توسعه محور تعاملاتی چین_روسیه_ایران با وجود رقابتها| استراتژی بین المللی پکن در خاورمیانه
با توجه به اینکه ایران، روسیه و چین با نفوذ تحت رهبری امریکا دشمنی مشترک دارند، در سطح بین المللی مواضع مشابهی را اتخاذ کرده و تلاش خود را در توسعه تعاملات اقتصادی از طریق شانگهای به کار گرفته اند.
تهمینه غمخوار؛ بازار: علاقه چین به خاورمیانه در درجه اول اقتصادی بوده، اما استراتژیک تر شده است. با راه اندازی طرح یک کمربند_ یک جاده چین و تقاضای فزاینده آن برای نفت وارداتی، خلیج فارس اهمیت بیشتری برای آن قائل شد. در حالی که نفوذ چین در حال افزایش است، اما جایگاه کمتری به عنوان یک شریک امنیتی برای کشورهای خلیج فارس نسبت به ایالات متحده دارند.
تلاش های چین برای متعادل کردن روابط خود با اسرائیل، کشورهای عربی خلیج فارس و ایران نیز چالش های خاص خود را ایجاد کرده است در حالی که این کشورها اغلب در تنش با یکدیگر هستند.
بر همین اساس، این گزارش، در ابتدا اولویت های منطقه ای چین را مشخص می کند. سپس، تصویری از تعامل تجاری و امنیتی چین با اعراب خلیج فارس، تحلیل محور چین_ایران_روسیه و اهمیت آن برای منافع تحت رهبری ایالات متحده ارائه می کند.
چین شریک تجاری مهمی است .
چین با ایران و همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ( عربستان سعودی، امارات، بحرین، کویت، قطر و عمان) به غیر از بحرین، توافق کرده است. در سال ۲۰۲۲، این کشور متعهد شده است که مذاکرات تجارت آزاد را تجدید کند. در سال ۲۰۲۱، ارزش تجارت دوجانبه چین با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران ۲۴۸ میلیارد دلار گزارش شده است در حالی که این رقم چهار برابر بیشتر از تجارت آنها با ایالات متحده بوده است.
در سال ۲۰۲۱، عربستان سعودی بزرگترین منبع نفت چین در سراسر جهان بود. با این حال، از زمان تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، چین نفت بیشتری از روسیه وارد کرده است؛ زیرا متحدان ایالات متحده به دنبال تنوع بخشیدن به واردات روسیه هستند و این موضوع ممکن است اهمیت خلیج فارس برای چین را کاهش دهد.
چین؛ ارتش و فناوری در خلیج فارس
نظامی شدن روابط چین و خلیج فارس در مقایسه با روسیه و ایالات متحده توسعه نیافته است. از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، چین کمتر از دو درصد از واردات تسلیحات شورای همکاری خلیج فارس را تامین کرده است.
بیشتر فروش شامل تسلیحات هواپیماهای بدون سرنشین بوده و عربستان سعودی و امارات خریدار اصلی گزارش شده اند. چین در سال ۲۰۱۹ تمرینات نظامی با عربستان را انجام داد و متعهد شد با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس همکاری بیشتری داشته باشد. گزارش های سال ۲۰۲۱ درباره یک پایگاه نظامی چینی در امارات که حاکی از تغییر استراتژیک است، توسط چین و امارات تکذیب شده است.
نگرانی فعلی ایالات متحده بر استفاده از فناوری های هواوی در منطقه متمرکز است. هوآوی یک ارائهدهنده مخابراتی چینی است که دولتهای متوالی ایالات متحده آن را یک خطر امنیتی ارزیابی کردهاند. طبق گزارش ها، دولت بایدن از امارات خواسته است که هواوی را تا سال ۲۰۲۵ از شبکه های خود حذف کند و گفته است که استفاده از آن توانایی آمریکا برای اشتراک گذاری اطلاعات و فناوری را محدود می کند.
مواضع بین المللی مشابه و رقابتهای ایران، روسیه و چین
هر سه کشور با نفوذ تحت رهبری ایالات متحده دشمنی مشترک دارند و اغلب در سطح بین المللی مواضع مشابهی اتخاذ کرده اند. به عنوان مثال، این سه کشور از سوریه چه از نظر دیپلماتیک (چین) و چه نظامی و اقتصادی (ایران، روسیه) حمایت کرده اند.
ایران همچنین ناتو را مسئول جنگ در اوکراین دانسته است. روسیه و چین هر دو از توافق هسته ای با ایران حمایت می کنند، در حالی که خواستار کاهش برخی تحریم ها شده اند. بر همین اساس، تحلیلگران مسائل بین الملل، رابطه آنها را به عنوان یک اتحاد موقت و نه یک اتحاد سیستماتیک تحلیل می کنند.
روسیه تا حدی برای ارتقاء همکاری های اقتصادی و انرژی در مواجهه با تحریم های بین المللی، روابط خود را با ایران توسعه داده در حالی که چین و ایران نیز یک شراکت استراتژیک جامع ۲۵ ساله امضا میان خود امضا کرده اند و چین با وجود تحریم ها همچنان به خرید نفت ایران ادامه می دهد. از طرفی، عضویت دائمی ایران در سازمان همکاری شانگهای که اخیرا رسمیت پیدا کرده، همکاری های اقتصادی و امنیتی با چین و روسیه را تقویت خواهد کرد.
با این حال و اگرچه ایران، چین و روسیه متحد مشترکی دارند، اما رقابت میان آنها وجود دارد. به عنوان مثال، روسیه و ایران اکنون به عنوان تامین کنندگان نفت تحریم شده در رقابت هستند. این منطقه همچنین برای روسیه و چین که روابط اساسی با کشورهای حاشیه خلیج فارس برای ایجاد تعادل با ایران دارند، تئاتری ثانویه است.
چین، مانند روسیه، حمایت دیپلماتیک در شورای امنیت سازمان ملل در حمایت از اسد و کمک های اقتصادی برای بازسازی ارائه کرده است. پیش از سال ۲۰۱۱، چین هرگز قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در مورد خاورمیانه را وتو نکرد و از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰، ۹ بار از وتوی خود از جمله هشت بار در مورد سوریه استفاده کرد. پیوستن سوریه به طرح یک کمربند_یک جاده در سال ۲۰۲۲ نشان می دهد که هدف گسترده چین به دست آوردن نفوذ بیشتر در این کشور است.
یکی از اختلافات دیگر میان سه کشور این است که چین برخلاف روسیه و ایران ترجیح داده تا کمتر به صورت مستقیم در امور امنیتی شرکت کند. روابط چین در درجه اول اقتصادی است، در حالی که روابط روسیه تحت سلطه امنیت است.
