بهترین نقطه برای حد ضرر
ePortfolios are a place to demonstrate your work. They are made of sections and pages. The list of sections are along the left side of the window (show me). Each section can have multiple pages, shown on the right side of the window (show me).
Sections are listed along the left side of the window (show me). Each section can have multiple pages inside of it. To organize or add sections, click the "Organize Sections" link (show me).
You can rename any section by clicking on the icon that appears, rearrange sections by clicking and dragging them, or delete sections by clicking the icon.
Sections have multiple pages. You can see the list of pages for the current section on the right side of the window (show me). To organize or add pages, click the "Organize/Manage Pages" link (show me).
You can rename any page by click on بهترین نقطه برای حد ضرر بهترین نقطه برای حد ضرر the icon that appears, delete a page by clicking the × icon, or rearrange the order of pages by click and dragging them.
The content you see on a page is the same content any visitors will see. To edit this content, click the " Edit This Page" link (show me) and the page will change to editing mode.
Now you're editing! Rename the page or change commenting options (show me) if you like. You can save, preview or cancel your changes at any time by clicking the button on the right side (show me).
Content is divided into subsections, which each have a dotted border. You can delete or edit the contents of a subsection by clicking the or icons at the top right corner of the subsection.
To add new subsections, find and click the type of content you want to add in the options list on the right side of the page (show me).
To change the settings for your ePortfolio, click the "ePortfolio Settings" link (show me). You can rename the portfolio and also change whether it is public or private. Private portfolios are only visible to those to whom you grant access.
حد ضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) راهکار جلوگیری از زیان در ترید ارز دیجیتال
حد ضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) در معاملات رمزارزها بسیار ضروری بوده و جز اصلی معاملات در بازارهای مالی میباشد. بطور کلی در تمام استراتژیهای معاملاتی در بازارهای مالی شما باید مقدار ریسک و حد ضرر را بتوانید محاسبه کنید. در غیر این صورت یک بخش از ترید شما ناقص خواهد بود. با توجه به این که نوسان بازار ارزهای دیجیتال میتواند بسیار زیاد باشد و محدودیتی ندارد، لازم است که استاپ لاس یا حد ضرر در ترید را قرار دهید تا به خودکار از اعمال ضرر بیش از جلوگیری شود. پیش از هر چیز باید با مفهوم حد ضرر آشنا شوید و بدانید که استاپ لاس چیست. تریدرهای حرفهای همواره ریسک معاملات خود را مشخص میکنند و بر اساس مقدار ریسک موجود و به دور از احساسات اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
حد ضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) چیست؟
حد ضرر یا استاپ لاس سادهترین ابزاری است که میتوان به وسیله آن مدیریت ریسک را انجام داد تا میزان ضرر کاهش یابد. همچنین یک ابزار خوب برای اینکه از ضرر زیاد جلوگیری کنید و در ترید ارز دیجیتال به شما یادآوری کند که شما در اشتباه هستید. باقی ماندن در ترید ارز دیجیتال بدون هیچ برنامهای تا زمانی که به قیمت موردنظر ما برسد، ریسک زیادی دارد و میتواند منجر به از دست رفتن بخش زیادی از سرمایه شود. خروج از ترید بعد از تحمل مقداری کاهش، قطعا منطقیتر به نظر میرسد هر چند احتمال افزایش سود وجود داشته باشد.
حدضرر قیمتی است که توسط تریدر تعیین میشود که به واسطه آن هر زمان بازار به آن قیمت رسید، سفارش به صورت خودکار بسته میشود و سفارش معکوس اعمال میشود.
اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس
در بازارهای مالی همچون بازار ارزهای دیجیتال و forex هیچگونه الزامی برای تبعیت از تحلیلهای شما وجود ندارد و همواره احتمال خطا در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال وجود دارد، لذا باید آمادگی انتخاب تصمیم درست را در مواقعی که سیر قیمتها با پیشبینی شما منطبق نیست را داشته باشید. به منظور این کار پس از انتخاب موقعیت مناسب ورود به یک موقعیت ترید ارز دیجیتال، قدم بعدی انتخاب حد ضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) است. یکی از بزرگترین اشتباهات رایج در میان تریدرهای آماتور، تعیین نکردن حد ضرر است. اغلب تریدرهای غیر حرفهای بعد از اینکه قیمت ارز دیجیتال مورد نظرشان افت میکند و وارد منطقه ضرر میشوند، منتظر میمانند تا قیمت آن ارز دیجیتال دوباره رشد کند و به نقطه خریدشان بازگردد، در این حالت سرمایه آنها به خواب میرود و ممکن است که چندین ماه و یا حتی چندین سال طول بکشد که دوباره به قیمت مورد نظر آنها برسد، در نتیجه از سودهای دیگر بازار عقب میمانند. پس میتوان گفت که سیستم معاملاتی که حد ضرر ندارد ممکن است روزی تمام سرمایه را نابود کند و در اینجاست که اهمیت تعیین حد ضرر مشخص میشود. بنابراین تریدرها باید برای خرید و فروشهای خود برنامه داشته باشند و برای شرایط مختلف بازار اقداماتی را از پیش برنامهریزی کنند.
