مقالات و مطالب حسابداری
ميثاقها ، قواعد و رويه هايي هستند که در طول زمان توسط بشر و در پاسخ به نياز هاي جوامع به اطلاعات مالي بنا نهاده شده است و بتدريج تغيير ، تحول و تکامل يافته است و به اين دليل مفاهيم عمومي حسابداري را اغلب اصول پذيرفته شده حسابداري مي نامند..
هدف از وضع و تدوين اصول پذيرفته شده حسابداري:
هدف،ايجاد سيستمي يکنواخت براي پردازش اطلاعات مالي و تهيه و ارائه گزارشهاي مالي مفيد براي تصميم گيريهاي مختلف است.
طبقه بندي مفاهيم عمومي حسابداري
1 – فرضيات مبنا يا مفاهيم بنيادي حسابداري
2 – اصل عمومي حسابداري
3 – قيود يا ميثاقهاي تعديل کننده
4 – رويه هاي حسابداري يا اصول تفضيلي و يا استاندارد هاي حسابداري
1- فرضيات مبنا يا مفاهيم بنيادي حسابداري
الف)فرض تفكيك شخصيت
ب)فرض اندازه گیری برحسب واحدپول
ج)فرض تداوم فعاليت
د ) فرض دوره مالی
مفاهيم بنيادي که زير بناي لازم را براي حسابداري مؤسسات فراهم مي کند و شالوده ساير مفاهيم و اصول حسابداري قرار مي گيرند، فرضيات مبناي حسابداري نامنده مي شود . اين فرضيات به لحاظ داشتن فايده در نيل به هدفها و انجام دادن عمليات حسابداري، در طول زمان به وجود آمده و بعنوان مفاهيمي بديهي و بدون نياز به استدلال و اثبات ، مورد پذیرش قرار گرفته اند
این فرضیات بقرار زیر مي باشد:
الف)فرض تفكيك شخصيت: منظور قائل شدن موجودیتی مستقل وهویتي متمايز برای هر مؤسسه جداي ازمالک یا مالکان و نگهداری حساب و تهیه صورتهاي مالي برا ی يك مؤسسه بعنوان یک شحصیت حسابداری است.
ب)فرض اندازه گیری برحسب واحدپول: در حسابداری معاملات و عملیات مالی و رویداد های دارای اثر بر حسب واحد پول بعنوان مقیاس مشترک اندازه گیری سنجیده و اطلاعات مالی بر حسب پول گزارش می شود.ومقياس مشترك اندازه گيري ارزش،تجميع،تلخيص وارائه اطلاعات مالي واحد پول رايج هر كشور است.
ج)فرض تداوم فعاليت : مؤسسات قاعدتاً برای مدت نامحدود تشکیل و فرض می شود که در آینده قابل پیش بینی دايرند وفعالیتهای اصول بنیادی در معاملات آنها استمرار دارد . و قصد تعطیل و انحلال آنها وجود ندارد. البته این فرض به معنای دوام و بقای همیشگی مؤسسه نیست؛ بلکه به معنای آن است که یک مؤسسه بعنوان موجودیتی مستقل می تواند خود را با شرایط متغیر اقتصادی بنحوی وفق دهد که فعالیتهای آن ادامه یابد
د ) فرض دوره مالی: برای اینکه اطلاعاتی نسبتاً دقیق درباره نتایج عملیات و وضعیت مالی یک مؤسسه در طول زمان فراهم شود ، عمر یک موسسه به دوره های زمانی کوتا و مساوی تقسیم می شود . این کار به معنای پذیرفتن دوره مالی در حسابداری است؛ که این دوره مالی بستگی به نوع فعالیت و شرایط محیطی موسسه انتخاب و معمولاً طول دوره مالي مي تواند یک ماه ، سه ماه، شش ماه ، یک سال باشد.و هر یک از این دوره ها را دوره حسابداری می نامند. در ايران مؤسسات قانوناًناگزيرند كه سال شمسي را به عنوان سال مالي خود انتخاب كنند.اما شركتهاي سهامي وبرخي ديگر از اشخاص حقوقي اجازه دارند كه آغاز وپايان سال مالي خود راانتخاب نمايند.
ه) فرض تعهدي: مؤسسات معاملات و عملیات متعدد و متنوعی را در طول زمان انجام می دهند که قسمتی از آنها تعهد آور می باشد مانند معاملاتی خرید و فروش نسیه کالا که طرفین تعهد می کنند قسمتی از وجه معامله بعداً پرداخت گردد . که این نوع عملیات و عملیات مشابه تعهدی را برای یک مؤسسه بدنبال دارد؛ که بر اساس این فرض آثار معاملات و عملیات مالی در زمان وقوع(اعم از آن كه وجهي بابت آن دريافت يا پرداخت شده يا نشده باشد) در حساب ها ثبت می شود. در آمد ها در زمان تحقق و هزینه ها در دوره وقوع ، بدون در نظر گرفتن زمان دریافت و یا پرداخت آنها شناسایی،در حساب ها ثبت و در صورتهای مالی دوره مربوط گزارش می شود.
اصول عمومی حسابداری
منظور از اصول مورد قبول حسابداری مجموعه قواعد دستورالعملهایی هست که طی تاریخ حسابداری به تدریج عنوان گردیده مورد پذیرش حسابداران دنیا قرار گرفته است. بکارگیری اصول مورد قبول حسابداری باعث می شود که صورتهای مالی تهیه شده توسط حسابداران مختلف دارای معانی نسبتا مشابهی داشته باشد و از اعمال سلیقه شخصی در بسیاری از موارد جلوگیری به عمل می آید. در ذیل اعم اصول مورد قبول حسابداری اشاره می شود:
1 – اصل بهای تمام شده
2 – اصل تحقق درآمد
3 – اصل تطابق(اصل تخصيص)
4 – اصل افشاء (اصل واقعيت)
5- اصل ثبات رویه
مبانی و قواعد و رهنمودهای حاکم بر اندازه گیری ، ثبت ،طبقه بندی و گزارش نتایج معاملالت و عملیات مالی و رویداد های داری اثر مالی بر یک موسسه را اصول حسابداری نامند . این اصول نحوه تعیین سود را مشخص و چگونگی گزارش وضعیت مالی یک موسسه را روش میکند . که بشرح ذیل میباشد
1 – اصل بهای تمام شده : در حسابداری کنونی قیمتهای تحقق یافته در معاملات که اصطلاحاً بهای تمام شده یا ارزش تاریخی نامیده می شود مبنای ثبت و ضبط اطلاعات و گزارشات مالی قرار می گیرد. به این معنا که اقلام مختلف دارایی ، بدهی ، درآمد ها ، و هزینه ها به قیمت های معامله شده یا ارزش های تاریخی در مدارک حسابداری ثبت می شود.
2 – اصل تحقق درآمد: براساس اين اصل؛ درآمدها مي بايست به محض ارايه خدمت به مشتريان شناسايي وثبت شود اعم از اينكه بهاي آن نقداً دريافت شده يا نشده باشد.
3 – اصل تطابق(اصل تخصيص): براساس اين اصل؛ مي بايست هزينه ها ودرآمد هاي هر دوره مالي را به حسابهاي همان دوره منظور نمود.
4 – اصل افشاء(اصل واقعيت) :
طبق این اصل کلیه رویدادها مالی با اهمیت مربوط به مؤسسه به طور مناسب و کامل طبق اصول پذیرفته شده حسابداری افشاء گردد این اصل بر کلیه جوانب گزارشگری مالی تأثیر دارد.
5- اصل ثبات رویه:
طبق اصل مذکور روش حسابداری این موسسه باید در سالهای متوالی یکسان باشد اگر در یک سال یکی از روشهای عمدة حسابداری در مواردی که 2 یا چند انتخاب وجود دارد تغییرنماید.