روسیه و چین گاهی اوقات به جای جایگزینی کامل ایالات متحده به عنوان یک شریک امنیتی در منطقه، به دنبال موقعیت دیپلماتیک هستند: این می تواند شامل عمل به عنوان قدرت های "بی طرف" در مقایسه با ایالات متحده یا توسعه مکانیسم های چند جانبه دیگر (مانند سازمان همکاری شانگهای) باشد.
برای چین و روسیه، خاورمیانه منطقه مهمی است، اما برای هیچ کدام نگرانی اصلی نیست.
چین و روسیه به دنبال ایجاد توازن در روابط خود با ایران و دیگر قدرت های منطقه ای از جمله اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده اند. بنابراین، با توجه به اهمیت خلیج فارس به عنوان شرکای تجاری، بعید به نظر می رسد که آنها به روابط با ایران نسبت به اینها امتیاز بدهند.
روابط تهران_پکن_مسکو برای نفوذ آمریکا چه معنایی دارد؟
دولت های متوالی ایالات متحده به دنبال محوریت یافتن در آسیا و اقیانوسیه برای رقابت با چین بوده اند. این موضوع نگرانیهایی را در میان متحدان خلیج فارس ایجاد کرده که منافع آمریکا کمتر قطعی و تضمین شده است.
رئیس جمهور امریکا جو بایدن در ابتدا به دنبال فاصله گرفتن ایالات متحده از عربستان سعودی و امارات بود. با این حال، در ژوئیه ۲۰۲۲ بایدن با ولیعهد سعودی ملاقات کرد و پیشنهاد تنظیم مجدد روابط را داد.
در حالی که چین بزرگ ترین شریک اقتصادی منطقه است، ایالات متحده و متحدانش مانند فرانسه، انگلیس و کره جنوبی همچنان منابع غالب تسلیحات هستند. ثبات تجاری و منطقه ای چین نیز به شدت به حضور امنیتی ایالات متحده وابسته است. هم ایالات متحده و هم انگلیس نیروهای نظامی قابل توجهی در منطقه خلیج فارس برای امنیت دریایی و مقاصد مقابله با تروریسم از جمله مبارزه با داعش مستقر کرده اند.
سیاست خارجی عمومی چین
ظهور چین برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ اقتصادی بلامنازع است، اما سؤالاتی در مورد اینکه این کشور به دنبال انجام چه اقدامی با این قدرت است، همچنان باقی مانده است. در دوران ریاست جمهوری شی جین پینگ (از سال ۲۰۱۳ ) چین در سیاست خارجی خود جاه طلب تر و قاطع تر شده است. چین همچنین در دهه گذشته سرمایه گذاری زیادی برای افزایش توانمندی های نظامی خود انجام داده و برنامه هایی برای تغییر بیشتر آنها دارد.
این قاطعیت فزاینده توسط رئیس جمهور این کشور در سخنرانی ژوئیه ۲۰۲۱ به مناسبت صدمین سالگرد حزب جامعه چین بیان شد؛ در حالی که او بیان کرد: ما هرگز به کسی اجازه نخواهیم داد که چین را تحت قلدری، سرکوب یا تحت سلطه خود درآورد. بر همین اساس، بحث های زیادی در مورد اهداف و زیربنای سیاست خارجی چین وجود دارد.
یک نکته کلیدی اختلاف بر سر این است که آیا چین میخواهد جای ایالات متحده را در سطح جهانی بگیرد، به برابری کلی دست یابد یا خوشحال است که دومین قدرت برتر باقی بماند؛ با این شرط مهم که «منافع اصلی» آن در آسیا شناسایی شده است. در همین راستا، توافق گسترده ای بر سر برخی از اولویت های سیاست خارجی چین وجود دارد.
چین طی دهه ها به حفظ اصل سیاست خارجی خود یعنی عدم مداخله در امور داخلی پایبند بوده و اینگونه ادامه خواهد داد به طوری که انتقاد سایر کشورها از سیاستهای داخلی خود را تحمل نخواهد کرد.
بررسی اجمالی طرح کمربند و جاده چین
در سال ۲۰۱۳، چین طرح یک کمربند_ یک جاده را راه اندازی کرد. این پروژه زیرساختی از شرق آسیا تا اروپا امتداد دارد و به شکل سرمایهگذاری چین در خارج از کشور در شبکههای تجاری و ارتباطی و همچنین افزایش همکاری از طریق تجارت و سایر توافق ها در نظر گرفته می شود.
از طرفی، اهداف اعلام شده تقویت تجارت چین، حمایت از توسعه و تقویت اقتصاد چین است؛ در حالی که خاورمیانه برای چندین کریدور اقتصادی یک کمربند_یک جاده، از جمله یکی از کریدورهای ایران، مرکزی محسوب می شود تا چین را به اروپا متصل کند.
در ابتدا، شی پیشنهاد ساخت دو ابتکار بزرگ را مطرح کرد، یک «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» زمینی، که از چین تا آسیای مرکزی و جنوبی، خاورمیانه و اروپا گسترش مییابد، و «جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم» مبتنی بر دریا، که به هم متصل میشود.
چین از طریق خطوط اهمیت یک استراتژی دریایی اصلی به آسیای جنوب شرقی، خاورمیانه، آفریقا و اروپا می رسد. این موضوع به عنوان طرح یک کمربند و یک جاده در چین شناخته شد که در سال ۲۰۱۵ پکن نام انگلیسی را به ابتکار کمربند_جاده تغییر داد.
این طرح در واقع، امضای سیاست خارجی شی است در حالی که دامنه یک کمربند_یک جاده که در ابتدا بر آسیا، اروپا و آفریقا متمرکز بود، اکنون جهانی شده است و در حال حاضر بیش از ۱۳۰ کشور از جمله چندین کشور در خاورمیانه را در بر می گیرد. در حالی که این ابتکار از سیاست خارجی چین حمایت می کند و هدف آن افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی چین در خارج است، در درجه اول ابزاری برای ساختن دولت داخلی چین در نظر گرفته می شود.
یک کمربند_یک جاده این کار را اهمیت یک استراتژی از طریق ایجاد شرایطی برای چین در جهت ایجاد یک اقتصاد با فناوری بالا، توزیع مجدد رشد اقتصادی در داخل کشور و ایمن سازی مسیرهای تجاری چین و دسترسی به کالاهای کلیدی انجام می دهد. این طرح به دنبال ارتقاء قابلیت های تولید داخلی چین در خارج از کشور است، برای مثال از طریق رشته «جاده ابریشم دیجیتال»، چین زنجیره تامین فناوری اطلاعات و ارتباطات خود از جمله سخت افزار و کابل نوری و شبکه ماهواره ای را ترویج می کند.
