تشکیل میشود.
پوششی (Engulfing) در این الگو دو شمع پشت سر هم قرار گرفتهاند که رنگهای متضادی دارند. این الگو به صورت بازگشتی است و بدنه شمع دوم، کندل اول را به صورت کامل در بر میگیرد. اینکه شمع پوششی چه تعداد از شمعهای قبلی را در بر میگیرد، قدرت الگو را نشان میدهد.
شروع به کار برای ترید با پرایس اکشن
معاملهگران پس از اینکه با مفاهیم اولیه آشنا شدند، باید نمودار خود را برای تحلیل کردن آماده کنند. خالی کردن نمودار از هر شکل، خط و اندیکاتور اضافهای برای هر چه سادهتر کردن آن، از لازمههای استفاده از پرایس اکشن در معاملات است.
نمودار بالا که قیمت بیت کوین را در ماه جولای ۲۰۱۹ نشان میدهد، برای تحلیل آماده است. در این تحلیل از نمودار شمعی استفاده شده و رنگ مشکی، بیانگر کندل نزولی و رنگ سفید بیانگر شمع صعودی است.
در ابتدا با رسم محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) بر روی نمودار، مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکنیم. با همین کار ساده میتوان در صورت شکسته شدن این محدودهها اقدام به خرید یا فروش کرد. با استفاده از الگوهای شمعی که تعداد آنها بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این مطلب معرفی شد، میتوان وضعیت روانی بازار را در آن لحظه تحلیل کرد.
برای نمونه الگوی چکش که یک الگوی بازگشتی صعودی است، موفق عمل کرده و موجب رشد قیمت شده است. الگوی دوجی که پس از یک شمع سفید بزرگ ظاهر شده، عدم اطمینان را در بازار نشان میدهد و لزوم مشخص شدن شمع بعدی را بیش از پیش میسازد. الگوی کندل بازگشتی صعودی که کمترین قیمت آن (Low Price) نسبت به شمع قبلی پایینتر بوده و به صورت صعودی نیز بسته شده، از ورود به معامله پس از عبور قیمت از بالاترین قیمت آن (خط چین قرمز) حکایت دارد. الگوهای کندل استیک در این نمودار تنها به موارد گفته شده محدود نمیشود. برای همین آشنایی با این الگوها و نتایجی که از پس ظهور آنها در نمودار به وقوع پیوسته، برای کسانی که از پرایس اکشن استفاده میکنند ضروری است.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
تحلیل پرایس اکشن شخص به شخص میتواند متفاوت باشد. بارها اتفاق افتاده که دو معاملهگر با نگاه به حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملا مختلف برسند. یکی از آنها شاید ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری انتظار بازگشت روند را در آینده نزدیک داشته باشد. البته دوره زمانی که معاملهگر استفاده میکند، تاثیر فراوانی بر روی تحلیل او خواهد گذاشت؛ بطوریکه قیمت یک ارز دیجیتال میتواند در طول چند هفته به صورت نزولی باشد، اما در تصویر بزرگتر هر ماه رشد کرده باشد.
نکته مهم این است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و تحلیلگر باید برای گرفتن تایید از الگو به آن فرصت کافی (نه زیاد و نه کم) بدهد. این نوع تحلیل نسبت به سایر شیوههای معاملهگر مزیتهایی هم دارد که از جمله آنها میتوان به سریع بودن و کاربردی بودن آن در هر بازاری اشاره کرد. در عین حال که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده است، یادگیری و استفاده از آن در نمودارها نیازمند تمرین فراوان است. پرایس اکشن به تریدر اجازه خواهد داد تا نظم موجود بین خریداران و فروشندگان را از بینظمی بین دادههای قیمتی بیرون بکشد و بر اساس آن حرکت بعدی را پیشبینی کند.
شما میتوانید با شرکت در دوره اطلس ارزدیجیتال، تحلیل تکنیکال را به صورت ویدیویی و با پشتیبانی اساتید باتجربه یاد بگیرید.
