آموزش رسم سطوح حمایت و مقاومت پرایس اکشن (بخش 12 PA)
رسم سطوح حمایت و مقاومت پرایس اکشن مسلتزم تشخیص صحیح این سطوح است که باید ابتدا مفهوم عرضه و تقاضا را به درستی درک کنید تا بتوانید این سطوح را به راحتی تشخیص دهید. پیش از این در بخش های گذشته با مفهوم عرضه و تقاضا در پرایس اکشن آشنا شدیم که میتوانید با کلیک روی عنوان زیر این آموزش را مطالعه کنید.
چگونگی رسم سطوح حمایت و مقاومت
همانطور که حتما متوجه شده اید در تیتر این بخش گفته ایم چگونگی رسم سطوح حمایت و مقاومت پرایس اکشن نه خطوط حمایت و مقاومت. اگر تاکنون حمایت و مقاومت را به صورت یک خط نواحی حمایتی و مقاومتی با قیمت دقیق در نظر میگرفته اید، شاید علت بسیاری از معاملاتی که ضرر کرده اید همین باشد.
قله ها و قعرهایی که در گذشته بازار وجود دارند سطوح حمایت و مقاومت را تشکیل می دهند و هیچگاه این سطوح همه در یک قیمت ثابت به صورت خط افقی قرار ندارند، بلکه همه در یک محدوده قرار دارند و معامله گر باید با ریز بینی و نکته سنجی محدوده ای را بعنوان سطوح حمایت و مقاومت پرایس اکشن تعیین کند که بیشترین قله ها یا قعرها را دربرگیرد.
میبینید که گاهی بازار از خط حمایتی شما عبور میکند و تصور میکنید حمایت شکسته شده است وارد معامله میشوید اما به یکباره بازار به روند قبلی خود باز میگردد و حمایت اعتبار خود را حفظ میکند. انتخاب یک محدوده یا زون حمایت و مقاومت اطمینان خاطر بیشتری را برای شما فراهم میکند.
توجه کنید که سطوح حمایت و مقاومتی مهم تر هستند که قیمت با رسیدن به آن واکنش نشان دهد نه فقط سطوحی که قیمت در اطراف آن نوسان دارد. به تصویر زیر توجه کنید.
سطوح حمایت و مقاومت با با کندل بزرگ در پرایس اکشن
معمولا برای انتخاب یک زون حمایتی ابتدا و انتهای یک کندل را در نظر میگیرند. اما گاهی مانند تصویر یک کندل بزرگ یک سطح حمایتی را تشکیل داده است. انتخاب ابتدا و انتهای یک کندل بزرگ ضریب خطا را بالا میبرد و اصلا مناسب نیست. پس میتوانیم مانند تصویر بالا کف قیمتی یا Low کندل ۱ و کف قیمتی یا Low کندل ۲ را به عنوان زون حمایت در نظر بگیریم.
سطوح حمایت و مقاومت با کندل فاصله دار
حتما لازم نیست کف قیمت دو کندل نزدیک را برای محدوده حمایت انتخاب کنیم. در تصویر بالا میبیند که دو کندل فاصله بیشتری دارند اما فاصله بین کف قیمتی این دو کندل محدوده حمایت در نظر گرفته شده است. نمونه ای از محدوده مقاومت را در تصویر زیر ببینید.
نقش سایه ها در سطوح حمایت و مقاومت
اصلی ترین کندل تشکیل دهنده سطح مقاومت دارای سایه یا همان شادو بلند است. در اینجا میتوان طول شادو این کندل را بعنوان زون حمایت در نظر گرفت، همانند تصویر زیر:
نقش گپ ها در سطوح حمایت و مقاومت پرایس اکشن
گپ ها یکی دیگر از سطوح حمایت و مقاومت پرایس اکشن هستند. همانطور که در تصویر بالا و زیر میبینید قیمت دوباره دیگر به محدوده گپ واکنش نشان داده است.
تاثیر سوئینگ SH و SL در انتخاب سطوح حمایت و مقاومت
سوئینگ SH
نقطه ای که در آن قیمت از صعودی به نزولی تغییر جهت بدهد. اما این تعریف به تنهایی کمکی نمی کند.بنابراین برای فهم بهتر SH به شکل زیر دقت کنید. در هر الگو high دو کندل ماقبل و مابعد از high کندل یا کندلهای وسط پایین تر است.
سوئینگ SL
برعکس آنچه توضیح داده شد تعریف SL می شود. یعنی باید low دو کندل قبل و بعد از low کندل یا کندلهای وسط بالاتر باشد. همینطور که می دانیم حمایت باعث می شود قیمت از سطحی پایین تر نرود و همینطور مقاومت باعث محدود شدن حرکت به سمت بالای قیمت می شود.
تجارت فارکس پیشگام در تهیه و ارائه جدیدترین و بهترین آموزشهای کاربردی در بازارهای مالی و فارکس کاملا رایگان. این مقاله، بخش دوازدهم دوره جامع و کامل پرایس اکشن پیشرفته است که میتوانید با کلیک برروی لینک، اولین مقاله در این راستا را مشاهده کنید.
خط حمایت و مقاومت در ارز دیجیتال چیست؟
مفهوم حمایت و مقاومت دو موضوع بنیادی مرتبط با تحلیل فنی بازارهای مالی هستند. این دو مفهوم در هر بازاری عملکرد خود را دارند؛ چه بازار فارکس باشد، چه بازار طلا نواحی حمایتی و مقاومتی و یا بازار مورد علاقه ما، بازار رمز ارز.
درحالیکه مفاهیم سطح حمایت و مقاومت به آسانی قابل فهم هستند اما چیرهدستی در آنها کمی دشوار است. شناسایی آنها کاملا ذهنی است و چون در شرایط متغیر بازار به شکل متفاوتی عمل میکنند، نیاز است که انواع آنها را بشناسیم. بهترین تمرین، مطالعهی بیشتر و بیشتر نمودارهای مختلف است. امیدوار هستیم با خواندن این مقاله چندین قدم به یادگیری این ابراز تحلیلی مالی نزدیک شوید.
خط حمایت و مقاومت چیست؟
به لحاظ تعریف، مفاهیم حمایت و مقاومت پیچیده نیستند. قیمت یک دارایی، نزدیک به یک حدی میشود ولی نمیتواند از آن بگذرد و درنتیجه این سطح به عنوان یک مانع شناخته میشود. سطح حمایت نقش کف قیمت را دارد و سطح مقاوت، مشابه با سقف قیمت است. به بیان دیگر، حمایت را ناحیه تقاضا و مقاومت را ناحیه عرضه بدانید.
