بازار خرسی ارز دیجیتال چیست؟ و چگونه در موقعیت بازار خرسی سرمایهگذاری کنیم؟
روندها (trends) در بازارهای تجاری از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. درک تفاوت میان روندها میتواند در راستای گرفتن تصمیمهای بهتر، مفید واقع شود. روندها میتوانند شرایط و مشخصات بازار را تحتتاثیر قرار دهند. اگر به روند کلی بازار آگاه نباشید، نمیتوانید با تغییرات بازار انطباق یابید. روند یا همان ترند، برآیند کلی مسیری است که بازار در یک مدت مشخص طی میکند. در بازارهای خرسی قیمت بهطورکلی رو به کاهش است. بازارهای خرسی میتوانند موقعیت خوبی برای معامله و سرمایهگذاری باشند. بسیاری از معاملهگران رمز ارز و تحلیلگران تکنیکال معتقدند نمودار قیمت بیت کوین از زمان بهوجودآمدنش، درمجموع افزایشی است. بااینحال در مدت مذکور بازار بیت کوین چندین دوره نزولی را تجربه کرده است. اگر تاثیر این بازارهای خرسی را درخلال روند افزایشی کل درنظر بگیریم، مشاهده میکنیم که بیش از ۸۰ درصد از افت قیمت بیت کوین در این دورهها رخ داده است. دورههای نزولی آلت کوین نیز درمجموع بیش از ۹۰ درصد از افت قیمت آن را رقم زده است. چگونه میتوان از این دورهها برای کسب منافع مالی استفاده کرد؟
بازار خرسی چیست؟ (Bear market)
بهطورکلی قیمت سهام یا رمزارزها در بازارهای تجاری براساس چشمانداز آتی عناصر اقتصادی تغییر میکند. انتظاراتی که راجع به جریانهای نقدینگی و سود کمپانیهای بزرگ مطرح است، در عمل بر قیمت سرمایههای مورد مبادله در بازارهای تجاری منعکس میشود. افت رشد اقتصادی و بازده شرکتها میتواند قیمت این سرمایهها را کاهش دهد و ازطرفی ترس از افت قیمت باعث شکلگیری فضای محافظهکارانهای در بازار میشود که نتیجه آن اقدام به فروش است و طبیعتا این حد از کاهش تقاضا باعث افت قیمت شدید در طولانیمدت است. علل ایجاد یک بازار نزولی میتواند بسیار گوناگون باشد اما بهشکل معمول این علل در حوزه شاخصهای اقتصاد کلان قرار میگیرند. کاهش نرخ اشتغال، کمبودن درآمد، پایینآمدن میزان بازده صنایع، دخالت دولت در اقتصاد و.. میتوانند در تحریک بازار برای ورود به یک دوره نزولی موثر باشند.
بازار خرسی را میتوان بهعنوان دورهای که در آن قیمت درحال کاهش است، معرفی کرد. معامله و سرمایهگذاری در بازارهای خرسی میتواند بسیار پرریسک و دشوار باشد، بهخصوص برای کسانی که تجربه معامله در این شرایط را نداشتهاند. این بازارها میتوانند سرمایهگذاران را به سمت ضررهای سنگین سوق دهند و آنها را برای همیشه از معاملهگری در بازارهای تجاری منصرف کنند.
در یکی از تعاریف بازارهای خرسی، به کاهش ۲۰ درصدی قیمت نسبت به قیمت اوج، اشاره شده است. البته این عدد یک عدد قراردادی است؛ همانطور که ۱۰ درصد کاهش قیمت را به عنوان اصلاح (correction)، میشناسیم.
«با پلهها بالا میروید، با آسانسور پایین میآیید». این جمله که از زبان یکی از معاملهگران باتجربهی این حوزه نقل شده است، نشاندهنده وضعیت ریسکی این نوع بازارهاست. به عبارتی، کسب سود بسیار آهسته رخ میدهد و ازدستدادن آن میتواند به شکل دفعتی و در زمان بسیار کوتاهی رخ دهد. اما چرا اینگونه است؟ وقتی که بازار دچار شکست میشود و قیمت سقوط میکند، بسیاری از دارندگان سرمایهی مورد نظر با بستن معاملات خود از بازار خارج میشوند. آنها در راستای حفظ سرمایه و سود خود، ترجیح میدهند در دوران افت قیمت از بازار خارج شده و سرمایه و سود خود را بهشکل نقدی حفظ کنند. این اقدام میتواند بر دیگر معاملهگران هم اثر بگذارد و به همین ترتیب هرلحظه افراد بیشتری از بازار خارج شوند. قیمت تحتتاثیر این اتفاق با شیب بیشتری سقوط میکند. در بازارهای اهرمی میزان افت قیمت میتواند بسیار بیشتر از بازارهای اسپات (spot) باشد. درمجموع با شروع روند افت قیمت و آغاز خروج سرمایهگذاران از بازار هر لحظه افت قیمت شدیدتری رخ میدهد.
مراحل شکلگیری یک بازار خرسی ارز دیجیتال
۱. شکلگیری یک اوج قیمتی و خروج معاملهگران و سرمایهگذاران از بازار، در راستای کسب سود سرمایهگذاری.
۲. پس از خروج معاملهگران و سرمایهگذاران قیمت بهشکل قابلتوجهی کاهش مییابد.
۳. پس از افت قیمت، معاملهگرانی وارد بازار شده و سرمایه مورد نظر را با قبول ریسک موجود خریداری میکنند.
۴. در نهایت بازار روند کاهش قیمت را تا مدتی به آهستگی ادامه میدهد اما این روند با اخبار جدید راجع به کاهش شیب افت قیمت همراه میشود و سرمایهگذاران را دوباره برای سرمایهگذاری جذب میکند. بعد از مدتی بازار تغییر روند میدهد و وارد بازار گاوی میشود.