مزایا و معایب استفاده از استاپ لاس چیست؟
از مزایای حدضرر (Stop Loss) این است که با اعمال حدضرر، لازم نیست که به طور مداوم بازار را رصد کنید. در هنگام مسافرت یا در مواقعی که به بازار دسترسی ندارید، قرار دادن حد ضرر (Stop Loss) دارایی شما را از زیان زیاد و یا نابودی کامل محافظت میکند و در مواقعی که قیمت ارز دیجیتال وارد یک روند نزولی میشود و یا زمانی که از معاملات مارجین استفاده میکنید در صورت عدم استفاده از حد ضرر احتمال از بین رفتن بخش زیادی از سرمایه در چند لحظه وجود دارد. در برابر مزایای استفاده از حد ضرر، تنها مشکل استفاده از این ابزار این است که گاهی در بازار نوسانات شدید مقطعی بوجود میآید که این نوسانات باعث فعال شدن حدضرر میشود و در آن زمان پوزیشن ترید بسته میشود و ممکن است بازار فقط درحد چند معامله یا در حد چند ثانیه به قیمت حدضرر تعیین شده برسد و بلافاصله پس از آن به سمت تارگتهایی که در تحلیل به دست آمده حرکت کند، در این حالت سبب میشود تا از سود به دست آمده محروم شوید و مقداری ضرر متحمل شوید.
چگونه از حد ضرر یا استاپ لاس استفاده کنیم؟
در نظر داشته باشید که قانون ثابت و روش سریعی برای تعیین حدضرر (Stop Loss) وجود ندارد و به طور کلی حدضرر به استراتژی خرید و فروش شخصی هر فرد بستگی دارد. یک تریدر که در ترید روزانه خرید و فروش میکند، ممکن است 4 درصد به عنوان حدضرر انتخاب کند و تریدر دیگری که هدف سرمایهگذای بلندمدتتری دارد، میتواند 20 درصد ضرر را به عنوان حدضرر سرمایه گذاری خود انتخاب کند.
تعیین حد ضرر در انواع تحلیلها و موقعیتهای معاملاتی متفاوت است و در اصل حد ضرر یا استاپلاس نشان دهنده زمانی است که تحلیلگر دچار اشتباه شده است و باید تصمیمگیری خود را تغییر دهد.
بنابراین با هر سبک تحلیل و در هر پوزیشن معاملاتی که انجام میشود، حد ضرر جایی تعیین میشود که تحلیل اشتباه باشد. به عنوان مثال: تحلیلگر با در نظر گرفتن تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال، پیشبینی کرده است که خرید بیتکوین در 42000 دلار منطقی است و امید دارد که تا 42500 دلار افزایش یابد. پس در این حالت برای خود یک حد ضرر در 41000 در نظر میگیرد و اینگونه استدلال میشود که اگر بیت کوین تا 41000 دلار ریزش کرد، پس پیشبینی برای صعود و تحلیل انجام شده اشتباه میباشد و اگر قیمت بیت کوین به 41000 دلار برسد نشان دهنده قرار گرفتن قیمت در یک روند نزولی است و تریدر سریعا پوزیشن معاملاتی را میبندد.
سخن پایانی
مهمترین نکته در مورد حدضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) این است که شما را از گرفتن تصمیمات احساسی منع میکند. اکثر تریدرها دلبسته به ارز دیجیتالی که خریدهاند میشوند. عبارت معروفی در بازار سرمایه در این زمینه وجود دارد که میگوید: با سهام خود ازدواج نکنید! این عبارت در خصوص رمزارزها نیز کاربردی است.
هیچگاه با خودتان نگویید من این ارز دیجیتال را دوست دارم و حتما باید آن را در سبد خود داشته باشم و به آینده آن کاملا اطمینان دارم. در نظر داشته باشید که هر ارز دیجیتالی در بازههای مختلف زمانی رفتار متفاوتی از خود نشان میدهد و احتمال اینکه تمام پیشبینیهای شما نادرست شود، وجود دارد. بنابراین پیش از شروع ترید، حد ضرر یا استاپلاس خود را تعیین کنید و نزدیکترین قیمتی که ثابت کند تحلیل شما اشتباه بوده را به عنوان حد ضرر در نظر بگیرید و هرگز احساسی عمل نکنید و از جابجا کردن حد ضرر بر اساس احساسات اجتناب کنید.
حتما قبل از ورود به هر تریدی اول حد ضرر را برای خودتان مشخص کنید و بعد وارد شوید و با استفاده از حد ضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) سرمایهگذاری خود را بیمه کنید.
موضوع : حد سود و حد ضرر در بورس چگونه تنظیم می شوند؟
نقاط خروج از معامله در بازار مالی، به دو دسته کلی حد سود و زیان تقسیم میشوند. به طور خلاصه حد سود به معنی خروج از معامله در نقطه از پیش تعیین شده بهینه سوددهی است که بر اساس حداکثر توان حرکتی بازار و قابل دسترس بودن در افق زمانی مد نظر معاملهگر، مشخص شده است.
حد ضرر نیز به معنی ناحیه احتمالی خروج از بازار، به هنگام وقوع یک روند قیمتی مخالف موقعیت معاملاتی است که از نظر سرمایهگذار در صورت شکست سطح مذکور، علاوه بر اینکه دیگر امیدی برای بازگشت قیمتها وجود ندارد؛ سیستم مدیریت ریسک او نیز، اجازه تحمل زیان بیشتر در یک معامله را نمیدهد.