درحالیکه مرسوم است حمایت و مقاومت را با خط نشان میدهند، اما موارد دنیای واقع بهصورت معمول چنین دقتی ندارند. به یاد داشته باشید؛ این قوانینِ فیزیکی نیستند که در بازارها بر حرکت قیمت تأثیر میگذارند. ازاینرو بهتر است این دو مفهوم را به عنوان دو ناحیه بشناسیم. این دو ناحیه در واقع دو محدوده بر نمودار قیمت هستند که به احتمال زیاد افزایش فعالیت معاملهگران را بر میانگیزند و نقدینگی بازار افزایش مییابد.
نمونهای از یک سطح حمایت را در تصویر زیر بررسی کنیم. دقت کنید که قیمت بهصورت پیوسته به ناحیهای وارد شده که حجم بالایی از دارایی در آن سطوح خریداری شدهاند؛ این محدودهی حمایت به اینگونه شکل گرفته است. همانطور که مشاهده میشود این ناحیه برای چندین مرتبه وجود داشته است. در نهایت، چون فشار خرسها (فروشندگان) بیشتر از این قادر نبوده که قیمت را پایین بکشد، روند قیمت برگشته و بهصورت بالقوه یک روند صعودی را ایجاد کرده است.
جست و خیز قیمت در منطقه حمایت پیش از یک جهش
حالا سطح مقاومت را بررسی کنیم. همانطور که مشاهده میشود، قیمت در اینجا روند نزولی داشته است، اما بعد از هر جهش، برای چندین مرتبه موفق به عبور از سقف مشخصی نشده است. چون فشار گاوهای بازار (خریداران) نتوانسته قیمت را از سطح مشخصی فراتر ببرد، این سطح مقاومت تشکیل شده که منجر به یک روند نزولی بالقوه شده است.
قیمت نمیتواند یک محدوده مقاومت را بشکند
تریدرها چگونه میتوانند از سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنند؟
تحلیلگران فنی بازار از محدودههای حمایت و مقاومت استفاده میکنند تا نواحی سود را در نمودار قیمت شناسایی کنند. اینها سطوحی هستند که احتمال توقف و یا تغییر جهت در روند بنیادی قیمت در آنها بیشتر است.
روانشناسی بازار نقش مهمی را در الگوی شکلگیری سطوح حمایت و مقاومت دارد. معاملهگران و سرمایهگذاران، سطوح قیمتی را که در آنها اشتیاق و فعالیت کاربران افزایش داشته را به خاطر میسپارند. با وجود کارایی و سرعت انتقال اطلاعات، همه کاربران سطوح حمایت و مقاومت یکسانی را ملاحظه میکنند که این موضوع منجر به افزایش شدید نقدینگی در مواقع نزدیکشدن به این سطوح میشود. این یعنی حرکت قیمت در نزدیکی ناحیه حمایت و مقاومت، شرایط ایدهآل برای نهنگهای بازار و همچنین موقعیتهای ورود و خروج است.
حمایت و مقاومت برای بحث مدیریت ریسک مفاهیم کلیدی هستند. توانایی در شناسایی لحظهایِ این نواحی میتواند فرصتهای معاملاتی مناسبی را به فرد نشان دهد. در کل، وقتی قیمت به یک منطقه حمایت یا مقاومت میرسد، دو پیشآمد محتمل است: یا برمیگردد و از آن منطقه خارج میشود، یا از آن میگذرد و درجهت روند کلی، مسیر خود را ادامه میدهد که بهصورت بالقوه به منطقه حمایت یا مقاومت بعدی وارد شده است.
ورود به یک معامله در حوالی یک ناحیه حمایت یا مقاومت، میتواند استراتژی سودمندی باشد؛ به این دلیل که نسبتا نزدیک به نقطه بطلان (جایی که اغلب افراد در آنجا حد ضرر خود را تعیین کردهاند) است. میدانیم که با وجود حد ضرر، اگر قیمت شکسته شود و وارد منطقه ضرر معامله خود شوند، میتوانند به سرعت از ضرر بیشتر جلوگیری کرده و با زیان اندکی موقعیت خود را ترک کنند. از این منظر، هرچه نقطه ورود به سطوح حمایت و مقاومت نزدیک باشد، درواقع به نقاط بطلان (invalidation point) نزدیک است.
مسأله قابل ملاحظه دیگر این است که سطوح حمایت و مقاومت چگونه به شرایط در حال تغییر، واکنش نشان میدهند؟
به عنوان یک قاعده کلی، یک ناحیه حمایت شکستهشده، میتواند تبدیل به یک ناحیه مقاومت شود و برعکس، یک محدوده مقاومت شکستهشده ممکن است با بازگشت مجدد، تبدیل به یک ناحیه حمایت شود. این الگوها معمولا جهش حمایت – مقاومت نام دارند.
منطقه حمایت شکست میخورد و پس از بازگشت قیمت به یک مقاومت تبدیل میشود
این واقعیت که ناحیه حمایت قبلی حالا به عنوان یک سطح مقاومت عمل میکند، به روشنی در الگوی شکل قبل دیده میشود. به نظر میرسد که لمس دوباره این ناحیه توسط قیمت، فرصت مناسبی برای ورود به یک موقعیت معامله است.
مسأله مهم دیگر، قدرت ناحیه مقاومت یا حمایت است. در کل هرچه تعداد دفعات سقوط قیمت به ناحیه حمایت بیشتر میشود، احتمال سقوط به سطوح پایینتر بیشتر است. به صورت مشابه، هرچه مراتب بیشتری قیمت افزایش مییابد و وارد منطقه مقاومت میشود، احتمال عبور از سطح مقاومت و صعود به سطوح بالاتر بیشتر میشود.
تا اینجا توضیح دادیم که سطوح حمایت و مقاومت، زمانی که اقدام قیمتی (price action) مدنظر باشد، چگونه کار میکنند. اما انواع دیگری از این دو مفهوم وجود دارند که در ادامه به آنها میپردازیم.
حمایت و مقاومت روانی
حمایت و مقاومت روانی با هیچ الگوی تکنیکالی ارتباط ندارد بلکه به دلیل نحوهی تلاش ذهن انسان برای بهدست آوردن بینشی از دنیای واقع، وجود دارند. ما در یک دنیای عجیب و پیچیده زندگی میکنیم، ولی سعی میکنیم جهان پیرامون خود را تا حد ممکن سادهسازی کنیم تا بینشی از آن بهدست آوریم. یکی از این موارد، گردکردن اعداد است.