تفاوت بازار خرسی (Bear matket) و اصلاح (Correction)
بازار خرسی نباید با اصلاح قیمت اشتباه گرفته شود. اصلاح قیمت یک روند کاهش قیمت است که مدت کوتاهی (در حدود کمتر از دو ماه) بهطول میانجامد. ازطرفی اصلاح قیمت موقعیت خوبی برای ورود سرمایهگذاران و معاملهگران به بازار محسوب میشود، درصورتیکه بازار خرسی بهندرت موقعیت خوبی برای ورود به معامله خرید فراهم میکند. نقطه انتهایی یک بازار خرسی و برگشت به روند صعودی قابل پیشبینی نیست و تلاش برای جبران ضررهای وارده در این موقعیت کار بسیار دشواری است، مگرآنکه سرمایهگذار استراتژی خاص کوتاهمدتی را برای کسب سود در شرایط خرسی دنبال کند.
به عنوان نمونه بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۸، Dow Jonez سی و سه بار بازار خرسی را تجربه کرد، یعنی بهطور میانگین هر ۳سال یکبار بازار وارد روند نزولی بلندمدت شد. بزرگترین بازارهای خرسی پس از رکودهای بزرگ تجاری در سطح جهان رخ داده است. در رکود سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ یکی از شدیدترین روندهای نزولی تجربه شد و بازار Dow Jonez با کاهش شاخص ۵۴درصدی مواجه شد. شیوع ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ نیز یکی از همین عوامل مهم بود که موجب شکلگیری وضعیت خرسی در بسیاری از بازارهای تجاری گردید.
نمونهای از بازارهای خرسی ارز دیجیتال
همانطور که گفته شد، نمودار قیمتی بیت کوین از ابتدا تا به امروز یک روند صعودی را دنبال کرده و در مقیاس طولانیمدت بازار گاوی محسوب میشود. اما آیا روند طولانیمدت صعودی به این معناست که بازار، دورههای نزولی نداشته است؟ خیر، پس از اینکه در دسامبر ۲۰۱۷ قیمت بیت کوین به حدود ۲۰هزار دلار رسید یک بازار خرسی شکل گرفت.
پیش از بازار خرسی سال ۲۰۱۸، بیت کوین یک سقوط ۸۶درصدی را نیز پس از سال ۲۰۱۳ تجربه کرد.
از جولای ۲۰۲۰ که بازار خرسی درحدود قیمت ۳۰۰۰ دلار به پایان رسید و روند صعودی شروع شد، همچنان سطح حمایت سه هزار دلاری شکسته نشده و روند افزایشی ادامه دارد. اگر این سطح حمایت شکسته میشد، شکلگیری یک بازار خرسی چندین ساله محتمل بود.
چگونه در بازار خرسی ارز دیجیتال معامله کنیم؟
یکی از سادهترین استراتژیها در بازار خرسی تبدیل سرمایه به نقدینگی یا استیبل کوینها است. اگر شما علاقهای به معامله در روند نزولی ندارید بهتر است با تبدیل سرمایه خود به نقدینگی یا استیبل کوینها، منتظر خروج بازار از روند نزولی بمانید. اگر انتظار دارید در نقطهای خاص روند بازار تغییر کند و دوباره به حالت صعودی برگردد، میتوانید از آن برای ورود به بازار و کسب سود استفاده کنید. ازطرفی اگر شما جزو سرمایهگذاران بلندمدت هستید و سالها یا چند دهه یک سرمایه خاص را نگه داشتهاید، ورود به معامله فروش در بازار خرسی ضرورتی ندارد.
وقتی وارد حوزه معامله و سرمایهگذاری میشوید بهتر است براساس ترند کلی بازار وارد معامله یا سرمایهگذاریهای بلندمدت شوید. اگر روند بازار صعودی است وارد معامله خرید شوید و اگر روند بازار نزولیست وارد معامله فروش شوید. به همین خاطر یک استراتژی معمول در بازارهای خرسی ورود به معاملات کوتاهمدت فروش است. معاملهگران میتوانند از کاهش قیمت استفاده کرده و کسب سود کنند. استراتژی در این معاملات میتواند هرکدام از انواع معاملات روزانه، نوسانگیری و.. باشد، اما هدف در واقع معامله در راستای روند کلی بازار است. بااینحال بعضی از معاملهگران در خلاف جهت کلی بازار وارد معامله میشوند.
معاملهگران موفق پیش از شروع بازار خرسی، این وضعیت را پیشبینی میکنند و در اوج قیمتیِ آخر از معامله خارج میشوند. در غیراینصورت ممکن است در مدت بازار خرسی از معامله خارج نشوند و با ورود به معاملاتی در راستای جهت بازار، تلاش کنند اثر تغییر روند بازار را خنثی کنند، اما این استراتژی بسیار پرریسک است و ممکن است ضرر قابل توجهی را به معاملهگر تحمیل کند.
جمعبندی
ما در این مقاله ویژگیهای بازار خرسی را توضیح دادیم و شرایط و قواعد معامله در آن را به اجمال مرور کردیم. سادهترین استراتژی در شرایط بازار خرسی، خروج از بازار و تبدیل سرمایه به نقدینگی یا استیبل کوینها است. از طرف دیگر شما میتوانید با تحلیل وضعیت سقوط قیمت وارد معاملات فروش شوید و از کاهش قیمت کسب سود کنید، اما درهرحال روش درست این است که همواره در راستای روند بازار وارد معاملات شوید.
انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند
در مقالات قبلی در مورد انواع نمودارها و نحوه نمایش تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص صحبت کردیم و گفتیم که قیمت را میتوان با نمودار میلهای، کندل استیک و یا خطی نمایش داد. حال میخواهیم در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال و نموداری که از کنار هم قرار گرفتن این میلهها و کندلها ایجاد میشود، بحث کنیم.
قیمت در بازارهای مالی به صورت مستقیم و خطی حرکت نمیکند و میلهها و کندلهای ایجاد شده در یک روز، با روز دیگر نسبت مشخصی ندارند. بنابراین وقتی نمودار قیمت در بازه زمانی طولانی با تعداد زیادی کندل یا میله بررسی میشود، تغییرات قیمت به صورت زیگزاگی و موجهای متنوع و پی در پی هست. برآیند این تغییرات موجی ممکن است به صورت صعودی، نزولی و یا خنثی باشد و جهت اصلی بازار را برای تحلیلگران مشخص کند.