صرف نظر از سبک تحلیل و استراتژی معاملاتی، به منظور تعیین نقطه خروج از بازار، باید بر اساس معیار مشخصی تصمیم گیری کنیم.
نحوه تعیین حد سود و زیان در میان معاملهگران متفاوت است و بر اساس روشهای جامع و کلی تحلیل بازار مالی، میتوان نقاط خروج از بازار را به انواع مختلفی تقسیم نمود که هر کدام از آنها نیز خود به روشهای گوناگونی تقسیم میشوند.
- 02128422129
- ثبت نام دوره آموزشی
حد ضرر
تشخیص قیمت و زمان فروش سهام، نیاز به تجربه و اطلاعات کافی دارد. برای حفظ سرمایه و رسیدن به سود، لازم است قبل از خرید هر سهمی روندها، مقاومتها حمایتها، وضعیت بنیادی و… سهم را بررسی کنیم.
با بررسی کامل یک سهم، این انتظار وجود دارد که قیمت سهم صعودی باشد و به سود مورد نظر برسد. حال اگر بعد از خرید یک سهم برخلاف انتظار ما قیمت آن شروع به کاهش کرد، به این معنی است که یا در محاسبات خود اشتباه کردهایم یا بر خلاف روند بازار، وارد شدهایم و تحلیل درستی از سهم نداشتیم.
در این وضعیت دو راه پیش روی ما قرار دارد:
۱-صبر کنیم تا بعد از کاهش قیمت، سهام دوباره به قیمت مورد نظر ما برسد.
۲-بعد از اندکی کاهش بلافاصله از سهم خارج شویم.
باقی ماندن در سهام بدون هیچ برنامهای تا زمانی که به قیمت موردنظر ما برسد، ریسک زیادی دارد چرا که میتواند منجر به از دست رفتن بخش اعظمی از سرمایه شود.
خروج از سهام بعد از تحمل مقداری کاهش، منطقیتر به نظر میرسد؛ یک سرمایهگذار حرفهای با بررسی کامل سهمی را میخرد و حد سود و زیان را تعیین میکند.
در صورتی که به سود مورد نظر دست یافت یا سهم به مقاومت خود رسید، از سهم خارج میشود. زیرا هیچ سهمی برای همیشه حالت صعودی نخواهد داشت.
ولی اگر سهام بجای رشد، افت کرد و به حد ضرر رسید، بلافاصله باید از سهم خارج شد. اگر بازار بورس روند نزولی داشته باشد، حد ضرر در کل بازار باید در نظر گرفته شود و اگر به آن حد رسید، کاملا از بازار خارج میشویم و تا زمان بازگشت بازار به روند طبیعی، نظارهگر میمانیم. در این حالت باید از سهامی که به حد ضرر هم نرسیده خارج شویم.
یکی از مهم ترین روشهای ارزیابی وضعیت داراییها در بازار مالی، تحلیل بنیادی است. عمده تمرکز تحلیلگران بنیادی حین سرمایهگذاری در بازار سهام، تعیین ارزش ذاتی سهم بر اساس روشها و معیارهای گوناگون است.
این سبک تحلیلی که اصطلاحاً سرمایهگذاری ارزشی نامیده میشود؛ در واقع یکی از قدیمی ترین روشهای تحلیل بنیادی میباشد. به بیان ساده تحلیلگران ارزشی به دنبال سهامی هستند که قیمت آن در تابلوی بازار بورس، کمتر از ارزش ذاتی این سهم باشد.
تئوری سرمایهگذاری این روش بیان میکند که قیمت چنین سهامی همواره به سوی ارزش واقعی خود سوق داشته و زمانی میتوان آن را به قیمت منطقی به فروش رساند.
در واقع تحلیلگران ارزشگرا معتقدند؛ در این حالت ریسک سرمایهگذاری آنها بسیار کم و شرایط معاملاتی پایداری دارند. همانطور که مشاهده میکنید در این روش حد سود، رسیدن قیمت به ارزش ذاتی سهم میباشد و عموماً زمانی هم برای کسب این سود متصور نیستند.
اما در مورد حد زیان، این معاملهگران به دلیل اینکه گمان میکنند؛ بر اساس شاخصههای بنیادی مهم در یک سهم ارزشمند سرمایهگذاری کردهاند، غالباً حد ضرر مشخصی برای خود تعیین نکرده و با کاهش احتمالی قیمت بر اساس مدیریت سرمایه و با خرید مجدد، میانگین قیمت ورود خود را کاهش میدهند تا، سهم در آینده به ارزش واقعی خود رسیده و علاوه بر جبران ضرر، سود مناسبی نیز کسب کنند.
یکی دیگر از روشهای مهم در تحلیل بنیادی «سرمایهگذاری رشدی» است که شخص بر اساس پتانسیل و محاسبات سوددهی آتی سهم، سرمایهگذاری میکند. در معاملهگری رشد محور، معمولاً حد ضرر بر اساس مدیریت سرمایه یا سایر روشهای تحلیل تعیین شده و حد سود نیز بر اساس تخمین قیمت سهم در آینده میباشد.