باید در یادداشتهای ضمیمة صورتهای مالی این تغییر روش به وضوح (روشنی) نشان داده شود و میزان اثر تغییر روش بر اقلام سود و زیان و ترازنامه افشاء گردد. مثلا می توان موجودیهای کالا را هم به روش اولین صادره از اولین وارده و هم به روش میانگین موزون ارزیابی نمود اگر در یک سال از روش اول در سال دوم از روش دوم استفاده شود. در این صورت اصل مذکور رعایت نگردیده است و همچنین اثرات آنها در سود و زیان و ترازنامه مشهود (آشکار) خواهد شد.
قیود یا میثاقهای تعدیل کننده
میثاقها : در بسیاری از موارد بکارگیری اصول و مفروضات حسابداری با محدودیتهایی همراه است . این محدودیتها که به آنها میثاقها و محدودیتهای اجرایی نیز گفته می شود عبارتند از:
2- میثاق فزونی منافع بر مخارج
4- میثاق خصوصیات صنعت
البته میثاقهای حسابداری به این ۴ مورد محدود نمی شود.
حال به بررسی تأثیر این مفاهم بر روی صورت سود و زیان و ترازنامه خواهیم پرداخت.
رویه های حسابداری یا اصول تفضیلی و یا استاندارد های حسابداری
روشهای حسابداری مبتنی بر اصول حسابداری که نحوه حسابداری انواع مختلف فعالیتها ، معاملات و عملیات
مالی و گزارش نتایج عملیات و وضع مالی را معین می کند، رويه يا استاندار های حسابداری نامیده می شود .
رویه های حسابداری حتی در شرایط همسان ممکن است از یک موسسه با موسسه دیگر فرق نماید
حال به بررسی تأثیر این مفاهم بر روی صورت سود و زیان و ترازنامه خواهیم پرداخت .
مفاهیم حاکم بر ترازنامه :
۱- فرض تداوم فعالیت ۲- فرض واحد اندازه گیری ۳ - اصل افشاء
۴- اصل بهای تمام شده ۵ - میثاق اهمیت
ترازنامه بر اساس فرض تداوم فعالیت تهیه می شود . یعنی فرض بر این است که
یک موسسه برای دوره نا محدود فعالیت می کند . این صورت حساب نیز مانند سایر
صورت حسابها بر مبنای فرض واحد اندازه گیری بر حسب واحد پول استوار است .
تمامی صورتهای مالی در ایران باید بر اساس واحد پول ریال تهیه شود .
در صورت ترازنامه اصل افشاء بسیار با اهمیت است . زیرا ارقامی که در این صورت
مالی ذکر می شود بسیار با اهمیت است و باید تمامی ارقام با دقت و به طور کامل
افشاء شود . ضمنا بر طبق اصل بهای تمام شده تمامی اقلام در ترازنامه با بهای
تمام شده تاریخی ثبت می شوند . یعنی در طول چند سال هیچ گونه تجدید ارزیابی
در اقلام ترازنامه صورت می گیرد .
بر طبق میثاق اهمیت باید تنها ارقام با اهمیت در ترازنامه ذکر شود . ارقام ترازنامه ،
ارقامی با اهمیت ( از نظر ریالی ) می باشند که البته مفهوم اهمیت مفهومی
مفاهیم حاکم بر صورت سود و زیان :
۱ - اصل تحقق درآمد ۲ - فرض دوره مالی ۳ - اصل تطابق
۴ - میثاق احتیاط ۵ - اصل افشاء ۶ - میثاق اهمیت
۷ - میثاق فزونی منابع بر مخارج
بر طبق اصل تحقق درآمد هر مبلغی که دریافت شود درآمد نمی باشد و چه بسا
مواردی که مبلغی دریافت نشود اما درآمد ثبت گردد . صورت سود و زیان بر
فرض دوره مالی استوار است . یعنی مبنای تهیه این صورت یک دوره مالی
معین می باشد . در ضمن بر مبنای اصل تطابق ، هزینه های هر دوره تنها باید
با درآمدهای همان دوره مطابق شود .
بر مبنای میثاق احتیاط باید مراقبت شود که هزینه های دوره کمتر از واقع و درآمد
های دوره بیشتر از واقع ثبت نشود .
اصل افشاء و میثاق اهمیت در صورت سود و زیان به این معناست که باید ارقام این
صورت به طور کامل افشاء شود و چون ارقام در صورت سود و زیان از نظر ریالی کم
ارزش تر از ترازنامه است پس باید درمورد آن توجه بیشتری بشود . در آخر باید توجه
داشت که هزینه های تهیه صورت مالی نباید بیش از منافع حاصل از آن باشد .
البته در مورد یادداشتهای پیوست باید این نکته را ذکر کنم که یادداشتهای پیوست
بر مبنای اصل افشاء کامل تهیه می شود .
نکاتی که در بالا ذکر شد تنها چکیده ای از مطالبی است که می توان در حیطه این
"صميمي مثل يک دوست هميشه با شمائيم ."
هدف از راه اندازی این وبلاگ توسعه سیستم اطلاعات حسابداری ،ارتقا و پیشرفت آن،ونيز ارائه مقالات و اطلاعات مورد نياز براي دانشجويان پژوهنده در کشور می باشد.
امیدوارم خداوند به بنده توفیق این امر را عطا نموده و در این راه موفق باشم.و دست تک تک شما خوانندگان عزیز را در جهت غنای هر چه بیشتر مطالب مندرج در این وبلاگ می فشارم.
چنانچه شما دوست عزیز مایل به نمایش مطالب خود در این وبلاگ می باشید می توانید آنرا به آدرس [email protected] ارسال نمایید. تاپس از تایید نمایش داده شود.
مدیریت وبلاگ سعید فاضلی
تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل فاندامنتال در فارکس و بازارهای مالی
در طول اردوی آموزشی خود و مطالعه مجموعه مقالات آموزش فارکس، احتمالا با گالیور، ارباب حلقه ها، میتی کومان و مبحث تحلیل بنیادی یا همان فاندامنتال برخورد داشتید.
یک دقیقه صبر کنید…
ما قبلاً در دروس ابتدایی یک تیزر تبلیغاتی از تحلیل فاندامنتال را به شما نشان دادیم! پس حالا بیایید به مبانی بپردازیم!
تحلیل فاندامنتال دقیقاً چیست و آیا استفاده از آن لازم است؟ خوب، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی مطالعه اصول و مبادی بنیادین است!
آسان بود، نبود؟ آهان! گرفتم.
واقعیت را بگوییم جریان خیلی بیشتر و پیچیده تر از این حرفهاست.. خیلی خیلی پیچیده تر.
اگر شنیدید که مردم از فاند یا مباحث بنیادی صحبت می کنند، آنها واقعاً در مورد اصول بنیادین اقتصادی کشور میزبان ارز صحبت می کنند.
اصول بنیادین اقتصادی شامل مجموعه وسیعی از اطلاعات می شود – که به صورت گزارش های اقتصادی، سیاسی یا محیطی، داده ها، اطلاعیه ها و یا به صورت رویدادهای خبری انتشار می یابند.
حتی پایین آمدن رتبه اعتباری، در دسته داده های بنیادین قرار می گیرد و بعدها خواهید دید که دوستان “پیپ گیر” ما چگونه این خبر را تبدیل به یک فرصت کرده و با فروش روی EUR / USD سودی خوبی کرده اند.
تحلیل بنیادی استفاده و مطالعه این عوامل است.
تحلیل فاندامنتال مطالعه این است که منظر اقتصادی و مالی جهان و محیط اطراف ما چگونه است و تمرکز آن بر این است که چگونه عناصر کلان اقتصادی (مانند رشد اقتصادی، تورم، بیکاری) بر هر آنچه معامله می کنیم تأثیر گذار است.