البته این ابتکار تنها در مورد زیرساخت ها و تولید نیست. همچنین، بر هماهنگی سیاست های اقتصادی، تسهیل تجارت و سرمایه گذاری، حل و فصل اختلافات، گردشگری، مبادلات دانشجویی و پرسنل، و همکاری در تحقیق و توسعه، استانداردها، رسانه ها و سلامت تاکید دارد. در حالی که یک نام تجاری فراگیر برای این سرمایه گذاری ها و اهداف خط مشی گسترده ای وجود دارد که به آنها ملحق می شود، همیشه هماهنگی و ارتباط خط مشی روشنی بین رشته های مختلف یک کمربند_یک جاده وجود ندارد.
همچنین به نظر میرسد که تنشهایی بین شاخههای مختلف دولت، ارتش چین و شرکت های دولتی آن در مورد جهتگیری این ابتکار وجود دارد. مقیاس این طرح باعث شده که برخی از تحلیلگران پیشنهاد کنند که این ابتکار شامل پروژه های متعددی است که از نظر مالی، تجاری، اجتماعی یا زیست محیطی پایدار نیستند.
یک کمربند_یک جاده در خاورمیانه
گزارش شده است که حدود ۱۳۹ کشور به یک کمربند_یک جاده پیوسته اند. مشارکت کنندگان در خاورمیانه شامل هر شش عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، عمان، کویت و بحرین) و همچنین اهمیت یک استراتژی مصر و ایران هستند.
با این حال، این بدان معنا نیست که آنها میزبان پروژه های یک کمربند_یک جاده هستند؛ آنها ممکن است در عوض متعهد به همکاری باشند.
کریدورهای اقتصادی یک کمربند_یک جاده
خاورمیانه برای چندین کریدور اقتصادی مرکزی در نظر گرفته شده است: کریدور چین_ آسیا_ غرب آسیا که از ایران و عراق می گذرد تا به ترکیه و اروپا برسد. جاده دریایی از طریق کانال سوئز و کریدور چین_پاکستان به بندر گوادر. در حالی که یک کمربند_یک جاده به عنوان یک ابتکار اقتصادی ارائه می شود، این پتانسیل را دارد که اهداف استراتژیک گسترده تری را تکمیل کند.
به عنوان مثال، کشورهای خلیج فارس یک ایستگاه بین چین و جیبوتی (شرق آفریقا) هستند، جایی که چین در سال ۲۰۱۷ یک پایگاه نظامی دائمی ایجاد کرد. این پایگاه در نزدیکی یک پایگاه آمریکایی واقع شده است و بر فعالیت های ضد دزدی دریایی متمرکز است.
اهمیت یک استراتژی
مقدمه
یک کسبوکار جدید، فارغ از ابعاد و اندازه (یک شرکت کوچک استارتآپی، یک شرکت فناور متوسط و یا یک هلدینگ بزرگ چند هزار نفره) و حتی ماهیت آن (خدماتی، تولیدی مبتنی بر فناوریهای بالغ و یا یک شرکت فناور مبتنی بر ایدههای نوآورانه و نوظهور)، به ابزارهای مختلفی برای موفقیت نیازمند است؛ داشتن تیمی همافزا و مکمل که با دانش و مهارت خود، میتوانند توسعه نوآوریهای جدید را ممکن سازند، مدیریتی هوشمند و چابک که فرصتها را در کسری از ثانیه تشخیص داده و همواره در پی اتخاذ بهترین تصمیمها برای توسعه بیشتر کسبوکار است، منابع مالی کافی، اعم از سرمایههای جذب شده و یا جریانهای درآمدی پایدار و نیز توجه دقیق و همهجانبه به بازار و مشتریان با هدف توسعه محصولات و خدماتی مفید و مطابق با سلایق مصرفکنندگان.
ارتباط مناسب با بازار و مشتریان، یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت یک کسبوکار است. مثالهای متعددی از بنگاههای اقتصادی وجود دارد که بهرغم برخورداری از محصولی شاخص و کارآمد از نظر فنی، نظر مشتریان را جلب ننموده و عاقبت از بازار خارج شدهاند. این امر، بهخوبی نشان میدهد که بازاریابی هوشمند و مؤثر، تا چه حد میتواند در فروش محصول و موفقیت شرکت مفید واقع گردد. نکته جالبتر اینکه یک فرآیند بازاریابی واقعبینانه و کارآمد، امکان رصد و دریافت بازخورد مشتریان را هم فراهم میسازد؛ چیزی که استراتژیهای تولید و توسعه محصول شرکت را هدایت نموده و از این طریق، پایداری و موفقیت مستمر را تضمین میکند.
اگر بنیانگذار یک کسبوکار نوپا هستید و یا ایدهای در ذهن دارید و مترصد راهاندازی استارتآپ خود میباشید، باید بدانید که بازاریابی، یکی از مهمترین فاکتورها در رشد و توسعه کسبوکارتان خواهد بود. اتخاذ یک استراتژی بازاریابی هوشمندانه و استفاده حداکثری از فرصتهای دنیای دیجیتال فعلی، سهم شما را از بازار افزایش داده و شما را از رقبا متمایز میسازد. در این نوشتار، سعی شده تا چگونگی اتخاذ یک استراتژی بازاریابی استارتآپی و نحوه ارزیابی آن بیان گردد.
مرحله اول: استراتژی خود را مشخص کنید.
هیچ دو استارتآپی کاملاً مشابه هم نیستند. از همین رو، هر استارتآپ به استراتژیهای بازاریابی متفاوتی نیازمند است . شاید بهعنوان یک بنیانگذار استارتآپی، از این شرایط وحشت کنید و با خود بگویید که چگونه میتوان استراتژی بازاریابی مناسب را تشخیص داد؟
نگران نباشید؛ با وجود تفاوتهای کوچک و بزرگ بین استارتآپها، تمام استراتژیهای موفق بازاریابی، شامل چهار مؤلفه اصلی هستند: «اهداف، مخاطبین، تحقیقات بازار و بودجه». بنابراین:
1. اهدافتان را تعیین کنید!