در این مقاله سعی داریم انواع روند در تحلیل تکنیکال را بررسی کرده و نحوه ترسیم خطوط روند و کار با آنها را آموزش دهیم. با ما همراه باشید.
انواع روند در تحلیل تکنیکال
روند در واقع جهت حرکت قیمت، در بازارهای مالی را برای تحلیلگران مشخص میکند. روند در بازه زمانی بزرگتر از بازه زمانی نمایش نمودار، قابل بررسی است. به عنوان مثال اگر نمودار را در بازه زمانی روزانه نگاه میکنید، هر کندل نشان دهنده تغییرات قیمت در یک روز است. اما شما برای تشخیص روند حتما نیاز دارید که چند کندل روزانه در نمودار داشته باشید.
در این حالت میتوانید طبق مبانی اصولی که در ادامه توضیح داده خواهد شد، روند قیمت را تشخیص دهید و خطوط روند را ترسیم نمایید. انواع روند در تحلیل تکنیکال عبارت است از روند صعودی، نزولی و خنثی. در ادامه نحوه تشخیص و ترسیم هر کدام توضیح داده میشود.
انواع روند – روند صعودی
فرض کنید قیمت بیتکوین در اول فروردین 30.000 دلار و در آخر اردیبهشت 40.000 دلار میباشد. در این حالت در بازه زمانی دو ماهه مورد نظر قیمت بیتکوین صعودی بوده و به اندازه 10.000 دلار رشد کرده است. لذا روند قیمتی بیت کوین در این بازه زمانی صعودی بوده است. اما توجه کنید که این به این معنی نیست که در کل این دو ماه قیمت روند رو به رشد داشته است. به عنوان مثال ممکن است قیمت در اواخر فروردین به 35.000 دلار رسیده باشد اما 10 اردیبهشت 32.000 دلار قیمت داشته باشد.
با توجه به این مثال میتوان روند صعودی، اولین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال را به این صورت تعریف کرد. اگر تغییرات قیمت در بازار به نحوی باشد که کفهای قیمتی در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند، در این حالت بازار، روند صعودی دارد. در صورتی که سقفهای قیمتی تشکیل شده نیز در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند در بازار خنثی چیست؟ این حالت روند صعودی قوی خواهد بود.
ترسیم خط روند صعودی
برای ترسیم نیاز هست که نمودار قیمتی حداقل دو کف تشکیل دادهباشد. (منظور از کف در اینجا پایینترین قیمت در درههای ایجاد شده نمودار است.) حتما نیاز است کف دوم قیمت بالاتری نسبت به کف اول داشته باشد. در این حالت خط روند صعودی خواهد بود که این دو کف را به هم وصل میکند.
برای این که خط رسمشده به نوعی تایید شود و اعتبار آن بیشتر باشد، لازم است که کف بعدی نمودار به این خط رسیده و به آن واکنش دهد. بنابراین هر چقدر تعداد نقاط برخورد کف نمودارها به این خط بیشتر باشد خط روند صعودی اعتبار بیشتری خواهد داشت.
بسیاری از تحلیلگران انتهای سایه کندلها را برای رسم این خط در نظر میگیرند. در مقابل عدهای دیگر بدنه کندلها را برای رسم انتخاب میکنند. در نمایش کندل استیک قیمت، بدنه قسمتی است که قیمت شروع و قیمت پایانی در بازه زمانی مورد نظر را مشخص میکند. سایهها، خطوط عمودی متصل به بدنه هستند که سایه بالا، بالاترین قیمت و سایه پایین، پایینترین قیمت در بازه زمانی را نشان میدهد.
در حالت کلی بهتر است که از سایهها برای ترسیم این خطوط استفاده شود چرا که سایهها در نتیجه معامله معاملهگران در بازار ایجاد میشوند لذا روی آینده قیمت تاثیر دارند. اما در مواقعی که در نظر گرفتن بدنه کندلها به جای سایه باعث ایجاد خط روند بهتری با تعداد نقاط برخورد بیشتری شود، در این حالت میتوان از سایهها صرف نظر کرد.
نمودار بالا یک روند صعودی و خط روند صعودی را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید خط روند صعودی از سایه کندلها پس از تشکیل کف دوم رسم شدهاست. قیمت پس از ایجاد سقف دوبار دیگر به این خط برخورد کرده و دوباره روند صعودی خود را ادامه دادهاست. این تعداد برخورد معتبر بودن خط روند رسم شده را نشان میدهد.
انواع روند – روند نزولی
حال فرض کنید قیمت اتریوم در اوایل فروردین 3.000 دلار بوده است و در اواخر اردیبهشت این قیمت به 2.000 دلار رسیده است. بنابراین در این دو ماه به طور کلی میتوان گفت قیمت نزول کرده و به اندازه 1.000 دلار کاهش داشته است. این کاهش قیمت در این مدت نشانگر روند نزولی قیمت در این مدت است. اگرچه ممکن است قیمت در این بین افت و خیزها و یا به عبارت نموداری کفها و قلههایی ساخته باشد.
قلهها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت کاهش مییابد. به عبارتی قلهها ماکزیمم قیمت محلی هستند. کفها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت افزایش مییابد. بنابراین کفها نشاندهنده مینیم قیمت محلی هستند.
با توجه به مثال ذکر شده میتوان گفت روند نزولی که دومین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال است، روندی است که در آن قیمت در طی بازه زمانی کاهش مییابد به نحوی که سقفهای قیمتی رفته رفته ارتفاع کمتری نسبت به قلههای قبلی ایجاد میکنند. در صورتی که کفهای قیمتی نیز در طی روند نزول قیمتهای پایینتری تجربه کنند روند نزولی قویتر خواهد بود.
ترسیم خط روند نزولی
برای ترسیم خط روند نزولی نیاز است که دو سقف قیمتی که سقف قیمتی دوم قیمت پایینتری نسبت به سقف اول دارد ایجاد شده باشد. در این حالت خطی که دو سقف را به هم وصل میکند خط روند نزولی است. برای اینکه خط روند نزولی اعتبار بیشتری پیدا کند حتما نیاز است که سقف بعدی قیمتی در روند نزولی به این خط واکنش نشان داده و دوباره قیمت کاهش یابد.