آمار بنیادی و شکل های مختلف آن
تحلیل فاندامنتال شامل مطالعه روند های اقتصادی و رویدادهای ژئوپولیتیکی است که بر قیمت ارز تأثیر گذار است. به عبارت دیگر، تحلیل بنیادی، مطالعه اخبار مالی و آمار اقتصادی است.
آن دسته از آمار اقتصادی که رصد آنها مهم تر از سایرین است عبارتند از:
- نرخ بهره
- تورم
- تولید ناخالص ملی (GDP)
- آمار اشتغال
هنگامی که یک آمار اقتصادی منتشر می شود، تحلیل بنیادی یک دید کلی در اختیار ما می گذارد که قیمت در برابر یک رویداد اقتصادی خاص چگونه “باید” یا “ممکن” است واکنش نشان دهد.
داده های بنیادی در اشکال گوناگون نمود می یابند.
می تواند به شکل گزارشی باشد که توسط بانک فدرال رزرو در مورد فروش خانه های موجود در امریکا منتشر شده است. و یا می تواند با توجه به این احتمال که بانک مرکزی اروپا سیاست پولی خود را تغییر می دهد یا نمی دهد، خود را نشان دهد.
انتشار این آمار برای عموم مردم اغلب باعث تغییر فضای اقتصادی (یا بهتر بگوییم ذهنیت اقتصادی) شده و واکنش سرمایه گذاران و نوسان گیران را به دنبال دارد.
حتی مواردی وجود دارد که گزارش خاصی منتشر نمی شود، اما انتظار انتشار چنین گزارشی، خود نمونه دیگری از اصول بنیادین است.
گمانه زنی ها درباره افزایش نرخ بهره می تواند ساعت ها یا حتی چندین روز پیش از اعلام واقعی نرخ بهره مورد ارزیابی قرار گرفته و “سبک و سنگین شود”.
در حقیقت، بسیار دیده می شود که جفت ارزها لحظاتی پیش از اخبار مهم اقتصادی، گاهی تا حتی 100 پیپ جابجا می شوند، که آنها را تبدیل به فرصتی سودآور برای یک تریدر شجاع می سازد.
به همین دلیل است که بسیاری از معامله گران فارکس اغلب پیش از انتشار آمار و وقایع اقتصادی پشت سیستم بوده و آماده و هوشیار هستند و شما نیز باید چنین باشید!
به طور کلی، بخش عمده ای از داده های مورد استفاده در تحلیل فاندامنتال را آمار ها و شاخص های اقتصادی تشکیل می دهند. همچون به صدا درآمدن آژیر آتش بمحض کشف دود، شاخص های اقتصادی نیز یک دید کلی از سلامت اقتصاد کشور در اختیار ما می گذارند.
گرچه دانستن مقدار عددی یک شاخص مهم است، اما انتظار بازار از این مقدار نیز مهم است.
درک صحیح تأثیر حاصل از رقم واقعی نسبت به رقم پیش بینی شده مهمترین بخش کار است. باید به همگی این عوامل هنگام تصمیم گیری برای معامله توجه کرد.
نگران نباشید. ساده تر از آنچه فکر می کنید است و برای استنباط و درک آن نیاز نیست دانشمند هسته ای باشید.
پیشنهاد می کنم هر روز از صفحات تقویم اقتصادی بازدید کنید تا بتوانید در جریان انتشار اخبار اقتصادی آتی باشید.
تحلیل بنیادی ابزاری ارزشمند در ارزیابی شرایط آینده اقتصاد است، اما استفاده از آن برای پیش بینی جهت قیمت ارز چندان کارساز نیست.
این نوع تحلیل دارای مناطق خاکستری زیادی است. زیرا اطلاعات بنیادین که به صورت گزارش، آمار اقتصادی یا بیانیه تغییر سیاست های پولی منتشر می گردند در مقایسه با اندیکاتورها و شاخص های تکنیکالِ واقعی، ابهام بیشتری دارند.
تجزیه و تحلیل آمار اقتصادی انتشار یافته و گزارش داده های بنیادی معمولاً چیزی شبیه به این است:
“افزایش نرخ بهره با این مقدار درصد ممکن است باعث بالا رفتن یورو شود.”
“دلار آمریکا با عدد شاخص در فلان محدوده باید پایین رود.”
“اعتماد مصرف کننده 2 درصد نسبت به آخرین گزارش کاهش یافته است.”
آیا قطعیتی در تحلیل فاندامنتال وجود دارد؟
بازار تمایل دارد که بر اساس احساس مردم واکنش نشان دهد. این احساسات می تواند براساس واکنش آنها به گزارش های اقتصادی، یا براساس ارزیابی آنها از شرایط فعلی بازار باشد.
و همانطور که احتمالا حدس می زنید – هزاران هزار نفر، با احساسات و ایده های مختلف وجود دارند.
احتمالاً با خود می گویید: “پناه بر خدا پس هیچ قطعیتی در تحلیل فاندامنتال وجود ندارد!”
در واقع کاملا درست می گویید.
به هیچ وجه نمی توان بر اساس یک سری آمار جدید بنیادی، صد در صد دانست که جفت ارز به کجا خواهد رفت.
این بدین معنا نیست که تحلیل فاندامنتال را باید کنار گذاشت.
به دلیل حجم سنگین داده های بنیادین موجود، اکثر مردم به سختی می توانند همه آنها را کنار هم قرار دهند.
آنها یک گزارش خاص را درک می کنند، اما نمی توانند آن را در تصویر کلی اقتصادی قرار دهند. این کار به زمان و درک عمیق تری از داده ها نیاز دارد.
همچنین ، بیشتر داده های بنیادین فقط برای یک ارز گزارش می شوند، در حالیکه به داده های بنیادی برای ارز دیگر در یک جفت ارز نیز نیاز است تا بتوان آنها را قیاس کرد و تصویری دقیق بدست آورد.
همانطور که در ابتدای کار گفتیم، موضوع سر این است که یک ارز قوی با یک ارز ضعیف جفت شود.
تحلیل فاندامنتال بهتر است یا تحلیل تکنیکال ؟
در این مرحله، شما احتمالاً همچنان منتظر پاسخ به این سوال هستید: “آیا برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق فارکس نیاز است که حتما از تحلیل بنیادی استفاده کنم؟”
کاملاً متوجهیم که هر جناح طرفداران و عاشقان خود را دارد.
به نظر می رسد تحلیل تکنیکال، روش ترجیحی معامله گران کوتاه مدت فارکس است که تمرکز اصلی آنان بر نمودار و قیمت است.
معامله گران میان مدت و برخی از معامله گران بلند مدت علاوه بر آن دوست دارند روی تحلیل بنیادی نیز تمرکز کنند زیرا این امر به ارزش گذاری و قیمت گذاری ارز کمک می کند.
ما دوست داریم با گفتن اینکه باید از هر دو استفاده کنید کمی جالب تر شویم!
استراتژی های متمرکز بر تحلیل تکنیکال، هنگامی که یک رویداد کلیدی بنیادین رخ می دهد، چیزی جز نابودی حساب نیستند.
به همین ترتیب، معامله گران صرفا بنیادی فرصت های کوتاه مدتی را که الگو ها و آرایش های نموداری و سطوح تکنیکال نشان می دهند را از دست می دهند.
ترکیبی از تحلیل تکنیکال و بنیادی همه نقاط و زوایا را پوشش می دهد. شما از انتشار برنامه ریزی شده یک رویداد خبری اقتصادی آگاهی دارید، اما در کنار آن می توانید ابزارها و الگوهای تکنیکالی مختلف که بازیگران درشت بازار روی آنها تمرکز کرده اند را شناسایی و از آنها استفاده کنید.