در مراحل اولیه فعالیت یک کسبوکار جدید، بسته به نحوه تعریف موفقیت، ممکن است اهداف شما متفاوت باشند. اما برای بسیاری از استارتآپها، اهداف کلیدی را میتوان چنین تعریف کرد: «افزایش آگاهی از برند و جذب مشتریان جدید» . اگرچه هر دوی این موارد، در پیشرفت و توسعه استارتآپ شما مهم هستند، اما اولویتبندی اهدافی که بیشترین معنا را برای شما دارند، میتواند مفید باشد. پس:
الف) آگاهی از برند را بالا ببرید؛ هنگام شروع یک کسبوکار جدید، مهم است که خود را به مشتریان موجود یا مشتریان بالقوه معرفی کنید. شما باید به مردم بگویید که چه کسی هستید، چه کاری انجام میدهید و چه چیزی شما را از دیگران متمایز میکند. اگر ترجیح میدهید آگاهی از برند را در اولویت قرار دهید، احتمالاً اهداف و استراتژی بازاریابی شما، بر مبنای تشخیص و شناسایی سریع نام تجاری و محصولات شما از سوی عموم مردم شکل خواهد گرفت.
ب) مشتریان جدید پیدا کنید؛ اگر ترجیح میدهید که جذب مشتریان جدید را در اولویت قرار دهید، هدف شما ممکن است ثبت نام افراد جدید در پلتفرم (محصول یا خدمت) و تشویق آنها اهمیت یک استراتژی برای تبدیل شدن به کاربران فعال باشد. برای رسیدن به این هدف، شما باید یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر جلب توجه افراد و ترغیب آنها به تعامل با کسبوکارتان تدوین کنید.
2. مخاطبان هدفتان را مشخص کنید!
نوع و ماهیت استارتآپ مهم نیست. مهم رساندن پیام مناسب بازاریابی به افراد مناسب است. هنگامیکه در حال تدوین استراتژی بازاریابی هستید، وقت بگذارید و به این فکر کنید که مخاطبین ایدهآل شما چه مشخصاتی دارند یا به عبارت بهتر، میخواهید مخاطبان شما چه کسانی باشند.
در اینجا ممکن است چند سؤال پدید آید:
- به مشتریان بالقوه خود چه پیشنهادی میدهید؟
- چه چیزی شما را منحصربهفرد میکند؟
- چرا مشتری شما را به جای رقبایتان انتخاب میکند؟
- اگر مدل کسبوکار شما « B2B » است، آیا محصول شما بیشتر به سود کسبوکارهایی با اندازه خاص یا یک صنعت خاص خواهد بود؟
- اگر مدل کسبوکار شما « B2C » است، انتخاب عاقلانه و منطقی بر مبنای موقعیت مکانی، جمعیتی یا علایق مخاطبین چیست؟
3. جایگاهتان را در بازار پیدا کنید!
بنا بر تحقیقات « CB Insights » پیرامون علل شکست استارتآپها، کمبود تقاضا در بازار، یکی از دلایل اصلی شکست استارتآپها است. ممکن است محصول یا خدمت ارائه شده مشکلی را حل نکند یا آنقدر منحصربهفرد نباشد که بتواند خود را از سایر رقبا متمایز سازد. شاید تمرکز کسبوکار (بازار هدف) خیلی محدود بوده و تعداد مشتریان بالقوه، آنقدر زیاد نباشد که بتوان به موفقیت شرکت و گسترش مقیاس آن فکر کرد. شاید هم هیچ یک از این مشکلات و چالشها وجود نداشته و فقط در موقعیت درستی قرار نگرفتهاید. در این حالت، اصلاً فرصتی برای دستیابی به افراد مناسب اهمیت یک استراتژی وجود ندارد که بخواهیم ببینیم آیا بازار محدودی پیش روی ما است یا خیر!
برای اینکه شانس بیشتری برای استارتآپ خود فراهم کنید، وقت کافی اختصاص داده و در مورد سایر محصولات موجود در بازار تحقیق کنید . با سنجش و ارزیابی علاقه مشتریان بالقوه و اطمینان از تقاضای کافی برای ادامه کار، حالا به این فکر کنید که چگونه در مورد همه چیزهای عالی که میتوانید به مخاطبان هدف خود عرضه دهید، تبلیغ کنید.
4. بودجه خود را تعیین کنید:
برای همه کسبوکارها، بودجه بازاریابی عاملی تعیینکننده است. یک شرکت استارتآپی، تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون هزینههای عملیاتی و پیشبینی درآمد قرار میگیرد. مهم نیست که برای هزینههای بازاریابی خود، چقدر میتوانید کنار بگذارید. مهم این است که هوشمندانه هزینه کنید. به اهداف خود فکر کنید و پول خود را روی کانالهایی متمرکز کنید که به شما در دستیابی به آنها کمک میکنند. اگر یک کانال خاص بازاریابی، مثمرثمر واقع نشد، از انجام اصلاحات جدید و امتحان مسیرهای نو اصلاً نترسید.
به یاد داشته باشید که با توسعه کسبوکار (و بودجه شما)، همیشه میتوانید پول بیشتری به بازاریابی خود اختصاص دهید. مهم این نیست که همه مخاطبین بالقوه را همین حالا هدف قرار دهید، مهم این است که مناسبترین گروه مخاطبین بالقوه را شناسایی کرده و با کمترین هزینه، آنها را به سبد مشتریان بالفعل خود منتقل کنید. همیشه وقت برای سایر مخاطبین بالقوه باقی است، پس درست انتخاب کنید!
مرحله دوم: از کانالهای مناسب به مخاطبان خودتان دسترسی پیدا کنید.
دنیای تبلیغات و بازاریابی، بسیار گسترده و مفصل است. احتمالاً شما هم مطالبی پیرامون کانالهای بازاریابی و مسیرهای دسترسی به مشتریان بالقوه خواندهاید. موارد زیر، بهعنوان پنج کانال دستیابی به مشتریان، اجزای اساسی هر استراتژی بازاریابی استارتآپی محسوب میشوند:
1. وبسایت:
وبسایتها، ابزارهای متنوعی برای بازاریابی هستند که به صورت شبانهروزی، برای کمک به شما در برقراری ارتباط با مخاطبین و رشد کسبوکارتان کار میکنند. استفاده از این ابزار بسیار ساده است. اگر دانش و تجربه طراحی وبسایت یا بودجه کافی برای طراحی یک وبسایت انحصاری و تخصصی را ندارید، به سراغ پلتفرمهای طراحی وبسایت رفته و یک وبسایت حرفهای (و رایگان) ایجاد کنید.
هنگام ایجاد وبسایت خود، چند نکته کلیدی وجود دارد که باید آنها را به خاطر داشته باشید:
- نام دامنه وبسایت، هویت آنلاین شما است. بنابراین، انتخاب نامی ساده و متناسب با نام تجاری شما که به سادگی در ذهن میماند، یک اولویت جدی است. همانطور که گزینهها را بررسی میکنید، حتماً در دسترس بودن نام دامنه احتمالی در رسانههای اجتماعی مختلف را هم بررسی کنید. استفاده از یک نام مشترک در تمامی کانالهای تبلیغاتی، به شما در ایجاد هویت یکپارچه تجاری و بهبود دسترسی مشتریان به اطلاعات کسبوکار کمک میکند. به منظور درک بهتر الزامات و نکات کلیدی نامگذاری کسبوکار و دامنه وبسایت، میتوانید به این مقاله مراجعه کنید.