روش میانگین کم کردن در بورس
احتمالا تاکنون اصطلاح کم کردن میانگین خرید را بین اهالی بورس شنیدهاید. روش میانگین کم کردن در بورس، یک استراتژی خرید است که در صورت افت قیمت سهم کاربرد دارد. کاهش میانگین خرید که برخی مواقع ممکن است با خرید پلهای اشتباه گرفته شود، موافقان و مخالفان زیادی در بین معامله گران سهام دارد. در این مقاله قصد داریم به طور مفصل به این مسئله بپردازیم و از زوایای مختلف آن را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
کم کردن میانگین خرید چیست؟
کم کردن میانگین قیمت خرید یک سهم، در واقع خرید پلهای سهم در صورت افت قیمت است.
میانگین کم کردن (averaging down) در شرایطی کاربرد دارد که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت کند و سرمایهگذار در قیمت پایینتری آن سهام را دوباره خریداری میکند. در این صورت میانگین قیمت خرید تمام شده سهم برای او کاهش خواهد یافت و طبیعتا اگر سهم رشد کند، خیلی زودتر سرمایه گذاری به سود میرسد.
برای مثال فرض کنید شما 10 سهم یک شرکت را با قیمت 100 تومان خریده اید. حال قیمت افت کرده و به 50 تومان رسیده است. اگر در این قیمت نیز 10 سهم این شرکت را خریداری کنید، مثل این است که شما 20 سهم را در قیمت 75 تومان خریده اید. یعنی میانگین خرید شما از 100 تومان به 75 تومان کاهش پیدا کرده است. حال اگر قیمت سهم رشد کند و به 80 تومان برسد، شما وارد سود شده اید. در حالی که اگر میانگین خرید کم نکرده بودید، تا زمانی که دوباره قیمت به 100 تومان نرسد، از ضرر خارج نمیشود. میتوانید کم کردن میانگین خرید را در چندین مرحله انجام دهید و هرچه قیمت پایین تر می رود شما نیز میانگین خرید را کاهش دهید.
شاید با خود بگویید “چقدر خوب، من همیشه سعی خواهم کرد میانگین کم کنم و زودتر به سود برسم”. اما عجله نکنید، این روش معایب خاص خودش را دارد و اگر به درستی انجام نشود میتواند بزرگترین زیان را نصیب معامله گر کند. قبل از آنکه به اشکال این روش بپردازیم، اجازه بدهید منشاء این روش را ذکر کنیم که قطعا خالی از لطف نخواهد بود.
روش مارتینگل و کاهش میانگین خرید
روش مارتینگل در ابتدا برای شرط بندیها انجام میشد و خوب به ظاهر یک راه زیرکانه برای قماربازها بود تا همیشه در شرط بندی ها سود کنند و هیچ گاه متحمل ضرر نشوند💰.
در روش مارتینگل فرد قمارباز (معامله گر) در یک رشته شرط بندی حاضر می شود نه فقط در یک شرط بندی! یعنی او چندین شرط بندی را پشت سرهم انجام میدهد به طوریکه بعد از هر باخت، میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که بالاخره در یک شرط بندی ببرد و از این بازی با سود خارج شود. برای روشن شدن چگونگی کارکرد این روش به مثال زیر توجه کنید.
فرض کنید که در یک بازی شرط بندی که موضوع آن انداختن یک سکه است شرکت میکنیم، به طوریکه اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی میبریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندی را میبازیم. فرض کنید این بازی را با n تومان شروع می کنیم. در مرحله اول یا سکه شیر میآید و ما برنده میشویم و پولمان می شود 2n تومان یا خط میآید و n تومان میبازیم. اگر باختیم، در مرحله بعدی میزان شرط بندی را دو برابر می کنیم، یعنی 2n تومان وسط میگذاریم. در این مرحله اگر ببریم آنگاه سود ما در کل n تومان خواهد بود زیرا در این مرحله 2n تومان برده و در مرحله قبل n تومان باخته بودیم. بنابراین سود خاص ما n تومان خواهد بود. حال فرض کنید اگر دوباره در این مرحله ببازیم، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوباره دو برابر می کنیم، یعنی 4n تومان. حال اگر برنده شویم آنگاه باز هم در کل n تومان سود کرده ایم:
باخت در مرحله اول و دوم 3n تومان
سود از مرحله سوم 4n تومان
سود کل: 4n-3n=n تومان
این مراحل اگر N بار هم رخ دهد باز در نهایت ما در بار N ام مقدار n تومان سود کرده ایم، البته اگر سرمایه ما تمام نشده باشد!💰💰💰
روش مارتینگل توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معاملهگران مختلفی با روشهای گوناگون اجرا شد. طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را که برای سرمایه گذاری در بورس معیین کرده اید به قسمتهای نامساوی (از توانهای عدد 2) تقسیم میکنید و خرید خود را در قیمتهای مختلف بر مبنای این ضرایب انجام میدهید. برای مثال فرض کنید شما 1 عدد سهم را باقیمت 100 تومان خریداری کرده اید و قیمت آن 30% افت کرده و به 70 تومان میرسد.
بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 80 تومان کاهش مییابد. حال اگر قیمت سهم به جای رشد مجدداً افت نماید و به 50 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید. با این کار میانگین قیمت تمام شده هر سهم شما به 63 تومان کاهش مییابد. در واقع انگار شما 7 سهم را در قیمت 63 تومان خریده اید و حال قیمت به 50 تومان رسیده است و این در حالی است که قیمت فعلی سهم در حال حاضر 50% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش پیدا کرده است. اگر سهم فقط 26% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد. این روش مشابه همان روش کم کردن میانگین خرید است و میتواند زودتر شما به سود برساند.
مزیت روش میانگین کم کردن چیست؟
مزیت روش میانگین کم کردن این است که ما در صورت افت سهم، از نظر زمانی دچار ضرر نمیشویم. در واقع هنگامی که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما افت میکند و فاصله میگیرد، میتوان با اجرای این روش، قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه ما، وارد سود شویم، نه اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم. چه بسا که ممکن است در مواردی قیمت سهم پس از افت به راحتی به قیمتهای قبلی برنگردد و زمان بسیار طولانی طول بکشد و از نظر زمانی برای ما توجیه نداشته باشد و ما مجبور شویم در نهایت با ضرر از معامله خارج شویم. از طرف دیگر در صورت رشد سهم پس از میانگین کم کردن، به دلیل اینکه حجم خرید ما بیشتر شده است، سود بسیار بیشتری خواهیم کرد.
عیب میانگین کم کردن در چیست؟
قطعا روش مارتینگل یا روشهایی مشابه که بر اساس کم کردن میانگین خرید کار میکنند یک ایراد بزرگ دارند. توجه به این نقطه ضعف میتواند دیدگاه شما را به کلی تغییر بدهد. این روش توسط معامله گران بزرگی اجرا شده است و هر کدام از آنها با توجه به سیستمهای معاملاتی خود و استراتژیهایشان آن را شخصی سازی کرده اند. طبق این روش شما میتوانید دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچقدر که قیمت سهم افت میکند میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنید. اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما محدود است و ما نمیتوانیم تا ابد بهترین نقطه برای حد ضرر بر روی خرید قبلی خود 2 برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار، حجم خرید و سرمایه مورد نیاز برای آن به شدت افزایش پیدا میکند. فرض کنید در هشت مرحله بخواهید میانگین خرید را به این روش کم کنید. اگر در مرحله اول 10 میلیون تومان از یک سهم را خریده باشید، در مرحله هشتم باید 1 میلیارد و 280 ملیون تومان پول داشته باشید. مضاف بر اینکه در طی هفت مرحله قبلی شما 1 میلیارد و 270 میلیون تومان تاکنون از این سهم خریداری کرده اید. میبینید که چگونه تصاعدی مبلغ مورد نیاز برای خرید بیشتر خواهد شد.
حالا چگونه عیب بزرگ روش کم کردن میانگین خرید را بر طرف کنیم👇
در ابتدا باید بگوییم که این ایراد بزرگ کاملا مرتفع نخواهد شد بلکه میتوان آن را مدیریت کرد. برای انجام این کار باید مراحل خرید برای کم کردن میانگین را به تعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.
برای مثال میتوان پس از افت قیمت سهم، در سه مرحله میانگین خرید را کاهش داد. بدین صورت که سرمایه خود را به ۴ قسمت نامساوی بر اساس ضرایب توان 2 تقسیم کنید و در هر مرحله، آنها را خرج کنید. برای مثال اگر کل سرمایه شما 60 ملیون است باید آن را به قسمت های 4، 8، 16 و 32 ملیون تقسیم کنید. سپس با 4 ملیون شروع کنید و میتوانید با عبور از حد ضرر در مرحله اول 8 در مرحله دوم 16 و در مرحله آخر 32 میلیون سهم را خریداری کنید.💰💰
🔶 این روش زمانی بسیار کاربردی است و میتواند فایده داشته باشد که شما آموزش های تکنیکالی و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید و سهمی را که انتخاب کرده اید، سهم با ارزشی باشد ✅✅✅
چه زمانی میانگین کم کنیم؟
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
این سوالی است که بسیاری از افراد آن را میپرسند. اگر منظور زمان خرید های پله ای است، این موضوع با تحلیل تکنیکال و مشخص کردن حد ضرر مشخص میشود. اگر منظور از این سوال این است که در چه مواردی میتوانیم از این روش استفاده کرد باید گفت زمانی که یک سهم بنیادی و باارزش خریده اید و تحلیل بنیادی میگوید که بازار در مورد این سهم در حال حاضر دارد اشتباه میکند.
در بسیاری از مواقع بازار در یک بازه زمانی کوتاه مدت، در مورد قیمت یک سهم دچار اشتباه میشود و قیمت بیش از حد افت میکند. این مواقع بهترین فرصت برای کم کردن میانگین و شکار سهم است. اگر سهمی بنیادی را انتخاب کنید، میتوان با خیالی آسوده تر میانگین خرید را کم کرد زیرا می دانیم که این سهم در آینده نزدیک رشد خوبی را خواهد کرد و به قیمت اصلی خودش خواهد رسید. بنابراین نکته قابل توجه آن که استراتژی کم کردن میانگین باید پس از تحلیل یک سهم بر اساس روشهای مختلف انجام شود و بدون داشتن تحلیل مناسب، نباید اقدام به اتخاذ این روش کرد.