الگوهای هارمونیک در معاملات + معرفی 4 الگوی هارمونیک پرطرفدار
در الگوهای قیمتی هارمونیک، الگوهای قیمتی هندسی با استفاده از اعداد فیبوناچی جهت مشخص کردن دقیق نقاط بازگشتی بکار گرفته میشود. برخلاف سایر روشهای متداول تریدینگ (معاملهگری)، معاملات هارمونیک در تلاش است تا حرکات بعدی قیمت را پیشبینی کند.
در ادامه این مطلب از بورسینس قصد داریم نگاهی داشته باشیم به انواع الگوهای هارمونیک که در معاملهگری استفاده میشود.
ترکیب هندسه و اعداد فیبوناچی
معاملات هارمونیک، الگوهای قیمتی و ریاضیات را با هم ترکیب میکند تا یک روش معامله بسازد که دقیق و برمبنای این فرضیه است که الگوها در نمودار تکرار میشوند. (یکی از اصول تحلیل تکنیکال)
ریشه این روش، نسبت اولیه یا مشتقی از آن است (0.618 یا 1.618). نسبتها شامل این موارد هستند: 0.382، 0.50، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.
نسبت اولیه (primary ratio) تقریبا در کل طبیعت، ساختار محیط و رویدادها مشاهده میشود و همچنین در ساختارهایی ایجاد شده توسط انسان نیز میتوان آنرا یافت.
از آنجایی که این الگو و نسبت در طبیعت و جامعه تکرار میشود، میتوان این نسبت را در بازارهای مالی نیز مشاهده نمود که از محیط و جامعهای که معامله در آن انجام میشود تاثیر میپذیرد.
با یافتن الگوهایی که دارای طول و اندازههای متفاوت است، معاملهگر میتواند نسبتهای فیبوناچی را به الگوها اعمال کند و برای پیشبینی قیمتهای آینده تلاش نمیاد. بخش اعظیم از این روش معامله، به اسکات کارنی (Scott Carney) نسبت داده شده، با این حال افراد دیگری نیز در این روش مشارکت داشتهاند و الگوها و سطوحی را یافتهاند که باعث بهبود عملکرد این روش میشود.
مشکل معاملات هارمونیک
الگوهای قیمتی هارمونیک بسیار دقیق هستند و نیاز است الگو، حرکات را کامل نشان دهد تا با آشکار شدن الگو، یک نقطه بازگشتی دقیق مشخص شود. یک معاملهگر ممکن است الگویی را مشاهده کند که همانند یک الگوی هارمونیک باشد اما سطوح فیبوناچی در الگو، تراز و در یک ردیف نباشند و بدین ترتیب آن الگو با توجه به قوانین الگوهای هارمونیک، یک الگوی قابل اتکا تلقی نشود. البته این موضوع میتواند یک مزیت نیز به شمار آید، زیرا نیازمند آن است که معاملهگر شکیبایی پیشه کند و برای شکلگیری کاملتر نمودار صبر نماید.
الگوهای هارمونیک میتوانند میزان پایداری حرکت فعلی قیمت را اندازه بگیرند اما از آنها میتوان برای مجزا کردن نقاط بازگشتی نیز استفاده کرد. ریسک کار زمانی است که یک معاملهگر یک موقعیت معاملاتی در ناحیه بازگشتی (reversal area) اتخاذ میکند و الگو شکل نمیگیرد (Fail میشود).
وقتی این اتفاق میافتد، ممکن است معاملهگر در معاملهای گیر کند که روند به سرعت و در خلاف جهت معامله او، ادامه مییابد. بنابراین همانند همه استراتژیهای معاملاتی، ریسک این روش نیز باید مدیریت شود.