در دروس بعدی چند مثال معاملاتی برای شما داریم که نشان می دهند چگونه ترکیب مناسب تحلیل بنیادی و تکنیکال منجر به سودهای کلان می گردد.
و در ادامه، در مورد عمده عوامل بینادی که ارزها را تحت تأثیر قرار می دهند بحث خواهیم کرد.
عواملی نظیر نرخ بهره، سیاست های پولی و گزارش های اقتصادی که تکان دهنده بازار هستند.
کاربرد تحلیل بنیادی چیست و چطور یاد بگیریم؟؟
در این مطلب قصد داریم شما را با زبانی ساده با تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال که یکی از پایههای اصلی معاملات موفق است آشنا کنیم. اهمیت و کاربرد تحلیل بنیادی آنقدر زیاد است که امکان ندارد کسی بدون یادگیری این مبحث بتواند بهترین عملکرد را داشته باشد. مهمترین دلیلی که آشنایی با تحلیل بنیادی و به دنبال آن متخصص شدن در آن را به نیازی مبرم برای هر معامله گر تبدیل میکند، اهمیت بررسی بنیاد سهم مورد نظر است؛ چرا که ممکن است شرکتی که ارزش ذاتی پایینی دارد، بالاتر از قیمت واقعی خود در حال معامله باشد و خب میدانیم که ریسک معامله روی شرکتها بسیار بالا است. بنابراین در ادامه به این بحث میپردازیم که کاربرد تحلیل بنیادی در بورس چیست و چطور باید تحلیل بنیادی انجام دهیم؟
تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟
تحلیل بنیادی یا Fundemental Analysis که به آن تحلیل پایه ای نیز میگویند و با تحلیل تکنیکال در متد، دیدگاه و روش متفاوت است، روشی است که به شکلی بنیادین به بررسی عوامل تاثیر گذار بر قیمت سهام میپردازد. بنابراین، لازمهی تحلیل بنیادی در بورس ، بررسی جامع صورتهای مالی است چرا که بدون بررسی صورتهای الزامی مالی امکان مقایسه داده وجود ندارد.
در واقع به دلیل همین جامع بودن بررسی و گستردگی میدان تحلیل است که بسیاری از معامله گران تمایلی به بررسی و ورود به بحثهای یادگیری و کاربرد تحلیل بنیادی بورس را ندارند. ما در سایت رضا درخشی در مقالات آموزشی رایگان خود و نیز در دوره آموزش مقدماتی تا پیشرفته بورس تلاش کردهایم با ارائه تعاریف علمی، تفاسیر و تکنیکهای کاربردی، و البته مثالهای ملموس مسیر را برای شما معامله گران عزیز راحتتر کنیم تا در کنار تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی بورس را نیز به کار گرفته و درک نزدیکتری به ارزش ذاتی شرکتهای مورد نظر پیدا کنید.
مفهوم تحلیل بنیادی در بورس و ارتباط آن با ارزش ذاتی سهام
در واقع، اگر بخواهیم مفهوم تحلیل بنیادی که در بالا داشتیم را به زبان سادهتر بیان کنیم، باید اینطور بگوییم که تحلیل بنیادی در بورس روشی برای تحلیل قیمت سهم با توجه به ارزش ذاتی یا Intrinsic Value یا درواقع همان ارزش واقعی دارایی است. برای به دست آوردن ارزش ذاتی یک سهم باید پارامترهای مختلفی را در نظر گرفت، نظیر صورتهای مالی (سود و زیان، ترازنامه، جریان وجه نقد، سود و زیان جامع و . )، شرایط اقتصادی و وضعیت کلان شرکت. اگر پس از محاسبهی ارزش سهم، قیمت سهم پایینتر از ارزش ذاتی آن بود، اصطلاحا گفته میشود سهم Undervalued است و اگر قیمت سهم بالاتر از ارزش ذاتی آن بود، اصطلاحا میگوییم سهم Overvalued است؛ یعنی قیمت آن بالاتر از ارزش ذاتی آن است.
اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی برای ورود به بازارهای مالی
همانطور که اشاره کردیم، بسیاری از افراد علاقهای به یادگیری تحلیل بنیادی بازار ندارند چون تحلیل فاندامنتال کار زمانبر و گستردهای است. در واقع، میتوان گفت تحلیل بنیادی سهم یک شرکت کار چندان آسانی نیست و نیازمند صرف وقت و انرژی کافی است. بنابراین تنها در صورتی که اطمینان دارید میخواهید روی سهم یک شرکت، سرمایه گذاری بلند مدت کنید لازم است سراغ این بروید که چطور تحلیل بنیادی انجام دهیم.
بعضی از افراد ممکن است بخواهند صفر تا صد کار در بازار بورس را یاد بگیرند و سودآوری عالی در سرمایه گذاری های بلند مدت داشته باشند. برای چنین افرادی، یادگیری تحلیل بنیادی بورس ایران ضروری است اما افرادی که تنها قصد سرمایه گذاری کردن با پولشان را دارند و وقت یادگیری انواع تحلیل و روش های بررسی بازار را ندارند، بهترین کار این است که سرمایهی خود را به دست معامله گران حرفهای بسپارند و از سودشان لذت ببرند.
تحلیل بنیادی در بورس چیست؟ چه کاربردی دارد؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی برای تحلیل بازار بورس است. معامله گران با استفاده از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی سهام و بازار سرمایه، تصمیم به خرید یا فروش می کنند. یک تحلیلگر بنیادی با مطالعه بازار و اخبار دنیای واقعی، قیمت سهام را پیش بینی می کند. سپس بر اساس دانش و استراتژی های خود، عمل خرید یا فروش سهام را انجام می دهد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یکی دیگر از شیوههای معتبر و مرسوم داراییهای مختلف در بازارهای مالی است. از این شیوهی تحلیل نه تنها در بورس، بلکه در فارکس و بازارهای ارز دیجیتال و حتی بازارهای موازی نظیر اوراق مشتقه نیز استفاده میشود. این روش نیز مانند سایر شیوههای تحلیلی مزایا و معایبی دارد که موجب میشود برخی از آن طرفداری کنند و برخی دیگر انتقاد.
تحلیلگر بنیادی باور دارد، اوراق بهادار یا سهام دارای ارزش ذاتی هستند. ارزش ذاتی سهام شرکت ها وابسته به تعدادی متغیرهای بنیادی است. یعنی معامله گرها با ارزیابی متغیرهای بنیادی، ارزش سهام یک شرکت را برآورد می کنند. در تحلیل بنیادی، معامله گرها بعد از بدست آوردن ارزش ذاتی یک سهام، آن را با قیمت فعلی بازار مقایسه می کنند.
اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای خرید است. ولی اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای فروش می باشد. در کلاس های آموزش بورس دوره ای به نام تحلیل بنیادی، برگزار می کنند که یادگیری آن، از مفاهیم پایه ای در آموزش بورس است. در این مقاله می خواهیم شما را با نکات مهم آن آشنا کنیم.
چرا باید تحلیل بنیادی را فرا بگیریم؟
معاملات موفق نیازمند یادگیری تحلیل بنیادی است. تحلیل بنیادی در بازار مالی به قدری اهمیت دارد که بدون یادگیری آن امکان ندارد بتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید و به نتیجه مطلوب برسید. اگر می خواهید در معاملات خود موفق شوید باید به دنبال یادگیری تحلیل بنیادی باشید که پایه و اساس معامله است. با تحلیل بنیادی می توانید اطلاعات بسیار مفیدی در مورد شرکت هایی که می خواهید سهام آنها را خریداری کنید به دست آورید.