در بسیاری از موارد ممکن است افت یک سهم بی ارزش حد و مرزی نداشته باشد. به اصطلاح “بعضی از سهامها کف ندارند” و شما پس از اینکه آخرین پول خود را نیز در کم کردن میانگین خرج کردید، باز هم شاهد افت قیمت خواهید بود و این روش نه تنها کمکی به شما نمیکند بلکه میتواند باعث زیان بیشتر شما بشود.
اخطار
میانگین کم کردن اگر بر روی سهمهای بنیادی انجام نشود میتواند باعث از دست رفتن 70 درصدی سرمایه شما شود! پس اگر با تحلیل بنیادی آشنا نیستید و نمیتوانید به لحاظ بنیادی سهمهای ارزنده را شناسایی کنید، توصیه اکید داریم که هیچ گاه بر روی سهمی که از آن شناخت کافی ندارید میانگین خرید کم نکنید که این کار میتواند به منزله پایان کار شما در بورس باشد.
فرمول محاسبه میانگین خرید
بسیاری از افراد در بدست آوردن قیمت سر به سر یا همان میانگین خرید خود کمی دچار ابهام هستند. در اینجا فرمول محاسبه میانگین خرید را ذکر میکنیم. فرض کنید ما در سه مرحله یا سه قیمت متفاوت سهمی را با حجم متفاوت خریداری کردهایم و حالا میخواهیم ببینیم قیمت میانگین خرید ما یا همان قیمت سر به سر ما چقدر است.
برای این کار ابتدا حاصل عبارت زیر را بدست اورید:
(تعداد سهامی که در قیمت اول خریدیم ضربدر قیمت اول + تعداد سهامی که در قیمت دوم خریدیم ضربدر قیمت دوم + تعداد سهامی که در قیمت سوم خریدیم ضربدر قیمت سوم)
حال عدد بدست آمده را تقسیم بر تعداد کل سهامی که خریدیم میکنیم و به این ترتیب قیمت میانگین خرید بدست میآید.
نتیجه گیری
روش میانگین کم کردن در بورس میتواند در بسیاری از مواقع مفید باشد و به ما کمک کند تا زود تر از ضرر خارج شویم و بیشتر سود کنیم. اما در اتخاذ این روش نکات زیادی وجود دارد که باید آن را در نظر بگیریم:
- روی سهمی میانگین کم کنید که به لحاظ بنیادی مورد تایید باشد
- زمانی میانگین خرید را کم کنید به لحاظ تکنیکالی مناسب باشد
- مراحل کم کردن میانگین را به سه مرحله محدود کنید
کلام آخر اینکه سرمایه خود را مدیریت کنید و تنها بخشی از سرمایه کلی خود را برای یک سهم و میانگین کم کردن قیمت آن در نظر بگیرید. همیشه باید در پرتفوی شما سهامی از گروه های مختلف وجود داشته باشد. برای افراد مبتدی، میانگین کم کردن دامی است که آنها را به سمت تک سهم شدن میکشاند، مراقب این دام باشید.
معاملهگر هستید یا سرمایهگذار
نکته پایانی اینکه باید ابتدا مشخص کنید معاملهگر هستید با سرمایهگذار؟ در معاملهگری اصلا چیزی به نام “میانگین کم کردن” وجود ندارد! برای روشن شدن این موضوع مقاله زیر را مطالعه کنید:
تفاوت تحلیلگری، سرمایه گذاری و معاملهگری
حد ضرر (Stop Loss) را چگونه مهار کنیم؟
حد ضرر (Stop Loss) دستوری برای بستن یک پوزیشن در یک قیمت و یا درصد خاصمی باشد تا به این صورت ضرر را محدود و کنترل کرد. همین طور که از نام آن مشخص است ، توقف حد ضرر برای محدود کردن و کنترل ضرر در مواردی می باشد که یک ایده ترید موفق از آب در نمی آید.
استفاده از توقف حد ضرر یکی از پایه های بسیار مهم مدیریت ریسک می باشد، به همین دلیل است که هر کتاب، وبینار و مربی معقول بر اهمیت استفاده از آن در ترید بسیار تاکید می کند. اما استفاده و مدیریت ضعیف حد ضرر می تواند هزینه زیادی برای شما به دنبال داشته باشد. بسیارپیش آمده که حد توقف را در فتیله شمع (نمودار کندل استیک) قرار دادیم و با رسیدن به آن حد از معامله خارج شویم و بعدا قیمت به هدف خورده و ما از معامله بیرون بوده ایم. در این مقاله به پنج اشتباه رایج در مورد گذاشتن و مدیریت حد ضرر پرداخته می شود.
قرار دادن حد ضرر (Stop Loss) بر طبق هر عدد دلخواه
بازار کاری به نسبت ریسک شما ندارد. یکی از اشتباهاتی که ممکن است انجام دهید این است که تلاش کنیدکه بازار را با چارچوب خود متناسب کنید. در صورتی که برعکس باید چارچوب کاری خود را با بازار متناسب کنید. اگر یک عدد طلایی یا معادله ای برای قرار دادن یک حد ضرر مناسب موجود بود، کاربسیار راحت می شد اما چنین چیزی وجود ندارد.