در نظر داشته باشید که الگوها ممکن است درون الگوهای دیگر شکل بگیرند و همچنین احتمال شکلگیری الگوهای غیرهارمونیک در درون الگوهای هارمونیک نیز وجود دارد. این شرایط میتواند برای سنجش اثربخشی الگوهای هارمونیک به ما کمک کند و عملکرد معاملهگر را در ورود و خروج به معاملات بهبود بخشد.
همچنین احتمال وجود چندین موج قیمتی در یک موج هارمونیک وجود دارد (برای مثال یک موج CD یا موج AB). قیمتها بطور مرتب در حال چرخش هستند، بنابراین باید روی تصویر بزرگتر تایم فریمی که در آن معامله میشود تمرکز کرد. طبیعت فراکتالی بازارها، قابلیت اعمال این تئوری را در کوچکترین تایم فریمها تا بزرگترین آنها فراهم میکند.
برای استفاده از این روش، معاملهگر باید از پلتفرمی معاملاتی استفاده کند که بتواند برای سنجش هر موج قیمت، چندین ابزار Fibonacci retracements را روی نمودار رسم کند.
الگوهای بصری هارمونیک و روش معامله
الگوهای هارمونیک در دستههای زیادی وجود دارند، با این حال این 4 الگو که در ادامه شرح میدهیم پرطرفدار است: گارتلی (Gartley)، پروانه (butterfly)، خفاش (bat) و خرچنگ (crab).
1 – الگوی گارتلی (Gartley)
این الگو در اصل توسط H.M Gartley در کتاب خود با نام Profits in the Stock Market منتشر شد، بعدها سطوح فیبوناچی نیز توسط اسکات کارنی در کتابش با نام The Harmonic Trader به آن اضافه شد. منبع سطوح توضیح داده شده در زیر، از همان کتاب است.
در طی سالها، برخی معاملهگران دیگر برخی نسبتهای رایج دیگر را مطرح کردهاند که در صورت مرتبط بودن، آنها نیز ذکر میشوند.
الگوی صعودی (گاوی) اغلب مواقع در ابتدای روندها مشاهده میشود و نشانهای از این است که امواج اصلاحی قیمت در حال پایان یافتن هستند و افزایش رو به بالای قیمت، نقطه D را شکل میدهد.
همه الگوها ممکن است در پسزمینه و درون یک روند گستردهتر باشند یا محدوده خنثی باشند که معاملهگران باید به آن توجه کنند.
اطلاعات زیادی برای فراگیری در باره این الگو وجود دارد اما به این شکل باید نمودار خوانده شود:
ما از مثال الگوی صعودی استفاده میکنیم. قیمت از X تا نقطه A رشد میکند، سپس اصلاح اتفاق میافتد و نقطه B سطح اصلاحی 0.618 موج A است. قیمت دوباره در خط BC افزایش مییابد که نقطه اصلاحی 0.382 تا 0.886 موج AB است.
حرکت بعدی، کاهش قیمت در خط CD است که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است. نقطه D نیز سطح اصلاحی 0.768 از XA محسوب میشود.
بسیاری از معاملهگران به دنبال خط CD هستند که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است.
ناحیه D به عنوان منطقه برگشتی احتمالی شناخته میشود. اینجاست که میتوان به موقعیتهای خرید وارد شد، با این حال بهتر است همیشه به دنبال تایید بازگشت روند و نشانههای رشد قیمت بود.
معمولا یک حدضرر نیز در نقطه نه چندان پایینتر از نقطه ورود قرار میگیرد.
برای الگوهای نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر از آن نقطه در نظر میگیرند.
2 – الگوی پروانه (butterfly)
الگوهای پروانه از گارتلی متفاوتتر است. این الگوی هارمونیک دارای یک نقطه D گسترشی فراتر از نقطه X است.
در ادامه الگوهای صعودی پروانه را شرح میدهیم.
قیمت از X تا نقطه A افت میکند، موج صعودی AB، موج اصلاحی 0.786 از خط XA است. موج BC اصلاح 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود.
CD امتداد 1.618 تا 2.24 از AB است و D در امتداد 1.27 از موج XA قرار میگیرد.