- پس از راهاندازی وبسایت، گزینههای مرتبط با تبلیغات گوگل را تنظیم کنید. این کار، به شما امکان میدهد تا با نمایش تبلیغات هدفمند به افرادی که از وبسایت شما بازدید میکنند و سپس از آن خارج میشوند، سرآمد کسبوکار خود باشید.
- سئو را فراموش نکنید. بهینهسازی موتور جستجو ( SEO )، به موتورهای جستجو مانند گوگل، یاهو و « Bing »، کمک میکند تا میزان مراجعه به وبسایت شما را افزایش دهند. بهعنوان یک شرکت استارتآپی، چند عنصر اساسی وجود دارد که میتوانید برای بهبود رتبه جستجوی خود، در وبسایتتان بگنجانید که از آن جمله میتوان به کلمات کلیدی، برچسب عناوین، پیوندهای داخلی و محتوای با کیفیت اشاره نمود.
2. ارسال ایمیل:
بازاریابی ایمیلی، روشی مؤثر برای ایجاد ارتباط با مخاطبان و درگیر کردن آنها در طول زمان است. برای جمعآوری آدرس ایمیل بازدیدکنندگان، فرم مرتبط را به وبسایت خود اضافه کنید و با به اشتراکگذاری تمامی موارد جدید، از جمله خدمات، محتوا، محصولات و سایر مواردی که ممکن است مورد علاقه مشتریان باشد، تعامل با آنها را افزایش دهید.
اگر تصمیم دارید تا یک قدم به جلو بردارید، میتوانید از مخاطبین جدید خود اطلاعات بیشتری بخواهید. درخواست جزئیاتی مانند تاریخ تولد، علایق یا مکان جغرافیایی آنها، به شما کمک میکند تا ایمیلهایی با محتوای مرتبط و شخصیتر برایشان ارسال کنید.
3. شبکههای اجتماعی:
با ادامه روند فعلی فراگیر شدن اینترنت و استفاده گسترده کاربران از شبکههای اجتماعی، استفاده از این ابزار کارآمد در برنامه بازاریابی استارتآپی شما، بسیار ضروری خواهد بود. شناخت نسبی از فضای شبکههای اجتماعی و تفاوتها و اشتراکات آنها با یکدیگر، به شما کمک میکند تا پستهایی مناسب با فضای هر یک (و البته، یکپارچه با سایر کانالهای بازاریابی) به اشتراک بگذارید. شبکههای اجتماعی، در کنار ترغیب افراد به آشنایی بیشتر با کسبوکار شما و استفاده از محصولات و خدمات آن، امکان ایجاد و توسعه شبکه ارتباطی، آشنایی با سرمایهگذاران و حتی جذب استعدادهای شغلی را تسهیل میکند.
4. بازاریابی محتوا:
بازاریابی محتوا، بر ایجاد (و به اشتراکگذاری) محتواهایی مانند پستهای اهمیت یک استراتژی وبلاگی، مقالات، ویدئوها، پادکستها و اینفوگرافیکهای جذاب برای مخاطبین هدف متمرکز است. برخلاف سایر اقدامات تبلیغاتی، این محتوا لزوماً با هدف فروش محصول یا خدمت ارائه نشده و بیشتر متمرکز بر این موضوع است که اطلاعات مرتبط و ارزشمندی را که مخاطبین به آنها اهمیت میدهند، ارائه نموده و در لابهلای آنها، تعامل بین مخاطب و کسبوکار را افزایش دهد.
با گذشت زمان، بازاریابی محتوا میتواند یک تاکتیک مقرونبهصرفه بوده که منافع زیادی برای کسبوکار شما به همراه خواهد داشت. بازاریابی محتوا، نه تنها میتواند به شما در جذب (و تبدیل) مشتری جدید کمک کند، بلکه راهی عالی برای ایجاد یک منبع معتبر برای کسب اطلاعات در زمینه کاری شما خواهد بود.
5. تبلیغات آفلاین:
اگر چه بازاریابی آنلاین، تمرکز اصلی بسیاری از استارتآپهای حال حاضر است، اما هنوز هم ارزش زیادی در تبلیغات آفلاین وجود دارد. برای مثال، شما میتوانید:
- کارت ویزیت یا بروشور توزیع کنید: اقلام فیزیکی مانند کارت ویزیت و بروشور، یک روش مستقیم و مناسب برای ایجاد یک ارتباط جدید و گفتگو با مشتریان بالقوه است. کارت ویزیتهای حرفهای را با درج نام کسبوکار، اطلاعات تماس و آرم خود طراحی و چاپ کنید. همچنین، بروشورهایی ایجاد کنید که توضیح دهد چه کاری انجام میدهید و چه نوع کالایی را میفروشید. سپس، به دنبال فرصتهای شبکهای مناسبی باشید تا بتوانید آنها را به همتایان و مشتریان بالقوه خود ارائه دهید.
- به جایی بروید که مشتریان شما حضور دارند: هنگامیکه تازه کار خود را شروع کردهاید، شبکهسازی نقشی اساسی در ایجاد روابط و توسعه کسبوکار شما دارد. منتظر فرصتهای تعامل رو در رو با افرادی باشید که ممکن است به کالاها یا خدمات شما علاقهمند شوند. از نمایشگاهها یا کنفرانسها دیدن کنید، در جلسات کارآفرینان محلی شرکت کنید و با کمی تحقیقات، با افرادی که میتوانند به شما در ارتقای سطح کسبوکار کمک کنند، جلساتی حضوری برگزار کنید.
- ارسال کارتپستال: کارتپستال میتواند به شما کمک کند تا از رقبا متمایز شده و به مخاطب خود، چیزی ملموس برای یادآوریهای بعدی بدهید. این یک روش جالب برای معرفی خود به مخاطبین جدید، اعلام خبر عرضه محصولات و خدمات جدید، دعوت افراد به یک رویداد آتی یا هر چیز دیگری باشد (از جمله تأکید بر اینکه ما به یاد شما هستیم و ارزشتان از یک مشتری معمول بالاتر است).
- مردم را به گفتگو وادار کنید: تبلیغات و بازاریابی دهان به دهان، یکی از مؤثرترین ابزارهای بازاریابی برای استارتآپها است. وقتی مردم میشنوند که همکاران، دوستان یا اعضای خانواده آنها تجربیات خوبی در زمینه تجارت، محصولات یا خدمات شما داشتهاند، این احتمال وجود دارد که آنها هم راغب به امتحان و ارزیابی محصول شوند. تلاش کنید تا یک تجربه عالی برای مشتریان خود ایجاد کنید و در هر مرحله، از حد انتظار فراتر روید.