بنابراین زمانی که تصمیم می گیرید که حد ضرر خود را کجا بگذارید، این تصمیم گیری باید بر اساس تحلیل تکنیکال انجام شود. حد ضرر را بر اساس یک سطح جادویی قیمت که در درصد خاصی و بر اساس میل شماست،پیش بینی نمی کنند. بازار به این چیز ها اهمیتی نمی دهد.
تعیین نکردن پیشاپیش سطح توقف
باید حد توقف خود را قبل از باز کردن یک ترید بدانید . همین قضیه در رابطه با ورود و هدف های شما هم صادق است. تا زمانی که ترید فعال می باشد و سود و ضرر شما نوسان دارد، هر دلیلی برای ماندن در بازار پیدا خواهید کرد. فایده تعیین کردن حد توقف قبل از شروع معامله این است که هر گونه احساساتی از تصمیم گیری برداشته می شود زیرا شما هنوز سرمایه خود را به خطر نیانداخته اید و در واقع با نگاه به نمودار این حد را تعیین کرده اید. اما اگر از قبل این حد توقف را تعیین نکرده باشید و بازار با تمام نیروی خود شروع به حرکت علیه شما کند، به احتمال زیاد توسط بازار برهم زده می شوید و به این نکته توجه نمی کنید که ایده ترید شما در واقع بی اعتبار شده است . در این حالت دیگری حدی برای توقف ضرر شما متصور نخواهد بود. پس قبل از باز کردن یک پوزیشن در مورد جایی که اشتباه کرده اید، تصمیم گیری کنید.
حد ضرر (Stop Loss) را اولین زمان ممکن حرکت دهید
هدف از حد توقف محافظت از شما در شرایطی می باشد که ایده ترید شما درست درنیاید و هدف این نیست که معاملات شما خالی از ریسک شود. منطق حکم می کند که حد توقف بر اساس تحلیل تکنیکال تنظیم شود. بسیاری از افراد با این مطلب که حد ضرر باید بر اساس تحلیل تکنیکال باشد موافقند اما با این وجود خوشحالانه حد توقف را برای سر به سر شدن یا سود حاشیه ای به حرکت در می آورند که در اینجا یک تناقض ایجاد می شود.
حرکت حد توقف در این حالت مشابه این است که جایگاه آن را براساس اعداد بهترین نقطه برای حد ضرر اختیاری تعیین کنید. برای بازار اهمیتی ندارد که شما در کجا وارد شده اید و در کجا سر به سر می شوید. زمانی که شما به دلخواه خود حد توقف را حرکت می دهید، یک رویکرد تکنیکال محور را رها کرده اید (مگر اینکه سر به سر شدن شما مطابق با یک سطح برجسته تکنیکال باشد).
حد توقف را برای سر به سر شدن و یا سودی جزئی نباید رها کرد و یا تغییر داد. سوالی که باید از خود بپرسید این است که اگر من پوزیشن نداشتم و قیمت به سمت سر به سر و یا سود حاشیه ای حرکت می کرد، آیا من آن را به عنوان یک ناحیه مهم یا سطح بی اعتبار سازی تلقی می کردم؟
اگر جواب این سوال خیر باشد، شما نشان داده اید که خارج شدن از ترید در آن نقطه فقط یک تصمیم شانسی و اختیاری بوده است. در عوض، حد توقف باید تا جایی برود که مسلم شود که شما در ترید خود اشتباه کرده اید. اگر شما در نقطه خاصی وارد معامله شوید باید قادر به تعیین این باشید که در فلان نقطه ترید من توسط بازار باطل می شود و باید از معامله خارج شوم. اگر نتوانید چنین کاری را انجام دهید، نباید اصلا وارد معامله شوید.
طرح ترید خود را باور داشته باشید و اجازه دهید که بازار به شما ثابت کند که در معامله اشتباه کرده اید که این با برخورد قیمت به سطح توقف انجام می شود. حرکت همیشگی و بدون فکر به سمت سر به سر شدن نوعی ترید تنبلانه است که شما را از تحلیل تکنیکال خودتان دور می کند.
حد توقف خود را به هیچ عنوان حرکت ندهید
بر اساس مباحث گذشته ، هدف از قرار دادن حد توقف محافظت از اکانت شما در زمانی می باشد که ایده ترید شما صحیح در نمی آید. اما زمانی که بازار به شما ثابت کرد که ایده ترید شما ممکن است صحیح باشد، این حد توقف را باید برای محافظت از سود کسب شده مورد استفاده قرار داد. در اینجا ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که آیا این تناقض نیست؟ چون قبلا گفته شد که حد توقف را نباید حرکت داد. باید گفت که در این قضیه تناقضی نیست. این حرکت کور کورانه و بدون توجه به تحلیل تکنیکال است که نباید انجام شود اما اگر حد توقف را وقتی که بازار ثابت می کند، حرکت دهید در واقع همان حرکت در جهت مورد انتظار می باشد. این یک تصمیم بر اساس تحلیل تکنیکال و روشی برای حفظ سود شما در حالی است که قیمت به سمت هدف می رود.