D نقطهای است که معاملهگران موقعیت فروش را اتخاذ میکنند. با این حال همیشه باید به دنبال نشانههایی برای تایید کاهش قیمت بود. حدضرر نیز کمی بالاتر از نقطه ورود قرار داده میشود.
در تمام این الگوها، برخی از معاملهگران به دنبال نسبتهایی بین نسبتهای اشاره شده میگردند، در حالیکه برخی دیگر از افراد فقط به دنبال یکی از آنها هستند.
برای مثال، در بالا اشاره کردیم که موج CD نسبت 1.618 تا 2.24 از AB است، برخی از معاملهگران فقط به دنبال نسبت 1.618 یا 2.24 هستند و سایر اعدادی که مابین این دو نسبت است را نادیده میگیرند، مگر اینکه این اعداد به اعداد ذکر شده بسیار نزدیک باشند.
3 – الگوی خفاش (BAT)
الگوی خفاش از لحاظ ظاهری مشابه گارتلی است ولی در اندازه فرق دارد.
قصد داریم الگوی صعودی بت را را شرح دهیم.
یک افزایش قیمت از X تا A رخ داده است، قیمت به نقطه B میرسد که نسبت 0.382 تا 0.5 درصد از موج XA است.
موج BC نسبت 0.382 تا 0.886 از AB محسوب میشود و CD نسبت 1.618 تا 2.618 در امتداد AB است.
نقطه D نسبت 0.886 درصد اصلاحی موج XA خواهد بود و نقطهای است که معمولا معاملهگران به عنوان فرصت خرید از آن یاد میکنند. با این حال معاملهگر همیشه باید به دنبال نشانههای دیگری از افزایش قیمت باشد.
حدضرر نیز کمی پایینتر از نقطه خرید قرار میگیرد.
برای الگوی نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نزدیکی نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر تعیین مینمایند.
4 – الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی هارمونیک خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیقترین الگوها در نظر گرفته میشود که نقاط بازگشتی بسیار نزدیک با اعداد فیبوناچی را ارائه میکند.
این الگو با الگوی پروانه مشابه است ولی در محاسبات آن تفاوت وجود دارد.
در یک الگوی گاوی (صعودی)، نقطه B یک پولبک با نسبت 0.382 تا 0.618 از موج XA است.
موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود و CD نسبت 2.618 تا 3.618 از موج است. نقطه D امتداد 1.618 موج XA است و در این نقطه موقعیتهای خرید اتخاذ میشود و حد ضرر کمی پایینتر از نقطه ورود تعیین میگردد.
در الگوی خرسی (نزولی) موقعیت فروش در نزدیکی D اتخاذ میشود و حدضرر نیز کمی بالاتر تعیین میگردد.
تنظیم دقیق نقاط معامله
هر الگو، نشاندهنده نقاط بازگشتی احتمالی (اصطلاحا potential reversal zone یا PRZ) است و الزاما بیانگر نقاط دقیق انجام معامله نیست.
زیرا دو پیشبینی متفاوت، تشکیلدهنده نقطه D است. اگر همه نقاط پیشبینی شده در نزدیکی نقطه موردنظر باشند، معاملهگر میتواند در آن محدوده وارد معامله شود.
اگر پیشبینیها گسترده باشند، باید به دنبال نشانههای دیگری برای تایید حرکت قیمت در مسیر موردانتظار بود. اینکار میتواند از طریق یک اندیکاتور دیگر یا با مشاهده تحرکات قیمت حاصل شود.
سخن آخر
هارمونیک تریدینگ یکی از روشهای دقیق معاملهگری بر مبنای ریاضیات است ولی به صبر، تمرین و مطالعه بسیار زیاد درباره این الگوها نیاز دارد.
محاسبات اولیه، صرفا ابتدای راه است. حرکات قیمت که با محاسبات متناسب با الگو همتراز و ردیف نیست باعث نامعتبر شدن الگو شده و میتواند باعث گمراهی معاملهگر شود.