یک اثر مشابه در بازارهای مالی وجود دارد. این موضوع به ویژه برای بازارهای رمز ارز صادق است، جایی که در آن تقسیم واحدهای دیجیتال به هر مقداری به آسانی انجام میشود. خرید یک دارایی در قیمت 8.0674 و فروش آن در قیمت 9.9765 فرآیند متفاوتی در مقایسه با خرید یک دارایی در قیمت 8 دلار و فروش آن در قیمت 10 دلار دارد. همین موضوع است که منجر میشود در یک نمودار قیمت، اعداد رند (گرد شده) نیز میتوانند به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل کنند.
البته اگر به همین سادگی باشد! مدت زیادی از شناخت این پدیده میگذرد. معاملهگران از این سطوح حمایت و مقاومت ذهنی بهره میبرند. به اینکار که به اصطلاح فرانتران (frontrun) اطلاق میشود، اینگونه است که معاملهگر سفارش خود را اندکی بالاتر و پایینتر از سطوح حمایت و مقاومت موردنظر قرار میدهد.
به شکل زیر نگاهی بیندازید. زمانی که قیمت شاخص دلار (dxy) به 100 نزدیک میشود، برخی از معاملهگران سفارش فروش خود را اندکی پایینتر از آن قرار میدهند تا اطمینان حاصل کنند که سفارش آنها انجام میشود؛ چراکه بسیاری از معاملهگران دیگر نیز در همین سطح استراتژی فرانتران را اتخاذ کرده و از همین رو بازار آن سطح را نخواهد دید و به احتمال زیاد قبل از آن روند خود را تغییر میدهد.
منطقه حمایت شکست میخورد و پس از بازگشت قیمت به یک مقاومت تبدیل میشود
حمایت و مقاومت خط روند
الگوها همواره به عنوان موانعی در مسیر قیمت هستند. در این مثال مشاهده میکنیم که یک مثلث صعودی (ascending triangle) قیمت را در خود جای داده تا زمانی که الگو به سمت بالا شکسته شده است.
خطوط روند به عنوان حمایت و مقاومت عمل میکنند
شما میتوانید از این الگوها به نفع خود استفاده کنید و ناحیههای حمایت و مقاومت و برخورد آنها با خط روند را شناسایی کنید. این تکنیکها زمانی موثر خواهند بود که بتوانید الگوها را بسیار زود شناسایی کنید؛ در واقع قبل از اینکه به شکل کامل پدیدار شوند.
حمایت و مقاومت میانگین متحرک
برخی از شاخصهای مختلف نیز زمانی که با قیمت تعامل دارند، سطوح حمایت و مقاومت ایجاد میکنند. یکی از بارزترین نمونهها، شاخص میانگین متحرک (moving average) است.
زمانی که میانگین متحرک قیمت به عنوان سطح حمایت یا مقاومت عمل میکند، بسیاری از آن به عنوان سنجهای برای ارزیابی سلامت بازار به صورت کلی، استفاده میکنند. به علاوه شاخص میانگین متحرک برای شناسایی نقاط تغییر روند و پیوت (pivot point) استفاده میشود.
میانگین متحرک در بازه 200 روزه به عنوان حمایت برای قیمت بیت کوین
حمایت و مقاومت فیبوناچی
سطوحی که با استفاده از تکنیک اصلاح فیبوناچی (Fibonacci retracement) به دست آمدهاند، ممکن است به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل کنند.
در این مثال، سطح فیبوناچی 61.8 (درصد)، چندین مرتبه به عنوان حمایت، درحالیکه سطح فیبوناچی 23.6 (درصد) در نقش سطح مقاومت عمل کرده است.
سطوح فیبوناچی به عنوان هر دوی سطوح حمایت و مقاومت برای قیمت بیت کوین
در تحلیل تکنیکال، همآمیزی به چه معناست؟
تاکنون در رابطه با حمایت و مقاومت بحث کردهایم و برخی از گونههای مختلف آن را شناختیم. حالا باید بدانیم که موثرترین راه برای ساخت استراتژی معامله حول آنها چیست؟
یک مفهوم اساسی در این زمینه، مفهوم همآمیزی (confluence) است که به معنی ترکیب چندین استراتژی مختلف برای ساخت یک استراتژی واحد است. به احتمال زیاد، سطوح حمایت و مقاومت زمانی که بخواهند با سایر استراتژیها ترکیب شوند، قویترین استراتژیها به نظر میرسند.
بهتر است دو مثال با یکدیگر مقایسه شوند: بهنظر شما، کدام یک از این سطوح حمایت بالقوه شانس بیشتری دارند که به عنوان یک حمایت واقعی عمل کند:
- حمایت (الف) تلاقی با
- یک ناحیه مقاومت پیشین
- یک میانگین متحرک مهم
- یک سطح فیبوناچی 61.8 درصد
- یک عدد گرد شده (رند) برای قیمت
- حمایت (ب) تلاقی با
- یک ناحیه مقاومت پیشین
- یک عدد گرد شده برای قیمت
انتظار داریم که پاسخ درست را بدهید و سطح حمایت الف را برای نگهداشتن قیمت، دارای شانس بیشتری بدانید. با اینکه این پاسخ درست است اما هنوز این احتمال وجود دارد که قیمت از آن محدوده بگذرد و خط حمایت را بشکند. مسأله این است که برای مورد الف، احتمال بیشتری وجود دارد که به عنوان سطح حمایت ایفای نقش کند. درحالیکه الگوهای معامله میتوانند بسیار سودمند باشند، اما عملکرد گذشته، شرایط آینده را تعیین نمیکند پس خود را برای تمام پیامدهای محتمل آماده کنید.
به لحاظ تاریخی روشن شده است برنامهای که با توجه به چندین استراتژی و شاخص همزمان اتخاذ شده، بهترین فرصتهای سودآوری را فراهم میکند. بسیاری از معاملهگران ممکن است درباره این برنامه بسیار وسواسی و دقیق عمل کنند و همچنین اغلب عملکردن به این برنامه نیازمند انتظارکشیدن بسیار است. بههرحال زمانی که این افراد به موقعیت معاملهای وارد میشوند، برنامهی آنها میتواند سود زیادی به همراه داشته باشد.