به طور کلی بنیاد سهم باید مورد بررسی قرار بگیرد زیرا ممکن است شرکتی که ارزش ذاتی بسیار پایینی دارد بالاتر از قیمت واقعی خود در حال معامله باشد. توجه داشته باشید که برای معاملهگری شرکت ها باید بدانیم چگونه باید تحلیل بنیادی را انجام داد؟ در ادامهاین مقاله سعی داریثم به بررسی تحلیل بنیادی در بازار های مالی بپردازیم تا آشنایی کاملی بدست آورید.
اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی در بازار بورس
همانطور که در بالا تر هم توضیح داده ایم بسیاری از افراد تمایلی به یادگیری تحلیل بنیادی ندارند زیرا این نوع تحلیل نیاز به صرف انرژی و زمان زیادی دارد. به طور کلی تحلیل بنیادی کار بسیار آسانی نیست و تنها زمانی که میخواهید سرمایه گذاری بلند مدتی انجام دهید، باید به سراغ این نوع تحلیل بروید. ممکن است بعضی از افراد تمایل داشته باشند در ابتدا تا انتهای این نوع تحلیلها را آموزش ببینند تا بتوانند در بلند مدت سود خوبی به دست آورند.
در این صورت این افراد حتما باید تحلیل بنیادی را هم در برنامه خود قرار دهند. عدهای دیگر هم وجود دارند که تنها میخواهند مقداری از پول خود را در بازار بورس ایران سرمایهگذاری کنند اما هیچ وقت زمانی برای یادگیری آموزش ندارند، در این صورت آنها حتما باید از معاملهگران حرفهای در بازار بورس ایران کمک بگیرند تا دچار ضرر و زیان نشوند.
کاربرد تحلیل بنیادی در بورس
تحلیل بنیادی به تحلیل پایه نیز معروف است و با تحلیل تکنیکال در متد تفاوت هایی دارد. در روش بنیادی به شکل پایه و بنیادین به بررسی عوامل تاثیرگذار مالی می پردازد و امکان هیچگونه مقایسهای برای سهام وجود ندارد و بر قیمت سهام پرداخته می شود. این عوامل نشان دهنده آن هستند که برای تحلیل بنیادی در بورس نیازمند بررسی های جامعه صورت های مالی هستیم زیرا بدون این بررسی صورت ها امکان مقایسه داده ها به هیچ عنوان وجود ندارد.
فرق تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال
تحلیلگران بنیادی معتقد هستند، یک علت بنیادی و اقتصادی باعث ایجاد تغییرات در قیمت سهام و بازار بورس می شود. آنها ارزش ذاتی یک سهام را با مطالعه عواملی چون صورت های مالی، مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی و سایر عوامل بنیادی بدست می آورند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از روند تغییرات قیمت سهام در ماه ها و سال های گذشته، قیمت آن را در آینده پیش بینی می کنند.
یک معامله گر در روش تحلیل تکنیکال با استفاده از ابزارهای فنی مختلف چون نمودارها اقدام به خرید و فروش سهام می کند. تحلیل بنیادی نسبت به تحلیل تکنیکال طولانی و دشوار است و نیازمند جمع آوری داده ها از منابع مختلف می باشد.
تحلیل بنیادی در سهام
تحلیل بنیادی، طرفداران خاصی چون وارن بافت را دارد. وارن بافت از بورس بازهای میلیادر جهان است. در آموزش بورس لازم است تا با نکات مهم و اساسی این نوع تحلیل آشنا باشیم. یک تحلیلگر بنیادی با استفاده از محاسبه ارزش ذاتی سهام یک شرکت و مقایسه آن با قیمت فعلی بازار اقدام به خرید یا فروش می کند. به نمودار زیر توجه کنید:
این نمودار از مهمترین نمودارها در روش تحلیل بنیادی است. با استفاده از این نمودار می فهمیم چه زمانی یک سهم را بخریم یا چه زمانی آن را بفروشیم. با بررسی نمودار با سه حالت مواجه می شویم.
- اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش واقعی آن باشد می گوییم سهم Undervalue است. یعنی قیمت سهم مورد نظر پایین تر از ارزش ذاتی است و مناسب خرید است.
- اما اگر ارزش ذاتی یک سهم کمتر از ارزش واقعی آن در بازار بورس باشد، در حقیقت آن قیمت سهم گران بوده و می گوییم سهم Overvalue است و بهتر است به فروش سهم فکر کنیم.
- در حالت سوم اگر ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بازار بورس برابر یا نزدیک به هم باشند، خرید و فروش سهم بدون سود یا ضرر است.
عوامل کیفی تاثیرگذار در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، معامله گران ابتدا عوامل کیفی موثر در عملکرد شرکت را بررسی می کنند. بازار بورس تحت تاثیر مستقیم شرایط اقتصادی کشور است. یک رابطه قوی بین وضعیت اقتصادی کشور و بازار سهام وجود دارد. اگر وضعیت اقتصادی کشور مناسب باشد، در نتیجه عملکرد شرکت ها هم بهتر خواهد بود و بالعکس.
وقتی ما می خواهیم در یک سهم مشخص سرمایه گذاری کنیم باید اطلاعات کافی در مورد عملکرد آن صنعت داشته باشیم. مثلا با مطالعه در مورد صنعت های مختلف می فهمیم در دوران رکود بازار کدام شرکت ها عملکرد ضعیف و کدام عملکرد خوبی داشته اند. به گفته حرفه ای ترین تحلیل گران بنیادی، از دلایل شکست معامله گران، عدم آشنایی آنها با صنعت مورد نظر می باشد.
به طور مثال صنایعی چون تجهیزات اداری و کامپیوتر، معمولا بدون توجه به شرایط اقتصادی، روندی رو به رشد دارند و یا به علت نیاز همیشگی مردم به مواد غذایی باعث شده سهام این صنعت کمتر تحت تاثیر وضعیت اقتصادی نامناسب کشور قرار بگیرد.
در حالیکه صنایعی چون خودرو رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی دارند. در صورت رونق اقتصاد، از عملکرد خوبی برخوردار می شوند و در شرایط رکود اقتصادی از رشد این صنعت هم کاسته می شود. البته موارد خیلی زیاد دیگری در بررسی بازار به کار برده می شود که با شرکت در کلاس های آموزش بورس می توانید به طور کامل با همه عوامل کیفی موثر در تحلیل بنیادی آشنا شوید.
عوامل تاثیر گذار در تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی از پایه ای ترین دوره های آموزش بورس است. برای کاهش ضرر در معاملات ، لازم است تا با نکات مهم بورس آشنا باشیم. عوامل کمی که در تحلیل های بنیادی ما تاثیر گذار هستند شامل صورت حساب های مالی یک شرکت می باشند. اصول کمی، به داده هایی گفته می شود که قابل اندازه گیری اند و از اعداد تشکیل یافته اند. در اینجا تعدادی از مهمترین عوامل کمی موثر در تحلیل بنیادی را معرفی می کنیم.
شاخص سهام در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، شاخص سهام نمایانگر وضعیت بازار در سال های گذشته است. شاخص کل بورس تهران به “تیپکس” معروف است. این شاخص نشان دهنده چشم انداز قیمت سهام در یک دوره زمانی است.
ترازنامه چیست؟
ترازنامه به صورت مالی گفته می شود که شامل دارایی های شرکت، بدهی ها و سرمایه حقوق صاحبان سهام است.
صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی با بررسی صورت حساب یک کشور، میزان هزینه و سود و ضرر آن شرکت را مشخص می کند.
تامین مالی شرکت از نکات مهم برای تحلیل سهام
تحلیل بنیادی، بدست آوردن منابع مالی یا فاینانس شرکت برای ادامه فعالیت شرکت و طرح های اجرایی را ضروری می داند.
تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال؟
همیشه بر سر اینکه کدام یک از دو شیوهی تحلیل بنیادی (یا فاندامنتال) یا تحلیل تکنیکال بهتر و موثرتر هستند بحث و جدلهای فراوانی میان طرفداران این دو روش تحلیل وجود دارد. هر یک از منتقدان هم دلایل خود را در این خصوص دارند. اگر با دید منطق و بدون تعصب به این مباحثات نگاه کنیم و مسئله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم به یک نتیجهی مهم برسیم.
هر دو شیوهی تحلیلی مزایا و معایبی دارند که با توجه به آنها میتوان دریافت که اتخاذ کدام رویکرد مناسبتر است. زمانی که استراتژی معاملاتی خود را مشخص میکنید، ناخودآگاه به سمت یکی از این دو شیوهی تحلیلی جذب میشوید. چرا که با توجه به ویژگیهای این دو رویکرد تحلیلی، و تفاوتهای میان آن دو میتوان با دید بلندمدت یا کوتاهمدت وارد سهامی خاص شد.
تحلیل بنیادی معیارهایی را بررسی میکند که در تحلیل تکنیکال خبری از آن نیست. در تحلیل تکنیکال نیز همین امر برقرار است. یعنی مواردی حضور دارند که خلا آن در تحلیل فاندامنتال محسوس است. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که این دو شیوه مکمل یکدیگر هستند. اگر قصد دارید سهام مختلف را از جنبههای متفاوتی بررسی کنید، بهترین رویکرد آن است که از هر دو شیوهی فوق بهره ببرید.
به این ترتیب هم ارزش ذاتی سهم را بررسی کردهاید و هم روند و تحرکات قیمت آن را در آینده پیشبینی کردهاید. پس در نهایت ریسک سرمایهگذاری شما کمتر، و احتمال سودآوری بیشتر خواهد بود.
افزون بر این باید این امر را نیز مدنظر داشت که گاهی شرایط بازار به شکلی است که حتی این دو شیوهی تحلیلی هم چندان کارآمد نخواهند بود. اما اگر سرمایهگذاری خود را بر اساس الگوهای صحیح انجام داده باشید و در مدیریت سرمایه نیز از تجربیات کافی برخوردار باشید، حتی در صورت متضرر شدن در کوتاهمدت، بعدها ضررتان جبران خواهد شد. حتما شنیدهاید که میگویند تنها بستری که میتواند ضررهای ناشی از بازار بورس را جبران کند، خود بازار بورس است.
تحلیل بنیادی و مسئلهی مهم زمان
از آنجا که بررسی ارزش ذاتی رکن اساسی تحلیل بنیادی است، اهمیت آن نیز مشخص است. مشخص کردن چنین فاکتور برای سهم بر اساس معیارهای مختلفی انجام میشود. اما آیا به این امر فکر کردهاید که بررسی اینهمه اطلاعات و موارد مختلف چطور امکانپذیر است؟ حقیقت آن است که تجزیه و تحلیل این حجم از اطلاعات نیازمند زمانی طولانی است.
اگر این امر زمان زیادی به طول بینجامد دیگر آنوقت این تحلیل چه ارزشی دارد؟
مسئلهی زمان عامل مهمی است که همیشه باید به آن توجه کرد. به این مسئله توجه کنید که گاهی تحلیلگران بنیادی با وسواس زیادی شروع به بررسی وضعیت صنعت و صورتهای مالی یک شرکت میکنند. ممکن است در طی همین مدت، قیمت سهم رشد فراوانی داشته باشد. حال آنکه تحلیلگر مذکور، فرصت سرمایهگذاری خود را از دست داده است.
چرا که اگر پیشتر در چنین سهمی سرمایهگذاری میکرد سود بیشتری نصیبش میشد. درست است که نگرش افراد در تحلیل بنیادی بلندمدت است، اما این امر به آن معنا نیست که تحلیلگر در این خصوص زمانی نامحدود و بیانتها در فراوانی دارد. اگر قصد سرمایهگذاری هوشمندانه را دارید باید تمام عوامل را یکجا مدنظر داشته باشید.
از سوی دیگر نباید با خواندن این چند خط این برداشت اشتباه برای شما پیش بیاید که بهتر است تحلیل بنیادی را در زمانی کوتاه و با عجله و سرسری انجام داد. قطعا که در این صورت احتمال وقوع اشتباه بسیار زیاد خواهد بود. آنچه که مهم است این است که نباید روی یک شیوهی تحلیل تعصب داشت و از سایر موارد غافل شد.
چند پرسش و پاسخ در خصوص تحلیل بنیادی
چرا طرفداران تحلیل تکنیکال از تحلیل بنیادی انتقاد میکنند؟
طرفداران تحلیل تکنیکال معتقد هستند که مسائل بنیادی به شکل کامل اثر خود را در قیمت سهام نشان میدهند. به همین دلیل آنچه که مهم است بررسی رفتار و تاریخچهی تحرکات قیمتی است. از همین رو این دسته از افراد، تحلیل تکنیکال را معتبرتر و کاربردیتر از تحلیل فاندامنتال میدانند و معاملات خود را بر اساس نمودارها و ابزارهایی مانند انواع اندیکاتورها انجام میدهند. آنها معتقدند که گذشتهی سهم روند آیندهی آن را مشخص میکند؛ نه بررسی صورتها و ترازهای مالی.
آیا میتوان از تحلیل بنیادی در کوتاهمدت بهره برد؟
گفتیم که بررسی ارزش واقعی سهام، امر بسیاری مهمی در تحلیل فاندامنتال است، پس نیازمند زمان بیشتری است. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت در طولانی مدت به سمت ارزش ذاتی خودش حرکت میکند. حال اگر شما با تکیه بر تحلیل فاندامنتال وارد یک سهم شوید و در میانهی راه سهام را به هر دلیل بفروشید، نه تنها ممکن است سود نکنید، بلکه متضرر شدن شما نیز دور از ذهن نیست. چرا که شما بر مهمترین عامل در تحلیل بنیادی چشم پوشیدهاید.
آیا بازه زمانی در تحلیل بنیادی مشخص است؟
یکی از انتقاداتی که به این شیوهی تحلیل وارد میشود، دقیقا به همین امر بر میگردد. درست است که این شیوهی تحلیل از ارزشمندی سهام در طولانیمدت سخن میگوید؛ اما این طولانیمدت یعنی چه وقت؟ شش ماه؟ ده ماه؟ یک سال یا بیشتر؟ اهمیت این امر زمانی مشخص میشود که شما میخواهید برای آیندهی خود برنامهریزی کنید. قطعا اگر بدانید که طی چه زمانی به اهداف خود میرسید، با خیال آسودهتری میتوانید برنامههای خود را پیاده کنید.
آیا امکان بروز خطا در تحلیل بنیادی وجود دارد؟
صد در صد بله. همانقدر که گاهی افراد در تحلیل تکنیکال با پیشفرضهای ذهنی خود اموری را اصول بنیادی در معاملات انجام میدهند، این امر در تحلیل بنیادی هم رخ میدهد. همانطور که پیشتر اشاره شد، عوامل و مفروضات متعددی در این شیوهی تحلیل وجود دارد که برخی کمی و برخی کیفی هستند. نگرش تحلیلگر میتواند به میزان زیادی بر عوامل کیفی بگذارد. نهایتا به همین دلیل است که ممکن است دو تحلیلگر بنیادی دیدگاههای متفاوتی در بررسی یک سهم و تعیین میزان ارزشمندی آن داشته باشند.