ترسیم خط روند نزولی نیز همانند خط روند صعودی، بهتر است که از سایهها باشد و فقط در صورتی که ترسیم از بدنهها باعث اعتبار بیشتر خط روند شد، در این حالت میتوان سایهها را نادیده گرفت.
نمودار بالا یک روند نزولی را نشان میدهد که پس از تشکیل سقف دوم با قیمت پایینتر از سقف اول رسم شده است. همانطور که مشاهده میکنید قیمت پس از مدتی کاهش دوباره روند صعودی داشته اما با رسیدن به خط روند نزولی به آن واکنش نشان داده و دوباره روند نزولی گرفته است. این موضوع نشاندهنده اعتبار بالای خط روند رسم شده است.
انواع روند – روند خنثی یا Side
روند سومی که از انواع روند در تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار میگیرد، روند خنثی یا ساید است. در روند خنثی بر خلاف روندهای صعودی و نزولی تغیرات قیمت منجر به سقفهای یا کفهای بالاتر و یا پایینتر نمیشود بلکه کفها تقریبا در یک سطح و سقفها نیز در یک سطح قرار دارند و معمولا اختلاف این دو سطح باهم برابر نیست. در این حالت ما یک خط روند نداریم بلکه دو خط در سقف و کفها داریم که قیمت بین این دو خط نوسان میکند.
نمودار بالا یک روند خنثی یا ساید را نشان میدهد. همانطور که میبینید سقفها و کفهای تشکیل شده تقریبا با هم ارتفاع برابری دارند و اختلاف بین سقفها و کفها مقدار قابل توجهی نیست.
نکات مهم انواع روند در تحلیل تکنیکال برای معاملهگران
در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال نکات مهمی وجود دارد که بدون توجه به آنها امکان موفقیت در تحلیلگری وجود ندارد. در این بخش ما سعی میکنیم به طور کامل این نکات را به شما عرضه کنیم اما لازم است شما نیز با دقت و حوصله نکات گفته شده را مطالعه کنید تا ملکه ذهنتان شود.
روند بهترین دوست معاملهگران است
تشخیص انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند پایهی بسیاری از تحلیلها و سیستمهای معاملاتی است. تحلیلگران معمولا پیش از هر کاری در نمودار به این کار میپردازند. روند بهترین دوست معاملهگران است و اکثر افراد با تجربه در بازارهای مالی این نکته را در تمامی تحلیلها و معاملات خود رعایت میکنند. معامله بر خلاف روند، معمولا جزو فعالیتهای پرریسک در بازارهای مالی تقسیمبندی میشود و به هیچ عنوان توصیه نمیشود معاملهای بر خلاف روند بازار انجام شود.
قیمت به انواع روند احترام میگذارد
خطوط روند معتبر معمولا خطوطی هستند که قیمت به آنها احترام میگذارد. بنابراین تا زمانی که نشانهی مهمی از تغییر روند دیده نشده است فرض بر ادامه روند فعلی است. با تشخیص درست روند میتوان در نقاطی که قیمت به خط روند نزدیک شده است آماده ورود به معامله شد. برخورد سوم معمولا بهترین نقطه برای ورود به معاملات است. نقاط برخورد بعدی هم با بررسی شرایط هر کدام نقطهی مناسبی برای ورود به معامله هستند.
قیمت پایانی، بهترین قیمت برای تشخیص انواع روند
برای ترسیم خطوط روند بهترین قیمت، قیمت پایانی است و اکثر تحلیلگران از این قیمت برای رسم استفاده میکنند. در صورت عدم دسترسی به این قیمت میتوان از قیمت باز شدن کندلها (قیمتی که در اولین معامله آن روز ثبت میشود) استفاده کرد. در این صورت معمولا خط روند از وسط کندلها عبور میکند.
خطوط روند به همدیگر تبدیل میشوند
خط روندها معمولا به همدیگر تبدیل میشوند. به این معنی که وقتی روند نزولی شکسته میشود همان خط روند نزولی برای قیمت به عنوان حمایت عمل میکند. در این حالت، قیمت در روند جدید ایجاد شده نیز میتواند به این خط واکنش نشان دهد.
انواع روند در تایم فریمهای مختلف متفاوتند
روند در تایم فریمهای مختلف باهم متفاوت است. انواع روند در تحلیل تکنیکال شامل روند صعودی، روند نزولی و روند خنثی را میتوانیم درتایم فریمهای مختلف مشاهده کنیم. به عنوان نمونه خط روندی که در تایم فریم ماهانه رسم میشود ممکن است صعودی باشد اما در تایم فریم هفتگی قیمت روند نزولی و اصلاحی داشته باشد. هر چقدر تایم فریم مورد استفاده بلند مدتی باشد، اعتبار خط روند نیز بیشتر است.
معمولا تحلیلگران خط روندها را به صورت چند زمانی ترسیم میکنند. به این معنی که در تایم فریمهای مختلف مثل ماهانه، هفتگی، روزانه و … خطوط روند را ترسیم میکنند. نوسانگیرها معمولا از تایم های کوچکتر چند ساعته تا چند دقیقه برای ترسیم خط روند استفاده میکنند. آنها با استفاده از خطوط رسم شده،آنی وارد معامله شده با کسب سود از آن خارج میشوند.
اگر خط روند ترسیم شده برای مدت زمان بیش از یک سال باشد به آن خط روند بلند مدتی میگویند. خط روندی که برای حدود سه ماه رسم میشود خط روند میان مدتی است. به خط روندی که برای زمان کمتر از یک ماه رسم شده باشد خط روند کوتاه مدتی میگویند. خط روند بلند مدتی در درون خود چند خط روند میان مدتی تشکیل میدهد. ممکن است این خطوط در جهت روند بلند مدتی یا خلاف جهت آن باشد. معاملهگران بسته به شخصیت معاملهگری خود میتوانند با استفاده از این خطوط وارد معامله شوند.