با این وجود، همواره ضرورت دارد که ریسک را مدیریت و از سرمایهی خود در برابر حرکت قیمتی نامطلوب محافظت کنید. حتی دقیقترین برنامهها و بهترین نقاط ورود و خروج، احتمال شکست دارند. اهمیت بسیاری دارد که بتوانید احتمال سناریوهای مختلف را درنظر بگیرید، در غیر این صورت در خطر تلههای خرسی و گاوی هستید.
جمعبندی
صرفنظر از اینکه یک تریدر روزانه، نوسانگیر و یا یک اسکالپر (scalper) هستید، حمایت و مقاومت دو مفهوم اساسی در تحلیل تکنیکال هستند. سطح حمایت به عنوان یک کف قیمت عمل میکند و سطح مقاومت یک سقف قیمت است.
گونههای متنوعی از حمایت و مقاومت وجود دارند که برخی از آنها حاصل تعامل قیمت با شاخصهای تکنیکال هستند. محدودههای حمایت و مقاومتی که توسط چندین استراتژی همزمان تأیید شوند، بیشترین قابلیت اطمینان را دارند.
تحلیل هفتگی سهام - 99.08.02
اطلاعیه رفع مسئولیت: ایده تحلیل هفتگی سهام، بر اساس درخواست های شما همراهان آماده سازی شده است، که از این پس قصد داریم هر 7 روز 3 سهم را به صورت تکنیکال برایتان تحلیل کنیم و در اینجا قرار دهیم، شما میتوانید این تحلیل ها را ببینید و برای آموزش خودتون ازش استفاده کنید، این تحلیل ها صرفا برای یادگیری شما آماده سازی شده است.
نماد شیران: تاریخ تخلیل 2 ابان 99
در چارت زیر خطوط واکنشی ایچیموکو را مشاهده میکنید. یکی از سیستمهای معاملاتی بسیار معتبر سیستم ایچیموکو است. قیمت زیر ابر کومو قرار دارد. کیجونسن (قرمز) بصورت صعودی است. کراس کیجونسن توسط تنکانسن رو به بالا و همچنین کراس قیمت توسط چیکو اسپن (سبز) رو به بالا، به عنوان نکات مثبت محسوب میشود. خطوط حمایتی و مقاومتی که توسط این سیستم مشخص شده است بصورت نواحی حمایتی و مقاومتی نشان داده شده است.
نماد دپارس: تاریخ تخلیل 2 ابان 99
در چارت زیر خطوط نواحی حمایتی و مقاومتی واکنشی ایچیموکو را مشاهده میکنید. یکی از سیستمهای معاملاتی بسیار معتبر سیستم ایچیموکو است. قیمت داخل ابر کومو قرار دارد و در حال خروج از ابر است. کیجونسن (قرمز) بصورت صعودی است. محدوده قرمز ناحیه مقاومتی محسوب میشود.
نماد سخاش: تاریخ تخلیل 2 ابان 99
در چارت زیر خطوط واکنشی ایچیموکو را مشاهده میکنید. یکی از سیستمهای معاملاتی بسیار معتبر سیستم ایچیموکو است. قیمت زیر ابر کومو قرار دارد و نزولی است. یکی از نکات قابل توجه تشکیل الگوی سقف دو قلو توسط قیمت و چیکو اسپن میباشد. چیکو اسپن بصورت یک قله بالاتر از قله تشکیل شده توسط قیمت در 26 کندل قبل از قله دوم است. خطوط سبز نیز بصورت خطوط حمایتی برای این نماد رسم شده است.
حمایتها و مقاومتها، شرایط و هرچیزی که درباره آنها باید بدانید
مقاومت و حمایت پراستفادهترین بخشهای تحلیل تکنیکال هستند. آموزش هر سبک از تحلیل تکنیکال با یادگیری خطوط مقومت و حمایت شروع میشود. افراد زیادی در بازارهای مالی نام خود را تحلیلگر میگذراند و گاهی به آموزش دادن دیگران میپردازند در حالیکه در این بخش از تحلیل تکنیکال که پایهای ترین بخش آن است ضعف دارند.
در این مقاله قصد داریم به آموزش کامل حمایتها و مقاومتها بپردازیم. شما بعد از خواندن این مقاله، تمام اصول خطوط مقاومت و حمایت را یاد میگیرید اما به این نکته توجه داشته باشید که یادگیری اصول به تنهایی کافی نیست و برای اینکه به مرحله حرفهای برسید نیازمند تمرین بر روی نمودارهای مختلف هستید. برای نوشتن این مقاله از کتابهای مهمی از جمله کتاب جان مورفی و مارتین پرینگ که در بسیاری از آموزشها به عنوان مرجع در نظر گرفته میشوند استفاده شده است.
برای شروع آموزش این بحث، اول بهتر است درک درستی از بازار و بالاپایین شدن قیمتها پیدا کنیم.
عرضه و تقاضا
اگر با عرضه و تقاضا در بازارهای مالی آشنایی ندارید، درک آن به شما دید تازهای میدهد. دیگر هیچ بالا و پایینی در نمودار را بدون دلیل نمیبینید و سعی میکنید عوامل حرکات بازار را تحلیل کنید. اصولا وجود مبحثی به نام تحلیل تکنیکال بر اساس مفهومی به نام عرضه و تقاضا شکل گرفته است.
بازار از چه چیزی تشکیل شده است؟
همه بازارها از عامل مهمی تشکیل شدهاند که این عامل، چیزی نیست جز ما انسانها! شما با دیدن یک چارت و نمودار قیمتی، با چند خط و کندل معمولی مواجه نیستید بلکه در پشت صحنه آن انسانهای زیادی هستند که احساسات متفاوت دارند. گاهی با طمع مواجه میشوند گاهی با ترس و گاهی بنا به هردلیلی ارزی را میخرند و گاهی مفروشند.
زمانهایی وجود دارد که خبری بسیار بد مثل جنگ پخش میشود، یا رییس جمهور کشوری عوض میشود و یا سرمایهگذار مهمی توییتی را منتشر میکند. همه این مواقع تاثیری که مردم از این اخبار میگیرند باعث میشود جنسی را بفروشند و یا بخرند.
عرضه و تقاضا چیست؟
به نظر شما چرا قیمت طلا زیاد است؟ قطعا دلیل قیمت زیاد طلا رنگ طلایی آن نیست بلکه کمیاب بودن آن است. هرچیز کمیابی قیمت بالایی دارد و دلیل آن این است که عرضه آن بسیار کمتراز تقاضای مشتریان است .