الگوهای گارتلی، پروانه، خفاش و خرچنگ، شناخته شدهترین الگوهای هارمونیک هستند و اغلب معاملهگران آشنا به معاملات هارمونیک، به دنبال این الگوها در نمودارها میگردند.
نقاط ورود و خروج به معامله در نقاط بازگشتی احتمالی انجام میشود که البته باید نشانههایی دیگر از نقاط بازگشت قیمت نیز در نظر گرفته شود. حدضررها نیز در معاملات خرید اغلب پایینتر از نقطه ورود قرار داده میشود و در معاملات فروش، کمی بالاتر از نقطه معامله تعیین میگردد.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
نحوه خرید و فروش در الگوی بازگشتی سر و شانه
با شکسته شدن خط گردن، الگوی سر و شانه سقف تکمیل و علامت فروش صادر می شود. در این حالت می توان در چندین نقطه وارد بازار شد:
- نقطه بسته شدن قیمت در زیر خط گردن
- نقطه لمس مجدد خط گردن (نقطه E).
- چند پیپ پایین تر از دره ایجاد شده در زیر خط گردن که به نظر از همه مطمئن تر است.
در رابطه با حد ضرر نظرات مختلفی وجود دارد برای مثال چند پیپ بالاتر از سقف شانه راست (قله ۳) یا حتی بالای قسمت سر (قله ۲)، اما بهتر است پس از مشاهده اولین الگوی شمعی بازگشتی وارد بازار شده و حد ضرر را نیز چند پیپ بالاتر از High همین الگو قرار دهیم. در هر حال انتخاب این حد کاملا به شیوه معاملاتی و مدیریت سرمایه خودتان بستگی دارد لیکن مسلما بایستی حد ضرر در بالای یک ناحیه مقاومت قرار داشته باشد تا با اندک نوسان قیمت از معامله خارج نشوید.
نحوه فروش در الگوی سر و شانه
نحوه خرید در الگوی سر و شانه
همانند الگوی سقف یا شکسته شدن خط گردن، الگوی سر و شانه کف تکمیل و علامت خرید صادر می شود. در این حالت می توان در چندین نقطه وارد بازار شد:
- نقطه بسته شدن قیمت در بالای خط گردن
- نقطه لمس مجدد خط گردن (نقطه E).
- چند پیپ بالاتر از قله ایجاد شده در بالای خط گردن که به نظر از همه مطمئن تر است.
در رابطه با حد ضرر نیز می توان آن را چند پیپ پایین تر از کف شانه راست (دره ۳) یا حتی کف قسمت سر (دره ۲) و یا پایین ۱ , ۱۷ اولین الگوی شمعی باز گشتی قرار داد.
نقاط خرید در الگوی سر و شانه
نقاط هدف
هدف قیمتی در این الگو (سقف یا کف) با توجه به ارتفاع الگو تعریف می شود؛ به ایسن صورت که فاصله عمودی سقف (سر) تا خط گردن را اندازه گیری و به همین میزان از نقطه شکست به سمت مقابل محاسبه می نماییم. برای مثال اگر در الگوی سر و شانه سقفها، فاصله نقطه بالایی سر تا گردن ۱۰۰ واحد باشد. انتظار داریم قیمت از خط گردن، ۱۰۰ واحد به سمت پایین ریزش نماید. البته برای این الگو اهداف دیگری را نیز در نظر می گیرند که در فاصله دو برابر ارتفاع سقف تا گردن یا نقطه آغازین روند قرار دارد اما توصیه ما همان هدف اول است که مطمئن تر و قابل اطمینان تر می باشد.
نقاط هدف در الگوی سر و شانه
نکات مهم
1.همانند دیگر الگوها، حجم معاملات در این الگو نقش بسیار مهمی را بازی می کند. طبق یک قانون کلی، در الگوی سر و شانه سقفی بایستی در قله دوم قسمت سر) نسبت به قله اول شانه چپه) حجم معاملات کمتری داشته باشیم؛ به خصوص در شبانه راست که بایستی حجم به میزان قابل توجهی از دو قله قبلی کمتر باشد.