خط روند، خط قرمز معاملهگران است
خط روند، خط قرمز معاملهگران است به این معنی که عبور قیمت از آن برای معاملهگران بسیار مهم است. در این حالت معاملهگران معمولا معامله باز نمیکنند. آنها منتظرند تا با دیدن نشانههای بیشتر، تغییر شرایط و روند را بررسی کنند. در صورت اطمینان از تغییر روند وارد معامله شوند. برای شکست خط روند حتما نیاز است که حجم بالایی از معامله در آن قسمت انجام شده باشد. اگر قیمت با کندل قدرتمندی از خط رد شد، تاییدیه صادر شده است.
معامله در روندهای خنثی
در روندهای خنثی معمولا معاملهگران در سقفها وارد موقعیت فروش و در کفها وارد موقعیت خرید میشوند. اگرچه توصیه این است که در روندهای خنثی به کل وارد معامله نشد. این مساله در تایم های کوتاه اهمییت بیشتری دارد. باید صبر کنید تا اینکه قیمت یک روند صعودی یا نزولی به خود بگیرد و بعد وارد معامله شوید. بنابراین معامله در انواع روندها باهم متفاوت است و حتما باید به این نکته توجه شود.
جمعبندی
در این مقاله انواع روند در تحلیل تکنیکال و نحوه رسم و استفاده از آنها تشریح شد. این مبحث پایه بسیاری از تحلیلهای پیشرفته است و اکثر تحلیلگران از آن در سایر روشهای تحلیلی خود استفاده میکنند. بنابراین توجه به مطالب ارائه شده در این مقاله میتواند کمک شایانی به شما در مسیر تحلیلگری کند.
دامنه نوسان چیست و در بازارهای مالی جهان چگونه است؟
پیچیدگی بازار سرمایه، عوامل تاثیرگذار بر آن و حجم بالای معاملات باعث به وجود آمدن ابزارهای متنوعی در این بازار شده است. یکی از عواملی که در بورس ممکن است دستخوش تغییرات زیادی شود، نوسان قیمت سهام نام دارد که توسط عوامل بیشماری تعیین میشود و سپس با ابزاری به نام کنترل دامنه نوسان مدیریت میشود. این ابزار با تعیین حد و حدودی مربوط به نوسانات قیمت معاملات، هیجانات آن را کاسته و از بروز ضرر یا سود بیش از اندازه در کوتاهمدت جلوگیری میکند. با توجه به این تعاریف، در این مقاله به معرفی کامل دامنه نوسان، ابزارهای آن و وضعیت دامنه نوسان در بورس دیگر کشورها خواهیم پرداخت.
منظور از دامنه نوسان چیست؟
در تعریف کلی به افزایش و کاهش مقدار چیزی، نوسان گفته میشود. نوسان با تمرکز روی یک متغیر مثل سهام، دو وضعیت بالا و پایین شدن آن را از نظر عددی (ارزش بازاری) بررسی میکند و دائم با وضعیت پیشین میسنجد تا تغییرات آن را مشخص کند و پس از درج آمار و بررسی عواملی مثل «حجم مبنا» و «کنترلکننده دامنه نوسان»، در سه حالت مختلف نمایش دهد. حال این سه حالت چه هستند و دو عامل ذکر شده به چه دلیلی مورد استفاده قرار میگیرند؟
1- افزایش
قیمت سهام مثل هر بستری که از «اقتصاد بازاری» پیروی میکند، با نرخ «عرضه و تقاضا» دچار تغییرات افزایشی یا کاهشی میشود. افزایش تقاضا بابت خرید سهام یک شرکت باعث افزایش قیمت آن میشود و کاهش تقاضا قیمت آن را به همین منوال کاهش میدهد. در مقابل، نرخ عرضه نیز در این فرایند قابل بررسی است و توسط نرخ تقاضا مورد تغییر قرار میگیرد. حال اندیکاتوری که باعث نمایش این افزایش میشود، با توجه به شروطی که مجموعا دامنه نوسان و حجم مبنا خوانده میشود، عمل میکند؛ در صورتی که آن شرایط برقرار باشند افزایش را به نمایش میگذارد و در غیر این حالت، ارقامی به عنوان خنثی و کاهش را به ناظران ارائه میکند. حال به بررسی این بازار خنثی چیست؟ دو حالت میپردازیم و سپس شروط ذکرشده را شرح خواهیم داد.
2- خنثی
حالت خنثی به معنای استاتیک بودن قیمت سهام مورد نظر است. این ایستایی به معنای خرید و فروشی برابر یا معامله طبق حجمی از پیش تعیینشده است. در چنین حالتی قیمت سهم نه افزایشی خواهد بود و نه کاهشی؛ بلکه خنثی نام میگیرد.
3- کاهش
کاهش قیمت سهام زمانی رخ میدهد که یک سهم تقاضای خرید کم داشته باشد یا کمتر از حجم تعیینشده در روز معامله شود. در چنین حالتی فرمول حجم مبنا، معاملات مربوط به سهام را بررسی میکند و پس از دریافت نتایج، آن را با حجم در نظر گرفته شده مقایسه میکند. در صورتی که حجم معاملات کمتر از حالت تعیینشده باشد، نتایج را به محاسبات دامنه نوسان ارسال میکند و قیمت سهام با توجه به محدوده مورد نظر، چند درصدی کاهش مییابد. اما این دو عامل که تا این بخش از مقاله به دفعات به آنها پرداختیم چه هستند؟
محاسبه دامنه نوسان در بورس
1- حجم مبنا
اولین محاسبهای که در نوسانات سهام انجام میشود، حجم مبنا نام دارد. فرمول حجم مبنا با توجه به ارقام مبنایی که درون خود دارد، دفعات معامله سهام را جمعآوری و با همان ارقام درون خود مقایسه میکند. حال در صورتی که تعداد معاملات سهام یک شرکت از مبنای تعیینشده بیشتر، کمتر و هماندازه باشد، به آنها برچسبهایی میزند و به دامنه نوسان ارسال میکند، مطابق چارت زیر:
2- دامنه نوسان
این ابزار که شامل فرمولی کاهشدهنده میشود، با تبدیل نرخهای دریافتی از حجم مبنا به درصد، که در سه قالب مثبت، خنثی و منفی به آن ارائه شدهاند، چند شرط را به میان میآورد:
• شرط اول: در صورتی که افزایش بیش از درصد تعیین شده مثلا «3%» بود، آن را به 3 درصد کاهش بده و به نرخ ریال تبدیل کن.