تفاوت این دو باید کاملا واضح باشد. اولی یک تصمیم احساسی است اما دومی تصمیم بر اساس تحلیل تکنیکال می باشد تا اینکه سود خود را در حرکت قیمت به سمت هدف حفظ کنید. به عنوان مثال، حرکت دادن حد توقف بعد از یک کندل حرکتی فشاری در جهت مورد انتظار که ثابت می کند که خریداران یا فروشندگان وارد آن ناحیه شده اند، امری رایج است. چنین قیمتی دلیلی واقعی برای برگشت به بالا یا زیر آن سطح ندارد. این بسیار متفاوت از حرکت احساسی قبلی است.
منظور از حرکت دادن حد توقف بالا بردن آن در زمان خرید و پایین آوردن آن در زمان فروش می باشد و این زمانی اتفاق می افتد که قیمت به سمت هدف شما حرکت می کند. دلیل این امر نسبتا آسان است؛ بازار التزامی برای برخورد دقیق به هدف شما را ندارد و با حرکت دادن حد توقف مانع از این می شوید که یک معامله سودآور سر به سر شود و یا وارد ضرر شود.
مثال بالا را در نظر بگیرید. وقتی وارد این معامله می شوید نسبت پاداش به ریسک شما ۲ به ۱ می باشد. فرض کنید همچنان که قیمت افت می کند شما نیز شروع به حرکت دادن حد توقف برای سر به سر شدن یا سود حاشیه ای می باشید. قیمت به هدف شما نزدیک می شود اما دقیقا به آن نمی رسد و برعکس می شود. در آن نقطه شما باید دوباره نسبت پاداش به ریسک خود را مقایسه کنید و ببینید که آیا این نسبت منطقی است.
اگر حد توقف را حرکت ندهید، ریسک پس بهترین نقطه برای حد ضرر دادن سود به بازار موجود خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر اصلا حد توقف خود را حرکت ندهید، تناسب پاداش به ریسک شما در صورتی که قیمت به هدف برخورد نکند و برگردد بسیار نامناسب می شود. چیزی بنام ترید رایگان وجود ندارد و این در واقع پولی است که شما به بازار پس می دهید. همان طور که گفته شد، بازار التزامی برای برخورد به هدف شما ندارد. اگر انتخاب هدف شما عیب و نقص داشته باشد که اغلب هم همین طور است، حرکت دادن حد توقف برای شما سودآور خواهد بود.
سعی کنید متکبر نباشید، واقعا از دست دادن یک ترید خوب تنها به این دلیل که شما می خواهید دقیقا به هدف برسد، احمقانه است. بازار چیزی به شما بدهکار نیست و اهمیت نمی دهد که هدف دقیق شما چقدر است. زمانی که ترید پیشرفت می کند، پویایی و حرکت حد توقف نیز باید موجود باشد. در سراسر ترید باید نسبت پاداش به ریسک خوبی را حفظ کنید و هنوز هم می توانید در بازار بدون سازمان دادن نقاط دقیق هدف سود کنید.
حد توقف را در جیب های نقدینگی تنظیم کنید
ساختار های قیمتی معینی وجود دارند که معمولا قبل از این که بازار برعکس شود، مورد هجوم واقع می شوند. از گذاشتن حد ضرر دقیقا در بالا و پایین قله ها و کف های کلیدی کاملا خودداری کنید زیرا احتمال دارد که بازار قبل از برگشتن از این نواحی بگذرد. خودتان این تمرین را انجام دهید، یک نمودار قیمت از بازاری که در آن ترید می کنید را باز کنید و نقاط نوسان کلیدی و قله ها و کف ها را مشخص کنید. مشاهده می کنید که در اکثر موارد قیمت قبل از بازگشت از این سطوح می گذرد. تریدر هایی که حد ضرر را در بالا و پایین این ساختار ها تعیین کرده اند، قبل از برگشت بازار از معامله خارج می شوند.
چگونه می شود از خودتان در برابر شکار شدن محافظت کنید؟ این مساله آسان نیست و دلیل اهمیت موضوع نیز همین می باشد. اگر شما به قیمت توجه نکنید و زمانی که به این نواحی کلیدی نزدیک می شود آن را تحت نظر نگیرید، احتمالا گرفتار این اشتباه خواهید شد. این توصیه را می توان به این صورت خلاصه کرد که نباید حد توقف را در جا هایی واقعا واضح قرار داد.
نقاط نوسانی عمیق و واضح، مرز های محدوده ای و نقاطی که برای همگان قابل تشخیص هستند، همیشه در تلاش برای نقدینگی مورد هدف قرار می گیرند زیرا از آنها به عنوان نقاط مرجعی برای ترک کردن سفارش ها استفاده می شوند. پس کمترین کاری که برای خود می توانید انجام دهید این است که فضایی را مابین این سطوح و حد توقف خود قرار دهید تا به قیمت اجازه دهید که بدون خارج کردن شما از معامله از این سطوح گذر کند. پس مخصوصا اگر بازاری که شما در آن کار می کنید اغلب خیزش هایی را تجربه می کند، به آن فضای کافی برای تنفس بدهید و از قرار دادن حد توقف دقیقا در این نقاط اجتناب کنید.
دیدگاه شما