هدف تحلیل بنیادی چیست؟
همانطور که همگان میدانند و در این مطلب نیز به کرات اشاره شد که تحلیل بنیادی چشماندازی بلندمدت به آیندهی سهم دارد، مشخص است که چه اهدافی در نظر دارد. این تحلیل در شناسایی سهام برای سرمایهگذاری بسیار کاربردی است. نوسانگیران و معاملهگرانی که تنها به قصد کسب سود چند درصدی معامله میکنند، هرگز نمیتوانند با تکیه بر این تحلیل خرید و فروش خود را انجام دهند. در چنین شرایطی آنچه برای این افراد کارآمد است، تکیه بر خروجیهای تحلیل تکنیکال است.
0 تا 100 ترید | از تحلیل تا فشردن دکمه معامله
مقدمهای بر ترید در بازارهای جهانی (فارکس، ارزدیجیتال و . )
انجام یک معامله موفق و سودده همواره یکی از بزرگترین آرزوهای معاملهگران بازارهای مالی بوده و هست که حتی برخی اوقات برای بزرگان بازار هم در ابتدا کار دشواری به نظر میرسیده ولی با پشتکار و همچنین اضافه کردن چاشنی صبر و تجربه و دانش که پایه این بازار میباشد، توانستهاند به سودهای کلان در ازای ریسکهای به مراتب پایین دست یابند.
در مقاله امروز فارکسر به این اصول و همچنین چگونگی انجام اصول بنیادی در معاملات یک معامله موفق از صفر تا صد میپردازیم.
با ما همراه باشید
گام اول: انتخاب چارت مناسب جهت تحلیل
اولین گام و یکی از مهمترین موارد برای انجام یک ترید موفق انتخاب چارت مناسب برای تحلیل میباشد. از آنجایی که تحلیل طبق مبانی پرایس اکشن بر اساس رفتار و واکنش قیمت به نواحی مهم مقاومتی و حمایتی می باشد (در تریدهای سطح پیشرفته حتما لازم نیست که قیمت در این نواحی باشد ) ، می توان از آن بر روی تمامی چارت ها و در تمامی بازارها استفاده نمود.
اما دقت داشته باشید که در هر روز ممکن است فقط برخی از چارت ها در نقاط مناسب جهت ترید قرار داشته باشند و ما باید به دنبال چارتی بگردیم که قیمت در آن و برای آن روز در منطقه مناسبی قرار داشته باشد.
نکات مهم تحلیل چارت
می توان در چارت ها و در تایم فریم روزانه محدودههای مقاومت و حمایت را مشخص نمود و بعد بررسی کرد که قیمت در کجا نسبت به این محدوده ها قرار گرفته و در تایم های 15 و ۳۰ دقیقه تا ۴ ساعته به دنبال سیگنال باشیم و به صورت ذهنی برآورد تقریبی از نسبت ضرر به سود (R : R) را محاسبه نمود و بعد بین چارت ها چارتی که بیشترین احتمال جهت به سود نشستن را به ما می دهد را انتخاب کرد.
برای مثال اینجا من جفت ارز دلار نیوزلند به دلار امریکا (NZD/USD) را انتخاب نمودم. در تایم یک ساعته دیدم یک الگوی کیو ام (QM) احتمالی در اصول بنیادی در معاملات حال شکل گیری است که میزان ضرر آن در برابر حد سود کم می باشد و ارزش ریسک دارد.
فرض می کنیم طبق تصویر ما در محدوده کادر مستطیل شکل قرار داریم و می خواهیم چارت رو بررسی کنیم.
الگوی QM با خطوط سفید مشخص شدهاند
همانطور که در تصویر فوق می بینید با خطوط زیگزاگ سفید رنگی که مشخص کرده ام در انتهای موج یک قله بالاتر از قله قبلی دیده شده و این احتمال که قرار است یک الگوی qm داشته باشیم رو واسه من افزایش داده است.
حالا به تایم روزانه میرم و نواحی مقاومتها و حمایتها رو مشخص می کنم.
در تایم فریم روزانه محدوده مقاومتها و حمایتها را مشخص میکنم
گام دوم : انتخاب تحلیل مناسب
حال می پردازیم به انواع دید تریدرهای مختلف و اینکه چگونه تریدر موفق باید نگاه جامع به چارت داشته باشد و به اصطلاح نقشه خوان خوبی باشد و چشم عقابی داشته باشد.
یک حالتی که می توان گفت خیلی از تریدرها بر این اساس ترید می کنند شکست یک سطح و استفاده از اوردر از نوع استاپ برای آن شکست می باشد. به تصویر زیر دقت کنید:
همانطور که در تصویر مشاهده می کنید قیمت در گام نخست یک بار یک سطح مقاومتی را شکسته و یک عده عجول و مبتدی همان جا وارد پوزیشن خرید می شوند و صبر نمی کنند که کندل شکست تثبیت بشه. در ادامه قیمت نزول کرده و دوباره به زیر خط مقاومت آمده است وتعدادی از این عزیزان با ضرر خارج میشوند و کسانی که کمی تجربه بیشتر دارند صبر می کنند ببینند آیا از کف قبلی قیمت عبور می کنه یا خیر. میبینید که قیمت به کف قبلی نرسیده و مجدد به سمت خط مقاومت حرکت کرده است.
یک عده دیگر از عزیزان بعد از عبور قیمت برای اولین بار از مقاومت صبر می کنند تا کندل تثبیت بشه و همانطور که میبینید قیمت با یک شادوی بلند مقاومت رو شکسته و بدنه به اندازه کافی از مقاومت عبور نکرده است و در اینجا این عده متوجه می شوند که این یک شکست معتبر نبوده است و وارد معامله نمیشوند.
در ادامه قیمت با یک کندل خوب موفق به عبور از مقاومت شده و می توان به عنوان یک ترید بای استاپ در محدوده قله قبلی گذاشت با حد ضرر مشخص شده حد سود حداقل برابر با این حد ضرر و یا حد سود یک عدد ثابت و دلخواه.
من قیمت ورود و استاپ و نهایت حرکت قیمت در جهت پوزیشن رو مشخص کردهام. مشاهده می کنید که مقدار ریسک نسبت به سود بالاست و عقل سلیم میگه این ترید مناسب ورود نیست.
در تصویر بعد حالت دیگر انتخاب یک عده از تریدرهای عزیز رو نشان می دهم و اون رو از لحاظ ارزش ورود بررسی می کنم.
بعضی از تریدرها بعد از شکست از اوردر لیمیت در محدوده شکست جهت ورود به معامله استفاده میکنند.
من در اینجا مشخص کردهام در چه قیمتی میشه با بای لیمیت وارد شد و بر اساس ریسک به ریوارد ۱ ، تی پی را درکجا باید قرار داد و مشاهده می کنید که قیمت به تی پی نرسیده و در ادامه استاپ را لمس کرده است و یا در حالت خوش بینانه می توان گفت شاید تی پی لمس شده باشد (به دلیل اختلاف قیمت ناچیز بین برخی بروکرها).
نذار بازار گولت بزنه
خب تا اینجا بزرگان بازار موفق شدهاند عده زیادی رو گول بزنند. اما تریدرهایی که بر اساس پرایس اکشن و رفتار قیمت تصمیمی گیری می اصول بنیادی در معاملات کنند با چشم عقابی خودشون احتمال شکل گیری یک الگوی مهم در این سیستم را مشاهده کرده اند و در ذهن خودشون رفتار آینده قیمت را تا حدودی ترسیم کرده اند.
گام سوم : نحوه تنظیم یک معامله و پیدا کردن نقاط ورود و SL و TP
در اینجا هم حالت های مختلفی می شه ترید کرد. به تصویر زیر دقت کنید.