مرحله سوم: موفقیت کمپینهای بازاریابی خود را اندازهگیری کنید.
استارتآپها، اغلب مقادیر محدودی از بودجه و منابع در دسترس دارند. بنابراین، مهم است که هر یک ریال هزینه شده در بازاریابی محصول، به نتایج ملموس و قابل اندازهگیری منجر شود . در اینجا، سه روش برای استفاده ارزیابی دادههای مرتبط با کمپینهای تبلیغاتی معرفی میشود:
1. « KPI »های بازاریابی خود را تنظیم و پیگیری کنید!
شاخصهای کلیدی عملکرد، معیارهایی هستند که برای رهگیری پیشرفت اهداف بازاریابی و تجاری بکار گرفته میشوند. اگر هدف شما افزایش آگاهی پیرامون نام تجاری است، برای اندازهگیری « KPI »هایی مانند ترافیک وبسایت، به اشتراکگذاریهای اجتماعی و تعداد مخاطبین جدید را انتخاب کنید. در مقابل، اگر هدف شما کسب مشتری بیشتر و کسب درآمد بالاتر است، « KPI »های خود را بر مبنای میزان فروش محصول و نرخ تبدیل روزانه یا ماهانه (مشتریان بالقوه به کاربران فعال) اندازهگیری کنید.
2. تست، تکرار و تکرار!
مهم نیست که از چه ابزار بازاریابی استفاده میکنید یا اصلاً چه استارتآپی و در چه صنعتی فعال هستید، همیشه باید به حرف مخاطبان خود گوش فرا دهید، حتی اگر آنها فقط از طریق کلیک کردن، بازدید از صفحه و تبدیلاتی که در گزارشهای عملکردی بازاریابی درج شدهاند، با شما در ارتباط باشند. آماده باشید تا وقتی یکی از اجزا به درستی کار نمیکند، سریعاً آن را اصلاح نمایید.
3. یاد بگیرید که چه چیزی برای مخاطب شما مفید است!
با هر کمپین بازاریابی که ایجاد میکنید، چیزهای بیشتری در مورد مخاطبان خود میآموزید. بهتر است که این اطلاعات ارزشمند را به اقدامات عملیاتی تبدیل کنید. با استفاده یکپارچه از همه این دادهها، میتوانید استراتژی خود را بر اساس اینکه چه طیفهایی در بین مخاطبان شما هستند و چه چیزی برای آنها مفید است، بهبود ببخشید. به مخاطبان خود اجازه دهید کاری را که شما انجام میدهید، هدایت کنند و آن وقت است که میبینید، « KPI »های شما با نرخی فزاینده افزایش خواهند یافت.
۷ مرحله مهم فرآیند مدیریت استراتژیک
فرآیند مدیریت استراتژیک شامل یک فرآیند مداوم از برنامه ریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی یک سازمان برای تحقق اهداف خود ضروری است. فرآیند مدیریت استراتژیک به رهبران یا صاحبان شرکتهای مختلف کمک می کند تا به موقعیت فعلی شرکت خود دسترسی پیدا کنند، استراتژی ها را توسعه دهند، استقرار و تحلیل کارآیی استراتژیهای اجرا شده را انجام دهند.
لذا نوآوری سریع، فن آوری های پویا و انتظارات مشتری، سازمان ها را مجبور می کند که برای موفقیت خود به فکر و تصمیم گیری های استراتژیک بپردازند.
چرا مدیریت استراتژیک برای یک تجارت ضروری است؟
مدیریت استراتژیک لزوم تعهد به برنامه ریزی استراتژیک را نشان می دهد که بیانگر توانایی یک سازمان در تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود و تعیین اقدامات لازم برای دستیابی به آن اهداف است.
اکنون که مفهوم فرآیند مدیریت استراتژیک و اهمیت آن را درک کردیم، حال به بررسی ۷ مرحله مهم فرآیند مدیریت استراتژیک را میپردازیم:
مرحله ۱: تنظیم هدف استراتژیک
اولین مرحله از مدیریت استراتژیک تعیین اهدافی است که شرکت شما می خواهد به آن برسد. این شامل اهداف کوتاه مدت و بلند مدت سازمان است. این اهداف را با کل سازمان در میان بگذارید و توضیح دهید که چگونه هر هدف در آینده سازمان تأثیر خواهد گذاشت. این باعث می شود که هر یک از اعضای تیم حس هدف و معنا را نسبت به شغل خود داشته باشند.
مرحله ۲: ارزیابی اولیه استراتژیک
مرحله دوم شامل جمع آوری هرچه بیشتر داده ها و اطلاعات است. این اطلاعات بخشی جدایی ناپذیر در شناسایی رسالت و چشم انداز سازمان خواهد بود.
مؤلفه بینایی به این سؤال پاسخ می دهد: سازمان می خواهد به چه چیزی تبدیل شود؟
در حالی که مؤلفه مأموریت فعالیت شرکت و همه چیز مربوط به محصولات، مشتریان، بازارها، ارزشها، کارمندان سازمان و غیره را شرح می دهد.
مرحله ۳: تجزیه و تحلیل وضعیت
بعد از شناسایی مأموریت و مؤلفه بینایی سازمان، مرحله بعدی به جایی می رسد که سازمان مجبور است وضعیت فعلی خود را در بازار ارزیابی کند. این مرحله شامل ارزیابی محیط های داخلی و خارجی مشاغل و تجزیه و تحلیل رقبای آن است.
مرحله ۴: تدوین استراتژیک
تجزیه و تحلیل وضعیت با ایجاد اهداف و اهداف بلند مدت دنبال می شود. این اهداف بلند مدت نشان می دهد که چگونه یک شرکت می تواند در بلند مدت موقعیت رقابتی خود را بهبود ببخشد. در هر سازمان هدف مدار، استراتژی ها در ۳ سطح مختلف انتخاب می شوند: سطح کسب و کار، سطح شرکت و سطح جهانی / بین المللی.
مرحله ۵: اجرای استراتژیک
حتی بهترین برنامه های استراتژیک بهترین نتیجه را در هنگام اجرا به گونه ای می دهند که با موفقیت مزیت رقابتی را برای شرکت ایجاد می کند. در این مرحله، مهارت های مدیریتی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. ارتباطات در این مرحله از مدیریت استراتژیک ضروری است زیرا استراتژی های جدید برای اجرای مؤثر آن باید در سراسر سازمان پشتیبانی لازم را بدست آورند.