نکات مهم در الگوی سر و شانه
در الگوی سر و شانه کف نیز الگوی حجم بسیار مشابه الگوی حجم در نیمه نخست الگوی سر و شانه سقف می باشد. به این معنی که حجم در قسمت سر اندکی بیشتر از حجم معاملات در قسمت شانه چپ است. موج افزایشی قسمت سر نه تنها باید حاکی از افزایش فعالیت معاملاتی باشد بلکه میزان حجم بایستی از میزان حجم ثبت شده در موج افزایشی شانه چپ نیز بیشتر باشد. موج کاهشی به سمت شانه راست باید با حجم معامله کمتری همراه باشد. نقطه بحرانی، در موج افزایشی عبور از خط گردن روی می دهد که اگر یک شکست واقعی بخواهد اتفاق افتد، بایست حجم معاملات به صورت بسیار فزاینده ای افزایش یابد. البته قابل ذکر است در هر دو الگو بایستی هنگان شکسته شدن خط گردن حجم معاملات بسیار زیاد شود و در زمان لمس مجدد کمتر و در نهایت در آغاز حرکت بازگشتی افزایش مجدد یابد.
حجم معاملات در الگوی سر و شانه کف
حجم معاملات در الگوی سر و شانه کف
2.شیب خط کردن در این الگو اهمیت دارد. برای مثال الگوی سر و شانه سقف معمولا دارای شیب نسبتا ملايم و رو به بالا است که برخی اوقات افقی نیز می شود اما این دو سالت تفاوت آنچنانی ندارند. هر گاه این خط در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی باشد نشانه ضعیف بودن بازار است که اغلب شانه راست ضعیفی نیز در آن تشکیل می گردد. در این حالت الگو قدرتمندتر می شود چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداقل پایین تری می باشد. عکس این نیز در الگوی سر و شانه کف صادق است که تشکیل یک خط گردن با شیب صعودی بیانگر ضعیف تر شدن بازار و در عین حال قدرتمندتر شدن الگو در بازگشت می باشد چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداکثر بالاتری است.
3.زمانی که قیمت از خط گردن عبور می کند و با شکست آن، الگوی سر و شانه تکمیل می شود نبایستی مجددا از این ناحیه عبور نماید. برای مثال در الگوی سر و شانه سقف پس از آنکه قیمت در زیر خط گردن بسته شد و در نهایت آن را نشکست، نبایستی مجددا به بالای این خط بر گردد و در نهایت آنجا بسته شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد نشانه غیر ایده آل بودن الگوی تشکیل شده است. البته نفوذهای مجدد قیمت در این خط را بایستی مستثنی کرد، زمانی این اخطار جدی قلمداد می شود که قیمت در بالای آن بسته شود، چه بسیار اتفاق افتاده که قیمت در این خط تا حد زیادی نفوذ می کند. اما در نهایت با تشکیل یک الگوی ستاره ثاقب در زیر آن بسته می شود که خود نشانه ای از احتمال بسیار زیاد ریزش قیمت می باشد. پس بایستی رفتار قیمت در این خط را به دقت زیر نظر داشت.
4.همواره قبل از تشکیل الگوی سر و شانه سقف و کف بایستی به ترتیب یک روند صعودی و نزولی اولیه وجود داشته باشد تا با تشکیل این الگوها باز گشت قیمت اتفاق افتاد. اگر این شرایط فراهم نباشد گاهی اوقات این الگوها همانند (الگوهای ادامه دهنده) عمل می نمایند. برای مثال تشکیل الگوی سر و شیوه معاملات بازگشتی شانه سقف در انتهای یک روند نزولی و الگوی سر و شانه که در انتهای یک روند صعودی موجب تداوم حرکت قيمت در جهت روند غالب می شود.