عرضه وقتی است که جنسی توسط تولید کنندهای تولید میشود و تقاضا وقتی است که مشتریان خواهان آن جنس هستند و آن را تقاضا میکنند. برای مثال یکی از عواملی که باعث شده است قیمت بیت کوین اوج بگیرد این است که تعداد آن محدودیت دارد و روزی به پایان میرسد. این یعنی روزی عرضه آن به پایان میرسد و تنها تقاضا میماند!
قضیه عرضه و تقاضا در تمام قسمتهای زندگی وجود دارد. برای مثال وقتی شکر و روغن کمیاب میشوند، وقتی مردم خرید جنسی را تحریم میکنند و قیمت آن کاهش پیدا میکند، وقتی بیماری مثل کرونا در جهان به وجود میاید و جنسی مثل ماسک به جنسی حیاتی تبدیل میشود و عرضه آن بسیار کمتر از تقاضای آن است و قیمت آن افزایش میابد و …. عرضه و تقاضا مهمترین عامل برای تغییر قیمت هرچیزی است.
وظیفه یک تحلیل گر و سرمایهگذار، فهمیدن این موضوع است که یک جنس در چه زمانی و در چه قیمتی خواهان بیشتری دارد و در چه زمانی بیشتر فروش میرود و با پیشبینی درست و به موقع آن اقدام به خرید و فروش میکند و سود میبرد.
برای مثال در تصویر زیر توییت شخصی در چندین سال پیش زمانی که بیت کوین 8 دلار بود را میبینیم که اظهار پشیمانی میکند از اینکه 1700 عدد بیت کوین خود را بیشتر نگه نداشته تا در قیمت 8 دلار بفروشد! اگر او این تعداد بیت کوین خود را در قیمت 60 هزار دلار داشت چقدر ارزش داشت؟
حالا که با مفهوم عرضه و تقاضا بهتر آشنا شدیم یک قدم دیگر جلو میرویم.
حمایتهای و مقاومتها
دو دسته خطوط در تحلیل تکنیکال وجود دارد که در نمودارها کشیده میشوند:
- خطوط استاتیک
- خطوط داینامیک
خطوط استاتیک خطوطی هستند که همواره در طول زمان روی یک قیمت هستند و ثابت هستند. مثلا همیشه سه هزار دلار برای بیت کوین یک خط حمایتی و مقاومتی است و این خط در طول زمان بالا یا پایین نمیشود.
خطوط داینامیک خطوطی هستند که محل آنها در طول زمان تغییر میکنند. یک نمونه از این خطوط که بسیار پر استفاده هستند خط روند است.
در ادامه به تعریف و روش رسم این دو نوع خط میپردازیم.
حمایتها و مقاومتهای استاتیک
در بسیاری از کتابها حمایتها در نمودار، محل خریدهای مشتریان و مقاومتها محل تجمع فروشهای فروشندهها تعریف شده است. به این معنی که هرگاه قیمت به مقاومت برسد فشار فروش زیاد است و احتمالا قیمت از آن خط برمیگردد. (شکل زیر)
درست برعکس این قضیه هرگاه به یک خط حمایتی برسیم در آنجا فشار خرید زیاد است و احتمالا در آن ناحیه قیمت بالا میرود.(شکل زیر)
حالا که کمی با حمایتها و مقاومتهای استاتیک آشنا شدیم بهتر است بدانیم که چرا خطوط حمایت و مقاومت به وجود میآیند.
چرا حمایت و مقاومت در نمودار به وجود میآیند؟
برای همه ما زمانهای زیادی پیش آمده که جنسی را در قیمت مناسبی نخریدیم و فرصت را از دست دادهایم. در این زمان دو حالت برای ما پیش میاید:
- یا جنس را در قیمت بالاتر میخریم
- یا منتظر میمانیم که شاید قیمت دوباره به قیمت از دست رفته برگردد
مورد دوم دقیقا همان دلیلی است که باعث به وجود آمدن سفارشهای خرید بسیاری در ناحیه خاص میشود. وقتی قیمت به حمایت قبلی برمیگردد افرادی که شانس خود را برای خرید در فرصت قبل از دست داده بودند، فرصتی جدید برای خرید به دست میآورند و سریعا اقدام به خرید میکنند.
برای مثال در بیت کوین یکی از حمایتهای قدرتمند که در بسیاری از مواقع قیمت را بر روی خود نگه داشته است ناحیه 3000 است. بارها وقتی قیمت ریزش شدید پیدا کرده است، در این ناحیه خریدارها قیمت را نگه داشته و به سمت بالا هدایت کردهاند.
برعکس همین قضیه برای مقاومتها نیز وجود دارد. برای مثال فرض کنید جنسی را داریم که قصد فروش آن را داریم. وقتی بهترین فرصت برای فروش جنس را در قیمت بالا از دست میدهیم دو حالت برای ما به وجود میاید:
- یا جنس را در قیمت بالاتر میخریم
- یا منتظر میمانیم که شاید قیمت دوباره به قیمت از دست رفته برگردد و بعد بفروشیم
برای مثال میتوانیم به نمودار atom/btc اشاره کنیم و مقاومتی که در ناحیه مقاومتی سبز رنگ شکل رفته است.
مقاومتها بعد از شکسته شدن به حمایت تبدیل میشوند
یک آپارتمان را تصور کنید که ما در طبقه سوم آن ساکن هستیم. کف آپارتمان ما در اصل سقف کسی است که در طبقه دوم زندگی میکند و سقف ما کف ساختمان کسی است که در طبقه بالایی زندگی میکند.
این ترتیب در نمودار نیز وجود دارد و لازم است به آن توجه شود. اگر قیمت موفق شود مقاومتی را بشکند از آن پس آن مقاومت تبدیل به حمایت میشود و هرگاه قیمت دوباره به آن خط برگردد افرادی سعی میکنند در آن ناحیه خرید کنند. برای مثال به نمودار بیت کوین که در تصویر زیر آمده است توجه کنید.
در یک نمودار حمایتها و مقاومتها همواره در حال تبدیل شدن به یکدیگر میباشند و هروقت دیدیم خط مهمی شکسته شد، از آن به بعد نباید آن را رها کنیم.