• شرط دوم: در صورتی که رقم خنثی بود، فقط آن را به ریال تبدیل کن.
• شرط سوم: در صورتی که کاهش بیش از درصد تعیین شده بود، آن را کاهش بده و به ریال تبدیل کن.
• شرط چهارم: در صورتی که درصد مثبت، منفی و خنثی مرتبط به سه برچسبِ وضعیتی که در ادامه خواهیم گفت بود، درصد کاهش آن را با توجه به شروط 1، 2، و 3 تغییر بده، مثلا 6 درصد، مطابق چارت زیر:
اما شرطها در این دو ابزار چه میگویند؟
همانطور که میدانید، تعیین نرخ سهام در بورس، توسط نظام عرضه و تقاضا صورت میگیرد. تقاضای بیشتر منجر به افزایش قیمت و عکس آن موجب کاهش قیمت میشود. حال در این فرایند حجم مبنا برای بررسی میزان معاملات به میان میآید و تقاضای بازار را نسبت به یک سهام مورد تحلیل قرار میدهد تا میزان تقاضا را بر اساس معاملات بسنجد و برچسبی به عنوان پر تقاضا/ مثبت، عادی/ خنثی و کم تقاضا/ منفی به قیمت سهام یک شرکت نسبت دهد. بنابراین در مرحله اول حجم مبنا با شروط خود حجم معاملات بازار را بررسی خواهد کرد.
حالا تصور میکنیم تقاضای خرید برای معامله سهام یک موسسه، بابت اخبار خاصی که منتشر شده کاهش مییابد که متعاقبا میتواند قیمت آن را بیش از 10 یا 15 درصد کاهش دهد (وضعیت هیجانی). در این حالات ممکن است سهامداران با ضرر هنگفتی مواجه شوند که احتمالا با ارزش دفتریِ مالکیتشان نیز قابل بازگشت نیست، در این شرایط چه میتوان کرد؟ پاسخ به این سوال کاملا روشن است: محدوده نوسان با تبدیل نرخ معاملات به درصد و سپس کاهش آن به محدودهای خاص، مثلا 5 درصد، اجازه کاهش بیش از اندازه یا افزایش بیش از حد یک روزه را از سهام سلب و اوضاع را بالانس میکند تا سهامداران فعلی با فرصت بررسی اوضاع خود، تصمیماتی برای خرید یا فروش اتخاذ کنند اما در چه وضعیتهایی (روزهایی) محدوده نوسان قادر به کار کردن نیست؟
- زمان بازگشایی سهام بعد از برگزاری مجمع عمومی عادی سالانه برای تقسیم سود
- زمان بازگشایی سهام پس از برگزاری مجمع فوقالعاده برای کاهش یا افزایش سرمایه
- زمان بازگشایی سهام بعد از اعلام افزایش یا کاهش سود هر سهم یا EPS با شرط بیش از 20%
شرایط فوق به دلیل بسته بودن موقتی نماد، قبل از بازگشایی اعمال میشوند تا وضعیت آن روز تقاضا در بازگشایی بدون محدودیت در تغییر ارزش، اجازه نمایان شدن حالت اصلی نماد را ارائه دهد. گفتنی است شرایطی نیز وجود دارد که محدوده نوسان را برای سهام دو برابر افزایش میدهند که اغلب در زمان افزایش سرمایه شرکتها ایجاد میشود. چنین حالتی مربوط به حق تقدم سهام است.
وضعیت دامنه نوسان در بورس دیگر کشورها چگونه است؟
بورس به دلیل ساختار جذاب خود در اکثر کشورهای جهان مورد استقبال قرار میگیرد و همواره معاملهگران زیادی در آن فعالیت میکنند. از این رو، ابزارهای به کار رفته در آنها نیز مشابه یکدیگر و تقریبا یکسان است. یکی از ابزارهایی که وجه اشتراک زیادی با بازار خنثی چیست؟ همتایان خود در دیگر کشورها دارد، دامنه نوسان است. دامنه نوسان از دیدگاه کارایی، مطابق مواردی که در این مقاله گفته شد عمل میکند اما از جنبه محدودیتگذاری، دارای تفاوتهای زیادی است که در زیر قابل مقایسه هستند:
چارت فوق، به بیان کلی محدوده نوسان پرداخته و این اعداد ممکن است پس از تصمیمات قانونگذاران هر کشور با کاهش یا افزایش روبهرو شوند.
کلام آخر
دامنه نوسان را میتوان ابزاری مهم و بسیار کاربردی دانست که وجود آن در بورس ضروری است، با این حال نوع آن در کشورهای مختلف متفاوت است و میتواند شامل نحوه اجرای متفاوتی نیز باشد. برای مثال در بورس نیویورک این گونه عمل میکند که پس از کاهش بیش از چند درصدی ارزش سهام یک موسسه، معاملات آن برای 15 دقیقه متوقف میشود. در ایران توقفی در معاملات صورت نمیگیرد و فقط از نوسانات قیمتی آن کاسته میشود تا وضعیت کلی روشن شود. با همه این تعاریف شناخت و بررسی کارکرد ابزارهای موجود در بورس به همراه بررسی اخبار مرتبط به قانونگذاری آنها، میتواند به تصمیمات شما کمک کند.
تایم فریم در تحلیل تکنیکال چیست و چرا اهمیت دارد؟
اگر در حوزه بازارهای مالی و معامله در آنها فعالیت کرده باشید، بحث تحلیل بازار را حتماً فراگرفتهاید یا حداقل چیزهای زیادی پیرامون آنها شنیدهاید. در این خصوص ما صحبتهای فراوان کردهایم و مطالب بسیاری را به دست انتشار سپردهایم. در بین این آموزشها، مفهومی به نام تایم فریم (Time Frame) وجود دارد. این مفهوم تحت عبارتهایی همچون نمودار یکساعته، هفتگی یا روزانه شاید بیشتر آشنا به نظر برسد. بیاغراق باید گفت که یادگیری مفهوم بازه زمانی یا تایم فریم، یکی از مهمترین درسهایی است که در تحلیل تکنیکال بایستی بدان توجه داشت. در این مقاله از سی سی پست | بیتکوین و ارزهای دیجیتال به معرفی این مفهوم در تحلیل تکنیکال میپردازیم و توضیح میدهیم که چگونه باید به انتخاب تایم فریم صحیح و مناسب برای کاهش ریسک معاملات پرداخت.