مرحله ۶: نظارت بر استراتژیک
پس از اجرای استراتژیک، باید آن را به طور مداوم کنترل کرد تا بتوان به موفقیت برسیم. با توجه به مشروط بودن پویا، مدیران باید تجزیه و تحلیل SWOT را انجام دهند که سازمان را برای هرگونه نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیداتی که ممکن است بوجود بیاید آماده کند.
مرحله ۷: تجزیه و تحلیل SWOT
تجزیه و تحلیل SWOT یک عنصر بسیار مهم در مدیریت استراتژیک است اهمیت یک استراتژی که اکثر سازمانها آن را فراموش کردند. این کمک می کند تا سازمان بتواند نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات خود را شناسایی کند. همچنین، با شناسایی و تجزیه و تحلیل محیط های داخلی و خارجی و سایر عواملی که ممکن است در تجارت تأثیر بگذارد، به آماده سازی سازمان برای آینده خود کمک می کند.
برنامه ریزی برای آینده
برنامه ریزی برای آینده برای عملکرد یک سازمان موفق ضروری است. مفهوم مدیریت استراتژیک اولین قدم بزرگ به سمت هدف نهایی شما است. برای کمک به شما در دستیابی به این هدف، چندین دوره مدیریت استراتژیک وجود دارد که شما را برای پیگیری فرصت ها و هرگونه تغییر غیر منتظره در استراتژی راهنمایی می کند.
پنج استراتژی برتر ارتباطات داخلی سازمان
طراحی و پیادهسازی یک استراتژی اثربخش ارتباطات داخلی، از مهمترین جنبههای فعالیتهای روزمره سازمان شما به شمار میرود. ممکن است مدیران سازمانها بهترین روشها و رویهها را برای برقراری ارتباط موثر با مشتریان، شرکا و حتی استخدام در دست داشته باشند، اما توجه به ارتباطات داخلی از اهمیت ویژهای برخوردار است. مدیران سازمانهای موفق از اهمیت ویژهی ارتباطات داخلی قوی غافل نیستند و هنگامی که تمرکز خود را روی ارتباطات داخلی سازمان میگذارند، پیشرفت در کسبوکار نمود پیدا میکند. تهیه و توسعهی یک استراتژی ارتباطات داخلی کاملا مهندسیشده و همچنین طراحی برنامهای جهت اجرای آن، برای موفقیت سازمان شما حیاتی است. بهترین استراتژیهای ارتباطات داخلی از مدیریت و توزیع دقیق اطلاعات نشات میگیرند. این استراتژیها میتوانند یک محیط جذاب را که با روابط مبتنی بر اعتماد ایجاد میشوند، تقویت کنند. این اعتماد به نوبهی خود، فرهنگ قوی سازمان را ایجاد میکند. یک استراتژی ارتباطات داخلی، اهداف تجاری را در برقراری ارتباط موثر با کارکنان تعریف میکند و فعالیتهایی را برای دستیابی به این اهداف برنامهریزی میکند. این طرح اصلی، شما را به سمت موفقیت در ارتباطات داخلی هدایت میکند.
منظور از ارتباطات داخلی سازمان چیست؟
ارتباطات داخلی، کلید تحویل تجارب استثنایی مشتری و کارکنان است. به همین دلیل، داشتن یک برنامه جامع و دقیق برای تعریف ارتباطات داخلی سازمان بسیار مهم است. یک برنامه ارتباطات داخلی، راهنمای روشنی برای برقراری ارتباط مداوم و موثر با کارکنان است. بنابراین کارکنان احساس میکنند که در مورد اهداف سازمان یا برنامههای بلند مدت سازمان مطلع هستند. این مطلع بودن به کارکنان این اطمینان را میدهد که آنها میتوانند دست به اقدامات سازندهای بزنند و سهم خود را در دستیابی به این اهداف انجام میدهند. مدیران سازمانها باید انواع راهبردهای ارتباطات اهمیت یک استراتژی داخلی را مشخص کنند و همچنین چگونگی اجرای آنها را برای کارکنان شفافسازی کنند. یک برنامه ارتباطات داخلی باید گفتگوهای مهم و تعامل با مدیران و شرکای اصلی در مورد استراتژیهای ارتباط داخلی را تسهیل کند، که این برنامهها میتوانند نیازها و فرصتهای اصلی کسبوکار را در کل شرکت فراهم کنند. همانند نحوهی برقراری ارتباط با مشتریان، باید کارکنان سازمان را نیز مانند مشتریان داخلی خود بدانید. هنگامی که موفقیت کسبوکارها را بررسی میکنیم، یکی از عوامل اصلی موفقیت آنها این است که مدیران اهمیت ارتباطات داخلی سازمان را به خوبی درک کردهاند. کارکنانی که میدانند سازمانشان چه کاری انجام میدهد و به کجا میرود، انگیزه بیشتری نسبت به افرادی که خارج از این موضوع فعالیت میکنند، ایجاد میکند.
مزایای یک استراتژی ارتباط داخلی موفق
هنگامی که کارکنان میفهمند در کدام قسمت از سازمان موفقتر عمل میکنند، احساس ارزش میکنند.
افزایش بهرهوری
ارتباط روشن به معنی صرفهجویی در وقت است، زیرا کاربران میدانند چه اطلاعاتی را جستجو کنند و کجا به آنها دسترسی پیدا کنند.
صرفهجویی در هزینه
اطلاعاتی که تنها یکبار منتقل میشود، زیرا تفسیر آنها آسان است. این به معنای زمان کار بیشتر و سردرگمی کمتر است.
اطلاعات موجز و کاملا متداول، درک نادرست در میان کاربران را کاهش میدهد.
جلوگیری از اطلاعات اضافی
یک مشکل معمول در سازمانهای امروزی وجود اطلاعات اضافی و غیر ضروری است.
پنج استراتژی برتر ارتباطات داخلی سازمان
تاکید بر انعطافپذیری
در سال 2020 بسیاری از سازمانها مجبور به ایجاد انعطاف زیاد در مشاغل و بخشهای سازمانی خود شدند؛ چیزی که در سال 2021 نیز بر روی آن تاکید میشود. این بدان معنی است که شما به عنوان مدیر و کارمند سازمان خود باید بر تقویت آنچه که ساختهاید تمرکز کنید. انعطافپذیری در مشاغل از مهمترین اولیتهای سازمانی محسوب میشود. توانایی سازگاری کارکنان با شرایط همواره در حال تغییر سازمانی، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
شناسایی و فراهمکردن تاکتیک هایی برای همزیستی و بهزیستی کارکنان
برقراری ارتباط میان افراد و همچنین در انواع سازمانها بسیار آسان است، اما اگر این برقراری ارتباط به یک روال طبیعی تبدیل شود، آنوقت برقراری ارتباطات موثر بسیار سخت میشود. کارکنان میتوانند از طریق اپلیکیشنهایی مانند Teams یا Zoom برای برقراری ارتباطات سازمانی خود استفاده کنند، اما برقراری ارتباطات موثر داخلی چیزی فراتر از گفتوگو در فضای دیجیتال است. برقراری ارتباطات موثر داخلی و شرکتدادن کارکنان در فعالیتهای اجتماعی، محاورهای و رودررو برای رفاه کارکنان سازمان حیاتی است.