قدرت یک خط مقاومت و حمایت چگونه تشخیص داده میشود؟
اگر به نمودار و سطوحی که تشکیل میدهد نگاه کنید، احتمالا خطوط بسیار زیادی را پیدا میکنید که قیمت در آنها واکنش نشان میدهد. در این مواقع نیاز است عواملی را در نظر بگیریم که با استفاده از آنها تشخیص بدهیم قدرت و اهمیت کدام یک از این سطوح بیشتر است.
البته این نکته را باید در نظر گرفت این عوامل کاملا تجربی به دست آمده است و هیچگاه نمیتوان به طور دقیق قدرت و اهمیت سطحی را مشخص کرد.
به صورت کلی عواملی که اهمیت یک مهمه را مشخص میکنند را میتوان در این نواحی حمایتی و مقاومتی عوامل خلاصه کرد:
- اعداد رُند از نظر روانشناسی مغز ما به پذیرش اعداد رند بیشتر تمایل دارد. برای مثال معمولا ما عدد 100 را به عدد 97 بیشتر ترجیح میدهیم. این قضیه در بازارهای مالی نیز صدق میکند. خطی که برروی عددی رند مانند 5، 10، 100 و… قرار گرفته ناخودآگاه برای معاملهگران باارزش تر است.
- چند بار باعث تغییر روند شده است قیمت مدام از زوند صعودی به نزولی و برعکس تغییر حالت میدهد. وقتی تغییر روند اتفاق میافتد که جای فروشندهها و خریدارها عوض میشود. در حمایتها و مقاومتها آن خطی ارزش بیشتری دارد که بیشتر از خطوط دیگر باعث عوض شدن تصمیم معاملهگران شده است. معمولا رد شدن از این خطوط قدرت زیادی را میطلبد.
- با چه قدرتی قیمت را نگه داشته است کوهنوردی را تصور کنید که ارتفاع قصد فتح قلهای را دارد. هزچه این ارتفاع بیشتر باشد کوهنورد برای فتح آن انرژی بیشتری نیاز دارد. و هرچه به قله نزدیکتر میشود از انرژی او کاسته میشود. برای مثال اگر قله 100 متر ارتفاع داشته باشد کوهنورد زمانی که به قله میرسد انرژی کمتری دارد تا زمانی که قله تنها 10 متر ارتفاع دارد. در بازارهای مالی هم این نکته صدق میکند. هرچه قیمت از فاصله کمتری به سمت مقاومتی حمله کند توانش برای شکستن آن بیشتر میشود. هرچقدر قیمت دفعات بیشتری موفق بشود این حملهها را دفع کند اهمیت و قدرت بیشتری دارد.
این عوامل مثل امتیاز میمانند. هرچقدر خطی امتیاز بیشتری کسب کند قدرت و اهمیت بیشتری دارد.
خظوط داینامیک
به طور کلی خطوطی داینامیک هستند که شیب داشته باشند و در طول زمان محل آنها تغییر کند. میتوانیم خطهای روند (trendline) و خطوط میانگین (ma) را مثال بزنیم.
قبل از توضیح خطهای روند نخست باید مفهوم روندهای نزولی و صعودی را بهتر درک کنیم.
روندهای نزولی و صعودی
تمام قسمتهای نمودار از قلهها و درهها (high and lows) ساخته شده است. گاهی این قله ها و درهها به ترتیبی منظم چیده میشوند و گاهی نامنظم. نوع قرار گرفتن این قلهها و کفها روندهای نزولی و صعودی را مشخص میکند.
چه زمانی روند صعودی و نزولی شکل میگیرد؟
روند صعودی زمانی شکل میگیرد که هر دره و یا کف بالاتر از کف یا دره قبلی باشد. در این زمان وقتی این کفها را به هم دیگر متصل کنیم خط روند صعودی به وجود میاید درست مانند شکل زیر:
روند نزولی درست برعکس روند نزولی است و زمانی شکل میگیرد که هر قله و یا سقف پایینتر از قله و یا سقف دیگر باشد. در این زمان وقتی این قلهها و سقفها را به همدیگر متصل کنیم روند نزولی شکل میگیرد. مانند شکل زیر:
مهم ترین دلیلی که یک خط به عنوان خط روند در نظر گرفته شده است این است که آن خط چندین بار برخورد یا اصطلاحا تاچ شده است. شرط اولیه برای اینکه یک خط، خط روند باشد اتصال دو نقطه است اما این خط سوم است که به خط روند اعتبار میبخشد.
پیدا کردن خطهای روند جزئی مهم از تحلیل تکنیکال هستند. پیدا کردنشان ساده به نظر میاید اما گاهی خطوطی را در نظر میگیریم که به نظر درست هستند اما به راحتی قیمت آنها را میشکند.
رسم خط روند بیشتر از اینکه از قوانینی ساده تشکیل شده باشد باید چیزی باشد که اکثریت معاملهگران اعتبار آن را قبول داشته باشند. بنابراین رسم خط روند صحیح، کاری چالشی است. در مقاله رسم خط روند به صورت کامل و جامع به نحوه رسم یک خط روند معتبر پرداخته شده است.
رسم کانال
رسم کانال در تحلیل تکنیکال یکی از تکنیکهای کاربردی برای تسخیص جهت بازار میباشد. یک کانال زمانی شکل میگیرد که قیمت میان دو خط موازی که یکی از این خطوط، خط روند معتبر باشد قرار بگیرد. در این مواقع زمانی که قیمت به ضبع پایین میرسد معامله گران اقدام به خرید میکنند و زمانی که به ضلع بالایی میرسد میفروشند.
در مقاله آموزش رسم کانال و روش دریافت سیگنال با استفاده از آن به طور کامل به بحث کانالها و روش رسم آنها به زبان ساده پرداخته شده است.
برای نمونه در تصویر زیر یک کانال صعودی را میتوانید مشاهده کنید. این کانال بعد از پیدا شدن خط روند صعودی کشیده میشود.
ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) و آموزش استفاده از آن در تحلیل تکنیکال
همانطور که قبلا در مقاله مربوط به تحلیل تکنیکال بیان شد, استفاده از این علم و ابزارهای آن برای سرمایه گذاری موفق در بسیاری از بازارهای مالی از جمله بورس و فارکس ضروری است. در ادامه با ما همراه باشید تا یکی از ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به نام ابر ایچیموکو را یاد بگیریم.
ابر ایچیموکو یک روش برای تحلیل تکنیکال است که چندین اندیکاتور را در یک نمودار واحد ترکیب میکند. این روش در نمودارهای شمعی به عنوان یک ابزار ترید یا معامله استفاده میشود که دید بسیار خوبی از نواحی حمایتی و مقاومتی قیمت در اختیارمان قرار میدهد.