الگوهای سر و شانه ای که موجب ادامه روند شده اند.
مثال های معاملاتی
مثال 1: نمودار روزانه فیوچرز ER2 ) E – mini Russell 2000)
در این نمودار نمونه ای از الگوی سر و شانه کف را در انتهای روند نزولی مشاهده می نمایید که با شکسته شدن خط گردن، بازار بار دیگر آن را لمس کرده و سپس به سمت هدف های قیمتی (حد سود اول و دوم) پیشروی کرده است. همان گونه که گفته شد در این الگو تشکیل یک خط کردن با شیب صعودی بیانگر ضعیف تر شدن بازار و در عین حال قدرتمندتر شدن الگو در بازگشت می باشد چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداکثر بالاتری است.
نمودار قیمتی الگوی سر و شانه
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
آموزش فیبوناچی در فارکس و نحوه معامله با کمک پرایس اکشن
نسبت های فیبوناچی به منظور محاسبه اهداف قیمتی ورود به معامله یا خروج از معامله بطور گسترده استفاده می شود. دلیل معتبر بودن این ترازهای فیبوناچی در فارکس این است که بسیاری از معامله گران حرفه ای از این ترازها استفاده می کنند. به همین دلیل در این مقاله قصد داریم به آموزش فیبوناچی در فارکس بپردازیم. ازآنجایی که توجه عموم به این ترازها هست، بنابراین درنهایت قیمت نیز به این سمت هدایت می شود.
نسبت های فیبوناچی به منظور محاسبه اهداف قیمتی ورود به معامله یا خروج از معامله بطور گسترده استفاده می شود. دلیل معتبر بودن این ترازهای فیبوناچی در فارکس این است که بسیاری از معامله گران حرفه ای از این ترازها استفاده می کنند. به همین دلیل در این مقاله قصد داریم به آموزش فیبوناچی در فارکس بپردازیم. ازآنجایی که توجه عموم به این ترازها هست، بنابراین درنهایت قیمت نیز به این سمت هدایت می شود.
معامله به کمک ترازهای فیبوناچی
یکی از ابزارهای قدرتمند آموزش های فیبوناچی در فارکس هستند. تنها براساس این ترازها یا ترکیبی از این ترازها با سایر روشها مانند نمودارهای شمعی، پترن ها و اندیکاتورها می توان معاملات را انجام داد.
به منظور قرار دادن ترازهای فیبوناچی در چارت باید ابتدا مقادیر مهمتر حداقل و حداکثر چارت را بیابیم. بدین منظور ممکن است نیاز باشدبه مدت چند روز یا چند هفته به عقب برگردیم. برخی معامله گران با قرار دادن این ترازها روی قالب های زمانی مختلف هفتگی یا ماهانه، باعث می شوند این ترازها بر بازار تاثیر بگذارند.
ترازهای فیبوناچی بازگشتی
معاملات بازگشتی نسبت به معاملات براساس شکست، خطر کمتری دارند. ترازها اصلی بدین شرح هستند: 38.2%, 50%, 61.8%, 78.6% (76.4%)
معمولا پس از هر حرکت قوی و پیش از ادامه حرکت، بازار بازگشت می کند. بطور قطعی نمی توان برداشت کرد که بازار همواره دقیقا با این ترازها برخورد می کند. ممکن است قیمت به نقطه ای بین 50٪ و 38.2٪ بازگشت داشته باشد. بهتر است درمورد این ترازها، در قالب های مختلف زمانی پیگیری داشته باشید.
بهترین شیوه این است که قبل از ورود به معامله فارکس ، تا بدست آوردن تایید بازگشت روند در نزدیک ترین نقطه به شیوه معاملات بازگشتی C صبر داشته باشید. مشکلی که در معامله به کمک ترازهای فیبوناچی وجود دارد این است که بفهمیم کدام یک از این ترازها به برگشت می انجامد.