در این مورد بخوانید:
- تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟
- شاخص RSI در تحلیل تکنیکال چیست؟
- تله خرسی و تله گاوی در تحلیل تکنیکال چیست؟
تایم فریم یا بازه زمانی چیست؟
تایم فریم یا بازه زمانی که به آن دوره تناوب قیمت نیز گفته میشود، اشاره به مدت زمانی دارد که یک میله قیمت یا Price Bar یا یک کندل Candle در نمودار ایجاد میشود. در این بازه، بسته به اینکه میزان دادههای موجود چقدر باشد، ممکن است از یک ثانیه تا یک سال و حتی بیشتر از آن نیز متغیر باشد. به عنوان مثال اگر تایم فریمی که در نظر میگیریم، ۵ دقیقه باشد، هر میله قیمتی که خواهیم دید، نشاندهنده تغییرات قیمتی در ۵ دقیقه خواهد بود. به عنوان مثال، تصویر زیر را نگاه کنید:
در تصویر فوق، نمودار قیمت بیت کوین در مقابل دلار نشان داده شده است. همانطور که مشخص است، بازه زمانی یا تایم فریم، روی یک ساعت قرار گرفته است. این یعنی هر کدام از این کندلها (میلههای سبز و قرمز) تغییرات قیمت در یک ساعت را نشان میدهند. همچنین میتواند در تصویر بالا مشاهده کرد که ۱۲ دقیقه و ۸ ثانیه تا بسته شدن آخرین کندل زمان باقی مانده است.
تایم فریم در واقع برشی از زمان است که تحلیلگر میتواند با استفاده از آن به بررسی و تحلیل رفتار بازار بپردازد. به طور کلی، استفاده از تایم فریم میتواند دو چیز را برای معاملهگر یا تحلیلگر مشخص نماید:
- میزان ریسک معامله
- مدت زمان لازم برای مشخص شدن نتیجه تحلیل
برای مثال اگر یک معاملهگر از تایم فریم هفتگی استفاده میکند، ریسک بسیار کمتری را متحمل خواهد شد. اما برای کسب سود و رسیدن به هدف خود باید چند هفته و چند ماه منتظر باشد. در مقابل، اگر معاملهگری در تایمفریم یک دقیقه تحلیلهای خود را انجام دهد، نتیجه معامله در عرض چند دقیقه مشخص خواهد شد. اما این کار با ریسک زیادی همراه خواهد شد و خیلی کم پیش میآید که یک معاملهگر بتواند تایم فریم یک دقیقهای را به درستی تحلیل کند.
کاربرد دیگری که بازههای زمانی دارند
بازههای زمانی یا Time Frameها علاوه بر اینکه ابزارهایی مفید برای تائید روند هستند، برای شناسایی سطوح حیاتی نیز بسیار کاربردی میباشند. مقاومتی که بیش از یک سال در نمودار روزانه مشاهده میگردد، بسیار مهمتر از سطح حمایت در نمودار ۵ دقیقهای است که تنها برای چند ساعت اعتبار دارد.
در صورتی که به طور روزانه و مداوم معامله میکنید، نظارت کردن بر حرکات قیمت در بازههای زمانی مختلف همواره مفید واقع خواهد شد. چرا که در این صورت، متوجه میشوید همخوانی و همنشینی در بازههای زمانی مختلف وجود دارد. در برخی موارد، موقعیت مناسب برای وارد شدن به یک معامله در بازه زمانی کوچک، مثلاً در تایم فریم ۵ دقیقه، نشان دهنده وضعیت درست است. اما اگر در همان زمان، بازه زمانی را بزرگتر کنید، جهت مخالف را مشاهده خواهید کرد.
معاملهگری میتواند موفق عمل کند که در جهت افزایش دادن تعداد پیروزیهای خود تلاش نمایدو همچنین در سطوح بالاتر میتوان گفت که معاملهگری و ترید، تماماً یک بازی برای مدیریت ریسک است. انجام معاملات در بازههای زمانی مختلف به شما این اطمینان را میدهد که گزینههایی با احتمال برد بیشتر را انتخاب نمائید. در عین حال شما را از معاملات بیهوده و در خلاف مسیر بازار دور خواهد کرد.
از دیگر نکات مهمی که باید در تحلیل تکنیکال مد نظر داشت، این است که برای معامله در تایم فریمهای پائین و کوچک، باید قدرت تصمیمگیری سریعی داشته باشید. در مقابل در بازههای زمانی بالاتر، باید فرصتی بیشتر برای مشاهده جزئیات به خود بدهید. نکته دیگر این است که تناسب بین حرکت در تایمفریمها و تطابق انتظارات از حرکات در هر تایم فریم را نیز بررسی کنید. طبیعی است که توان حرکت قیمت در تایم فریم یک دقیقهای با روزانه متفاوت میباشد.
اهمیت استفاده از چندین تایم فریم در تحلیل تکنیکال
اهمیت استفاده از چندین تایم فریم را در تحلیل بازار به صورت مختصر گفتیم. اما این موضوع به دلیل اینکه در درجه اهمیتی بالایی قرار دارد، لازم است که به صورت دقیقتر و شفافتر مورد بررسی واقع شود. به چند دلیل عمده، استفاده کردن از چندین تایم فریم و مورد بررسی قرار دادن مداوم آنها اهمیت دارد.
دریافت کردن تائیدیه
همانطور که گفتیم، ترید موفق با افزایش میزان پیروزی معاملات و کاهش ریسک آنها مرتبط میباشد. بنابراین، کاملاً عاقلانه و منطقی است که پیش از ورود به هر معامله، نسبت ریسک به پاداش یا Risk/Reward آن را مورد سنجش قرار دهید. در اصل، هدف نهایی این است که تعدد و غلبه میانگین معاملات سودده را نسبت به معالمات ضررده افزایش دهید.