استفاده از اینترانتهای موثر
یک اینترانت هنگامی که بسیاری از ما از راه دور کار میکنیم (مانند کار کردن به هنگام قرنطینه) از اثربخشی بسیار زیادی برخوردار است. اگر از یک اینترانت داخلی یا آنلاین برای انجام امور سازمانی خود استفاده میکنید که هیچ توجهی به ارتباطات داخلی نمیکند، احتمالا با ورشکستگی بزرگی در سازمان خود مواجه میشوید و همچنین فرصت رشد را از کارکنان میگیرید.
توجه ویژه به امنیت
مدیریت و امنیت هر دو جنبههای بسیار مهم یک استراتژی ارتباط داخلی هستند. بدون سیستمهای امنیتی، کسبوکار شما میتواند لحظههای بسیار سختی را تجربه کند. به عنوان مثال، بسیاری از سازمانها با بهرهگیری از ویژگی های مایکروسافت 365، اسناد و مدارک مهم خود را در فضای مبتنی بر ابر ذخیره میکنند و هرزمان که لازم باشد به آنها مراجعه کرده و یا آنها را تغییر میدهند.
استفاده از فرصت های تقویت ابزارهای منابع انسانی
با وجود اینکه بسیاری از کارکنان از راه دور به انجام فعالیتهای سازمان خود مشغول هستند، ممکن است چندین هفته یا حتی چندین ماه طول بکشد تا یک کارمند تازهکار بتواند با تیم آنها دیدار کند. مدیران منابع انسانی میتوانند از ابزارهایی ماندن شیرپوینت و آفیس 365 برای برقراری ارتباطات داخلی میان کارکنان تازهوارد و کارکنان قدیمی استفاده کنند. مایکروسافت 365 ابزارهای بسیار زیادی را در اختیار مدیران قرار داده است تا آنها بتوانند ارتباطات داخلی خود را تقویت کنند و مواردی همچون آموزش کارکنان را در اولویت استراتژیهای خود قرار دهند.
اهمیت یک استراتژی
پاسخ سوال فوق را میتوانید در فایل صوتی زیر گوش دهید.
متن بخشی از فایل صوتی
در اکثر دورههای آکادمی این تمایز بصورت واضح توضیح داده میشه اما لازم میدونم چند نکته ساده رو در این خصوص خدمتتون عرض کنم.
ابتدا شما باید بدونید هدف چیه؟ هدف، مثل اکثر مفاهیم مدیریتی تعاریف متعددی داره اما هیچکدومشون جامع شرایط نیستن. ما اینجا میخواهیم یه تعریف ساده از هدف داشته باشیم که در ذهن بمونه و برامون یه تجسم عینی از اون مفهوم رو ایجاد کنه.
هدف نقطهای هست برای رسیدن. شما میخواهید به یک ظرفیتی برسید، به یک جایگاهی بین رقبا، یک زمانی در عملیات یا هر نقطهای که مشخص کنید برای رسیدن، اون یک هدف هست.
حال اهداف بر مبنای کوتاه مدت یا بلند مدت بودنشون صفت استراتژیک یا عملیاتی بهشون اضافه میشه. پس هدف استراتژیک نقطهای است برای رسیدن در آینده.
استراتژی چیست؟
روشهای مختلفی برای رسیدن به هر هدف چه عملیاتی و کوتاه مدت، چه استراتژیک و بلند مدت وجود داره. مثلا ما برای اینکه به ظرفیت مورد نظرمون برسیم میتونیم تجهیزات، نیروی کار و… اضافه کنیم، مسیرهای برای رسیدن به اون هدف رو استراتژی میگیم. یعنی استراتژی تعیین میکنه ما چجوری میتونیم اون هدف رو در سازمان محقق کنیم.
استراتژیک چیست؟
ولی استراتژیک یک صفت است که بعنوان پسوند به خیلی چیزها اضافه میشه و بمعنای خلق آینده مطلوب می باشد. یعنی وقتی شما از بازاریابی استراتژیک صحبت میکنید؛ میخواهید بازاریابی انجام بدید که آینده رو برامون محقق کنیم. یا وقتی از مدیریت استراتژیک صحبت میکنید دارید در مورد نوعی از مدیریت صحبت میکنید که میخواهد آینده رو ببینه، در خلق او سهیم باشه و بر مبنای پیش بینی آگاهانه بتونه مسیر و اقدامات مشخصی رو برای اون انجام بده.
خدمت استراتژیک در سازمان های تولیدکننده نرم افزار همچون اتوماسیون اداری کمک می کند تا قبل از اینکه مشکلی در سازمان مشتری رخ دهد، توسط تیم خدمات مدیریت بر روی پروژه، پیش بینی های لازم را انجام دهند، جواب و راهکارها را برای ارائه به کاربران آماده نمایند.
مثال های تفاوت استراتژی و استراتژیک
بر مبنای تعریفی که شد، مثالهای تفاوت استراتژی و استراتژیک هم میتونه متعدد باشه. شما یک شرکت کشتیسازی رو فرض کنید که یک کشتی غول پیکر ساخته و حالا میخواد اون رو به آب بندازد. در این حالت هدف استراتژیک به آب انداختن کشتی هست. اما راههای متفاوتی که برای انجام این کار وجود داره (مثل حمل کشی با چرخ یا حفر یک گذرگاه آبی از کارخانه تا ساحل) استراتژی محسوب میشوند.
مثال دیگر میتونه بازی فوتبال باشه. در بازی فوتبال هدف اصلی برد و بازی تماشاگر پسند هست. اما روش و استراتژی برد بین تیم های مختلف، متفاوت هست. این روش ها و استراتژی ها میتونن خودشون رو به شکل سیاست ها و قواعد مدیریت کسب و کار نشون بدند، مثل سیاستهای جذب بازیکنان و مربیان، استراتژی کلی بازیها (دفاعی یا تهاجمی) و غیره.
پس همانطور که گفته شد، هدف به معنی نقطه ای است که سازمان میخواهد به آن برسد. اما استراتژی روش مشخص و تعریف شدهای است که برای رسیدن به این هدف مورد استفاده قرار میگیرد.
دیدگاه شما