زمانی تصمیم برای خرید بهتر است که ابتدا قیمت از نقطه حداقل A به نقطه حداکثر B رسیده و به نقطه C بازگشت داشته باشد. درصورتی که جهت قیمت در نقطه C تغییر کند و یک صعود دیگر آغاز شود، می توان اقدام به خرید کرد. عکس این حالت نیز برای اقدام به فروش صحت دارد.
علاوه بر موارد فوق، نقاط حداقل و حداکثر طی روز، دو روز، ۳ الی ۵ روز نیز در پرایس اکشن مهم هستند. معمولا در ترازهای فیبوناچی مانند بازگشتی 61.8٪ و انبساطی 127٪، سقف و کف دوبل شکل می گیرند. مثالی از یک فروش در نقطه C در شکل زیر نشان داده شده است:
مثالی از خرید به کمک ترازهای فیبوناچی در نقطه C در شکل زیر نشان داده شده است:
ترازهای فیبوناچی انبساطی
هدف قیمتی D پس از خرید در نقطه C مشخص می شود. این هدف به کمک فیبوناچی انبساطی و با استفاده از محاسبات مبتنی بر افزایش قیمت از نقطه A تا B مشخص می شود. در شکل و جدول زیر می توانید این محاسبات را ببینید.
به منظور استفاده از فیبوناچی در فارکس بهتر است بدانید، بسیاری از نرم افزارهای مختص تحلیل تکنیکال، دارای ابزار مناسب برای این محاسبات هستند و نیازی نیست این ترازها را محاسبه کنید.
اگر از تراز 61.8٪ بازگشتی صورت گیرد، معمولا تا 161.8٪ ادامه می یابد. ولی زمانهایی پیش می آید که ترازهای 100٪ و 200٪ و 261.8٪ نیز وارد عمل می شوند. می توان به کمک ترازهای فیبوناچی و توسط الگوهای ABCD یا 1234 و ورود نزدیک نقطه C با استفاده از ترازهای فیبوناچی بازگشتی و خروج در نقطه D با استفاده از ترازهای فیبوناچی انبساطی، سودهای بسیاری بدست آورد.
به منظور تشخیص اینکه آیا یک حرکت بازگشت است یا مه، بهترین روش تشخیص این است که ببینیم آیا قیمت در جهت روند اصلی در حرکت است؟ یا از پرایس اکشن کمک بگیریم و یا درصورت حرکت قیمت در جهت عکس روند اصلی، باید منتظر باشید در ترازهای فیبوناچی 78.6٪ و 61.8٪ و 50٪ و 38.2٪ بازگشت انجام شود.
در برخی موارد، در حوالی هریک از این ترازها و قبل از ادامه ی حرکت، قیمت فشرده می شود. بنابراین انتظار برای سیگنال تاییدی قبل از اینکه وارد جهت معکوس شوید، بسیارمهم است. چارت زیر، این موارد را نمایش می دهد.
همگرایی ترازهای فیبوناچی در فارکس و پرایس اکشن
برای استفاده از فیبوناچی در فارکس ، اگر ترازهای فیبوناچی انبساطی یا بازگشتی را برطبق چند حداکثر و حداقل مختلف رسم کنید، ترازهای نزدیک به هم یا منطبق را پیدا می کنید. این ترازها احتمال قوی تر برای بازگشت قیمت دارند. همگرایی، حالتی است که دو یا چند تراز فیبوناچی بسیار نزدیک به هم یا برهم منطبق باشند. پیشنهاد میشود برای درک بهتر تحلیل تکنیکال مطلب آموزش پرایس اکشن را در سایت چارت ایران به ادرس www.chartiran.com مطالعه کنید.
در نمودار زیر، دو فیبوناچی با حداکثرهای مشترک و حداقل متفاوت ترسیم شده است. همانگونه که می بینید، سه منطقه همگرایی ترازهای فیبوناچی وجود دارد:
دیدگاه شما