این ابزار همچنین برای پیشبینی مورد استفاده قرار میگیرد و بسیاری از معاملهگران از آن برای تعیین جهت روند آینده و حرکت بازار استفاده میکنند.
مفهوم ابر ایچیموکو در اواخر سال ۱۹۳۰ میلادی توسط یک روزنامهنگار ژاپنی به نام گویچی هوسادا مطرح شد. اما استراتژی معاملاتی خلاقانه او در سال ۱۹۶۹، یعنی بعد از چند دهه مطالعات و پیشرفتهای تکنیکال ارائه شد.
هوسادا نام ابزار نوآورانه خود را ایچیموکو کینکو (Ichimoku Kinko) گذاشت که در زبان ژاپنی به معنای «نمودار تعادل در یک نگاه» است.
چگونه کار میکند؟
سیستم ابر ایچیموکو اطلاعات را بر پایه اندیکاتورهای پیشرو و پسرو نشان میدهد و نمودار آن از ۵ خط تشکیل شده است:
- خط تغییر روند یا تنکان سن(Tenkan-sen): میانگین متحرک ۹ دوره (خط آبی رنگ)
- خط استاندارد یا کیجون سن(Kijun-sen): میانگین متحرک ۲۶ دوره
- خط پیشرو یا سنکو اسپن آ(Senkou Span A): میانگین متحرک خط روند و خط استاندارد است که به اندازه ۲۶ دوره به سمت راست، یعنی به آینده منتقل شده است.
- خط پیشرو یا سنکو اسپن بی(Senkou Span B): میانگین متحرک ۵۲ دوره که با انتقال شمعها به اندازه ۲۶ دوره به سمت راست (به جلو)، بدست میآید.
- خط تاخیر یا چیکو اسپن(Chikou Span): قیمت بسته شدن در ۲۶ دوره گذشته.
فضای بین خط پیشروی A و خط پیشرو B، چیزی ست که ابر کومو را تولید میکند، که به نظر میرسد مهمترین بخش سیستم ایچیموکو باشد. این دو خط با شیفت دادن ۲۶ دوره به جلو، یک پیشبینی از آینده را ارائه میدهند، به همین دلیل به عنوان شاخصهای پیشرو در نظر گرفته می شوند.
چیکو اسپن یا خط تاخیر، یک شاخص پسرو است که با انتقال ۲۶ دوره به چپ یا عقب بدست میآید.
به صورت پیشفرض، این ابرها به رنگهای سبز و قرمز نمایش داده میشوند تا خواندن آن آسانتر شود.
یک ابر سبز رنگ زمانی ایجاد میشود که خط پیشروی A (خط ابر سبز رنگ)، بالاتر از خط پیشروی B (خط ابر قرمز رنگ) قرار گیرد.
طبیعتا اگر شرایط برعکس چیزی که گفته شد باشد، ابر قرمز رنگ تشکیل میشود.
لازم به ذکر است که بر خلاف روشهای دیگر، میانگینهای متحرکی که توسط استراتژی ایچیموکو استفاده میشوند، بر پایه قیمت بسته شدن شمعها کار نمیکنند. بلکه بر اساس بالاترین و پایینترین نقاط ثبت شده در یک دوره مشخص (میانگین بالا- پایین) محاسبه میشوند.
به عنوان مثال، معادله استاندارد برای یک خط تغییر روند ۹ روزه به صورت زیر است:
۲/(بیشترین مقدار ثبت شده در دوره ۹ روزه +کمترین مقدار ثبت شده در دوره ۹ روزه)=خط تنکان سن
تنظیمات ایچیموکو
پس از گذشت ۳ دهه تحقیق و آزمایش، گویچی هوسادا نتیجهگیری کرد که تنظیمات دورههای زمانی (۹,۲۶,۵۲) بهترین نتیجه را دارد. در آن زمان، برنامه کاری در ژاپن شامل شنبهها هم بود (فقط یکشنبهها تعطیل بود)، بنابراین عدد ۹، یک هفته و نیم (۶+۳ روز) را نشان میداد. اعداد ۲۶ و ۵۲ نیز به ترتیب یک و دو ماه را نواحی حمایتی و مقاومتی نشان میدادند.
در حالی که این تنظیمات هنوز هم در اکثر زمینه های معاملاتی ترجیح داده میشوند، کارشناسانی که از نمودارها استفاده میکنند، همیشه قادر به تنظیم این اعداد برای تطابق با استراتژیهای مختلف هستند.
برای مثال، در بازار ارزهای دیجیتال، بسیاری از معاملهگران، تنظیمات ایچیموکو را بر اساس بازار ۷/۲۴ (در بازار ارزهای دیجیتال تعطیلی وجود ندارد و این بازارها ۲۴ ساعته و هفت روزه هفته فعال هستند) از (۹,۲۶,۵۲) به (۱۰,۳۰,۶۰) تغییر میدهند. برخی دیگر پا فراتر گذاشته و تنظیمات را به (۲۰,۶۰,۱۲۰) تغییر میدهند تا سیگنالهای نادرست را کاهش دهند.
با این حال، هنوز هم در مورد اینکه بهترین اصلاحی که میتواند برای این تنظیمات صورت گیرد، بحث و اختلافنظر وجود دارد.
برخی استدلال میکنند که با توجه به چیزی که در مورد زمانبندی بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد، منطقی است تنظیمات آن را تغییر دهند، اما برخی دیگر ادعا میکنند که تغییر تنظیمات از حالت استاندارد اولیه خود ممکن است تعادل سیستم را بهم زده و سیگنالهای نامعتبر زیادی تولید کند.
تجزیه و تحلیل نمودار
سیگنالهای معاملاتی ایچیموکو
با توجه به عناصر متعددی که در ایچیموکو استفاده شده، ابر ایچیموکو انواع مختلفی از سیگنال را تولید میکند، که میتوان آنها را به سیگنالهای روند و سیگنالهای حرکتی تقسیم کرد.
سیگنالهای حرکتی: این سیگنالها با توجه به رابطه بین قیمت بازار، خط استاندارد و خط برگشتی تولید میشوند.
سیگنالهای حرکت صعودی زمانی ایجاد میشوند که یکی یا هر دو خط برگشتی و قیمت بازار بالای خط استاندارد حرکت کنند.
سیگنالهای حرکت نزولی زمانی ایجاد میشوند که یکی یا هر دو خط برگشتی و قیمت بازار زیر خط استاندارد حرکت کنند.