در تصاویر زیر ترید در تایم فریم ۱۵ دقیقه و 1 ساعت رو نشون دادم که بر اساس الگوی qm (علاقه خاصی به الگوها ندارم فقط واسه شفافیت بیشتر و درک بهتر توضیحات این مثالها رو بیان میکنم ) میشده واردش شد و نسبت حد ضرر به حد سود رو مشاهده کنید که چقدر مناسب و عالی بوده است.
ازقبل گفتم که با مشاهده احتمال حرکت قیمت به سمت محدوده مورد نظرم، من میام و بر اساس محدوده کف قبلی (L) اوردر بای لیمیت رو قرار میدم.
یک اوردر درمرز بالای محدوده ، یک اوردر در مرز پایین اوردر و اوردر دیگر در میانه کندلی که این محدوده را در گذشته شکسته است. در تصویر فوق من این سه اوردر را نشان دادهام. پس اوردرهای زیر را داریم :
- Buy Limit @ 0.6989
- Buy limit @ 0.6993
- Buy Limit @ 0.6998
تعیین حد ضرر
همین طور با توجه به پایین ترین کف یعنی LL حد ضرر را با احتساب اسپرد عدد ۰٫۶۹۶۳ در نظر قرار میدهم. حد سود اولیه هم در محدوده قله ی بالاتر یعنی HH قرار می گیرد.
دقت کنید در تصویر فوق محل فرضی که فرض کردهام ما در اون موقعیت چارت را دیده ام را نشان داده ام و من در آن زمان قله ی بعدی را هنوز ندیده ام .
بعد با گذشت زمان می شود تی پی را ویرایش کرد و به اون قله منتقل کرد و همچنین پوزیشن را ریسک فری نمود تا بتوانیم بیشترین پیپ ممکن رو از این تحلیل بگیریم.
خب تا اینجا ما نقشه و پلن معاملاتی خودمون رو هم طراحی کردیم. گام بعدی تعیین حجم معامله به منظور مدیریت سرمایه می باشد.
گام چهارم : تعیین حجم ورود به معامله و مدیریت سرمایه
فرض می کنم که بالانس حساب ۱۰۰۰ دلار می باشد. میزان ریسک معقول برای هر ترید بین 1 تا ۳ درصد کل سرمایه در نظر میگیرند. من در اینجا با فرض ۳ درصد ریسک روی ترید مثال را ادامه میدهم.
۳ درصد بالانس ۱۰۰۰ دلار یعنی در این معامله من می تونم تا ۳۰ $ ضرر بدم و بیشتر از اون مجاز نیستم.
به سراغ پلن معاملاتی میرم و قیمت میانگین اوردرها رو تعیین می کنم. این کار برای این انجام میشود که بعد بر اساس این قیمت مقدار پیپ حد ضرر را محاسبه کرده و جهت تعیین حجم ورود استفاده کنم.
در این مثال میانگین قیمت ورود عدد ۰٫۶۹۹۳۳ به دست آمد. حالا فاصله ی این قیمت تا قیمت حد ضرر یا استاپ را که ۳۰ پیپ است بدست می آورم.
در مرحله بعد حساب می کنم با چه حجمی ۳۰ پیپ حرکت معادل ۳۰ دلار خواهد شد. خب واضح است که بر طبق لات استاندارد من میتوانم برای این ترید با حجم ۰٫۱ لات وارد معامله خرید بشوم.
در بالا و در پلن معاملاتی خود من سه نقطه ورود تعیین کرده ام. الان حجم رو هم بدست آورده ام. پس میام این حجم رو بین سه اوردر تقسیم می کنم و اوردهای خودم رو تنظیم می کنم.
وضعیت اوردرها
Buy Limit – ۰٫۰۳ lot @ 0.6989 , stop: 0.6963
Buy Limit – ۰٫۰۴ lot @ 0.6993 , stop: 0.6963
Buy Limit – ۰٫۰۳ lot @ 0.6998 , stop: 0.6963
تعیین حد سود
در تصویر بعدی می بینید که تی پی ها بر اساس محدوده های مقاومت و حمایت در گذشته بازار و در تایم فریم های روزانه و هفتگی بدست آمده است.
نتیجه نهایی اوردرها
Buy Limit – ۰٫۰۳ lot @ 0.6989 , stop: 0.6963 , TP3: 0.7203
Buy limit – ۰٫۰۴ lot @ 0.6993 , stop: 0.6963 , TP2: 0.7146
Buy Limit – ۰٫۰۳ lot @ 0.6998 , stop: 0.6963 , TP1: 0.7069
می توان به صورت دیگری نیز پوزیشن ها را مدیریت نمود
- با عبور قیمت از سطح LH استاپ ها را به نقطه ورود منتقل کرد.
- با عبور قیمت از HH استاپ را به زیر کف قبلی منتقل کرد.
- در ادامه با تشکیل هر کف بالاتر و جدید استاپ ها رو به زیر ان منتقل کرد و برای هر سه پوزیشن تا محدوده TP3 صبر نمود.
در حالت فوق می شود حداکثر پیپ را از ترید گرفت ولی خب مستلزم بررسی مکرر چارت درساعات مختلف می باشد.
خودتان می توانید حساب کنید که این ترید با ۳٪ ریسک می توانسته تا چند درصد سود به شما برساند. کافیست در هفته ۴-۳ نمونه ازاین ترید ها پیدا کنید .
رفتار هیجانی ممنوع | در بازارهای جهانی منطقی باشید
اشتباهی که اکثر عزیزان دارند این است که توقع دارند با سرمایه کم سود های بالا ببرند. نکته جالب اینجاست که مثلا اگر کسی در کار خرید یا فروش ماشین است، وقتی بر روی پراید معامله می کند با 1 میلیون تومن سود هم قانع بوده و معامله را به سر انجام می رساند. آن کسی هم که دنبال سود 10 میلیونی یا بیشتر است خب به دنبال خرید و فروش ماشین های گران قیمت تر می رود.
شما هم اگر می خواهید سودهای بالا ببرید باید به همان نسبت سرمایه بیشتری هم داشته باشید. اگر سرمایه بالا ندارید پس باید قطره قطره جمع کنید تا دریا شود. هرچند همانطور که در ترید بالا می بینید قطره هاش همچین کوچک هم نیستند. ولی مهم این است که شما اجازه نداده اید بیشتر از ۳ درصد سرمایهتان در ریسک خطر قرار بگیرد که آن را هم در اولین فرصت به صفر رسانده اید.
بدترین حالت ترید فوق از دست دادن ۳ درصد سرمایه و معادل ۳۰ دلار بوده است که می توان امیدوار بود در ترید بعدی با دقت عمل بیشترآن را جبران کرد. حالت خوب آن هم سود مناسب بوده است که باید خدا رو شاکر باشید و به دنبال موقعیت مناسب بعدی طبق همین گام ها بروید.
تعیین دقیق تر نقطه ورود
در بالا تصویری در تایم ۱۵ دقیقه هم از این جفت ارز نشان دادم و گفتم که بهتر است برای تعیین و تایید نواحی از تایم های بالاتر استفاده کنید.
ولی می توانید برای پیدا کردن نقطه ورود مناسبت تر و کم ریسک تر از این تایم استفاده کنید. وقتی شما در تایم یک ساعته احتمال تشکیل یک الگوی قیمتی را دادید می توانید به تایم ۱۵ دقیقه مراجعه کنید و اونجا طبق همون تصویر و بر اساس کف و قله های اون تایم نقاط ورود را تعیین کنید.
تعیین استاپ و تی پی در همان تایم یک ساعته یا بالاتر که اگر دقت کنید درحدود ۲۰ پیپ پایین تر می توانستید وارد شوید و با استاپی در حدود ۱۰ پیپ و با همون ریسک سه درصد با حجم های بالاتری نیز وارد شوید. که البته نیاز به تمرین و تجربه بیشتر هم دارد.
دیدگاه شما