محل تقاطع بین خط برگشتی (تنکان سن) و خط استاندارد (کیجون سن) اغلب به عنوان یک عبور خط برگشتی (TK cross) شناخته میشود.
سیگنالهای روندی: این سیگنالها بر اساس رنگ ابر کومو و با توجه به موقعیت قیمت بازار نسبت به ابر ایجاد میشوند.
همانطور که گفته شد، رنگ ابر نشاندهنده تفاوت بین دامنههای خطوط پیشروی A و B است.
به سادگی میتوان گفت هنگامی که قیمتها بطور مکرر بالاتر از ابر قرار گیرند، احتمال زیادی وجود دارد که آن دارایی در روند صعودی قرار بگیرد. در مقابل، وقتی قیمتها زیر ابر باشند، میتواند نشانهای از شروع یک روند نزولی را به ما بدهد.
به جز چند استثنا، وقتی قیمتها حرکت رو به جلو در داخل ابر داشته باشند، میتواند نشانهای از یک روند مسطح یا خنثی باشد.
چیکو اسپن یا خط تاخیر، که یک شاخص پسرو است، یکی دیگر از ابزارهایی است که میتواند به معاملهگران کمک کند و روندهای بازگشتی را تایید کند. این شاخص دید خوبی از حرکت قیمتی (پرایس اکشن)، میدهد که میتواند روند صعودی را هنگامی که این شاخص بالای قیمتهای بازار حرکت میکند تشخیص دهد یا بالعکس روند نزولی را هنگامی که این شاخص زیر قیمتهای بازار حرکت میکند، تشخیص دهد.
بطور معمول، خط تاخیر به صورت تنها کاربردی نیست و در ترکیب با سایر اجزای ابر ایچیموکو مورد استفاده قرار میگیرد.
جمعبندی
سیگنالهای حرکتی
اگر قیمت بازار بالای خط استاندارد حرکت کند، سیگنالی برای تشخیص روند صعودی و اگر زیر خط استاندارد حرکت کند، تاییدی بر روند نزولی است.
عبور خط برگشتی (TK cross): اگر خط تغییر روند بالای خط استاندارد حرکت کند (روند صعودی) و زیر خط استاندارد حرکت کند (روندنزولی) است.
سیگنالهای دنبال کننده روند
قیمت بازار بالای ابر ایچیموکو حرکت کند (روند صعودی) و زیر ابر حرکت کند (روند نزولی).
رنگ ابر از قرمز به سبز تغییر کند (روند صعودی) و از سبز به قرمز حرکت کند (روند نزولی).
خط پسرو یا تاخیر بالای قیمتهای بازار باشد، روند صعودی و زیز قیمتهای بازار باشد، روند نزولی است.
سطوح حمایت و مقاومت
نمودار ایچیموکو میتواند برای تشخیص نواحی حمایتی و مقاومتی نیز بکار رود. بطور معمول، خط پیشروی A (خط ابر سبز زنگ) در طول روند صعودی به عنوان یک خط حمایتی عمل میکند و در طول روند نزولی به عنوان یک خط مقاومتی عمل میکند.
در هر دو مورد، شمعهای نمودار تمایل دارند به خط پیشروی A نزدیکتر شوند، اما اگر قیمت در داخل ابر حرکت کند، خط پیشروی B نیز ممکن است به عنوان یک خط حمایتی/مقاومتی عمل کند. علاوه بر این، این واقعیت وجود دارد که هر دو خط پیشروی A و B با پیشبینی ۲۶ دوره آینده، این امکان را برای معاملهگران فراهم میکند که نواحی حمایتی و مقاومتی را پیشبینی کنند.
قدرت سیگنال
قدرت سیگنالهای تولید شده توسط ابر ایچیموکو به شدت به اینکه آیا آنها با روند گستردهتر همخوانی دارند یا خیر بستگی دارد. یک سیگنال که بخشی از یک روند واضحتر و بزگتر است، همیشه قویتر از آن سیگنالی است که در جهت مخالف روند غالب قرار میگیرد.
به بیانی دیگر، اگر یک سیگنال صعودی با روند صعودی همراه نباشد، ممکن است آن سیگنال گمراه کننده و نادرست باشد. بنابراین، زمانی که یک سیگنال تولید میشود، رنگ و موقعیت آن نسبت به ابر بسیار مهم است. حجم معاملات نیز پارامتری است که حتما باید آن را در نظر گرفت.
باید توجه داشت که استفاده از ایچیموکو در تایمفریمهای کوچکتر (نمودارهایی با تایم فریمهای کمتر از روزانه)، منجر به تولید سیگنالهای نادرست میشود. بطور کلی، تایمفریمهای طولانیتر (روزانه، هفتگی، ماهیانه) حرکتهای قیمتی قابل اطمینانتر و سیگنالهای تعیینکننده روند درستتری را تولید میکنند.
حرف آخر
گویچی هوسادا، بیش از ۳۰ سال از عمر خود را وقف ایجاد و اصلاح سیستم ایچیموکو کرد که حالا توسط میلیونها معاملهگر در سراسر جهان استفاده میشود.
به عنوان یک روش نموداری جامع، ابرهای ایچیموکو هم برای تشخیص روند بازار استفاده میشوند و هم برای تعیین حرکت بازار. همچنین، خطوط پیشرو، تشخیص سطوح مقاومتی و حمایتی بالقوه را که هنوز تست نشدهاند، برای معاملهگران آسانتر میکند.
اگرچه ممکن است در ابتدا نمودار بیش از حد شلوغ و پیچیده به نظر برسد، اما مانند بقیه روشهای تحلیل تکنیکال به دخالت ذهن انسان (مانند رسم خطوط روند) وابسته نیست.
با وجود چالشهایی که در مورد تنظیمات ایچیموکو وجود دارد، استراتژی آن برای استفاده نسبتا آسان است.
این سیستم باید با ترکیب با سایر روشها استفاده شود تا بتواند به درستی برای تایید روند و کم کردن خطاهای معامله مورد استفاده قرار گیرد.
مقدار اطلاعاتی که این نمودار نشان میدهد ممکن است برای مبتدیان خیلی زیاد و گیجکننده باشد. در نتیجه برای اینگونه معاملهگران، غالبا پیشنهاد میشود قبل از شروع کار با ابر ایچیموکو، با اندیکاتورهای پایهایتر کار کنند.
دیدگاه شما