یکی از راههایی که افزایش شانس برد معاملات را نتیجه میدهد، تائید کردن استراتژی معاملات در کنار حرکات قیمت در چند بازه زمانی مختلف است. به عنوان مثال، اگر در تایم فریم ۱۵ دقیقهای، یک موقعیت خرید را مشاهده میکنید، اما در تایم فریم بالاتر، روند غلب نزولی نشان داده میشود، احتمال برد معامله شما کمتر شده و ریسک آن افزایش خواهد داشت. به عنوان مثال، نمودار زیر که روی تایم فریم ۱۵ دقیقهای تنظیم شده است را نگاه کنید:
نمودار فوق، به طور واضح، روند نزولی قیمت را نشان میدهد. سقفها و کفهای جدید از سقف و کفهای پیشین پائینتر میباشند. همچنین آخرین حرکات نزولی قیمت با حجم زیادی مواجه شدهاند. با توجه به حجم کم معاملات در فاز تحکیم، متوجه میشویم که روند نزولی ادامه خواهد داشت. بسیاری از معاملهگران این موقعیت را یک فرصت برای ورود به معامله فروش میدانند. اما اگر در همین زمان، یک بازه زمانی بالاتر و مثلاً یک هفتهای را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه کژکاری واقعیت خواهیم شد!
با توجه به مقایسهای که از این دو نمودار به دست میآید، میتوان به این نتیجه رسید که بررسی کردن تایم فریم های مختلف باعث میشود که از خطایی که ناشی از نزدیکی بیش از حد به پدیدههاست دوری کرد. البته این موضوع تماماً بستگی به نوع معاملهگری شما نیز خواهد داشت. اما هر طور هم که باشد، همواره باید بازههای زمانی متفاوت را مورد ارزیابی قرار دهید تا بهترین تصمیم را بگیرید.
نگاه متفاوت به روند تحلیل با تایم فریم
برخی اوقات ممکن است معاملهگر آن قدر در یک تایم فریم زمانی و نوسانات ناشی از آن غرق شده باشد که فراموش کند نمودار در یک بازه زمانی دیگر به چه شکل میباشد. بنابراین این احتمال وجود دارد که تمام وقت خود را به نمودار ۵ دقیقهای خیره شده باشد و متوجه روند معکوس نمودار در یک بازه زمانی بزرگتر نباشد. چیزی که در یک نمودار با تایم فریم ساعتی، روند صعودی را نشان میدهد، ممکن است در یک بازه زمانی روزانه، نشان دهنده روندی نزولی و حتی بلند مدت باشد!
گاهی اوقات عدم توجه به چندین بازه زمانی باعث ایجاد تعصب معاملهگر نسبت به یکی از آنها خواهد شد. بنابراین ممکن است که معاملهگر به دنبال نقطه ورود به معامله خرید باشد، در صورتی که بررسی یک تایم فریم متفاوت نظر او را به موقعیت فروش تغییر دهد. از این رو، باید همواره نمودارهای مختلفی که هر یک نشان دهنده تغییرات قیمت در بازههای زمانی مختلف هستند را به صورت دائم مورد بررسی قرار داد.
شناسایی کردن سطوح حمایت
ممکن است شما در یک نمودار قیمت در تایم فریم ۵ دقیقهای، یک سطح که بارها نقش حمایت قیمت را ایفا کرده است بیابید. با مراجعه کردن به تایم فریمهی بالاتر میتوان اهمیت این سطح را مورد ارزیابی قرار داد و دریافت که آیا این سطح واقعاً یک سطح کلیدی به حساب میآید یا تنها میتوان از آن در معاملات کوتاه مدت استفاده کرد؟
سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال، با خرید و فروش مکرر و پیوسته معاملهگران شکل میگیرند. در واقع، در بیشتر موارد، موسسات مالی بزرگ و ثروتمند هستند که در حال انباشت یا تسویه موقعیتهای خود در این سطوح میباشند. تفاوتی که بین یک سطح حمایتی در نمودار ۵ دقیقهای وجود دارد با سطح حماتی در نمودار هفتگی، به وضوح بسیار متفاوت خواهد بود.
تصویر زیر نشان دهنده قیمت یک دارایی در بازه زمانی ۵ دقیقهای استو آنچه از سطح مقاومت آن برمیآید، قیمت ۱۷۷ دلار است.
حال آنکه اگر همین نمودار را در بازه زمانی هفتگی مورد بررسی قرار دهید، درخواهید یافت که این سطح مقاومت، به هیچ وجه دارای اهمیت نیست!
بهترین تایم فریم با توجه به نوع معامله انتخاب میشود
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که معاملهگران تازه وارد در بدو شروع کار خود در بازارهای مالی مرتکب میشوند، انتخاب اشتباه تایم فریم است. بازار ارزهای دیجیتال عملکردی مناسب و مطابق با انتظارات معاملهگران ندارد! بنابراین افرادی که در رویای ثروت یک شبه به سر میبرند، با انتخاب بازههای زمانی کوتاه مدت ۵ دقیقهای و مرتکب شدن اشتباهات متوالی، به سرعت هر آنچه در دست دارند را از کف میدهند و سرانجام نیز تسلیم میشوند.
آسانترین و دقیقترین راه برای اینکه تشخیص دهید کدام بازه زمانی برای شما مناسب است، باید پیش از هر چیز، نوع معاملهای که قصد انجام دادن آن را دارید انتخاب کنید. به عبارت بهتر، باید ابتدا درک کنید که شخصیت معاملاتی شما به چه شکل میباشد.
به عنوان مثال، یک معاملهگر با نمودارهای یک ساعته، میتواند راحتتر تحلیلها و معاملات خود را انجام دهد. در مقابل، ممکن است بازه زمانی یک ساعته برای نوع دیگری از معامله اصلاً مناسب نباشد. آزمودن بازههای زمانی متفاوت در ابتدای امر برای همه معاملهگران امری عادی است. در واقع، این همان چیزیست که از آن، تحت عنوان کسب تجربه در بازارهای مالی یاد میشود. برای اینکه درک بهتری از نوع معامله خود داشته باشیم، بهتر است ابتدا با انواع معاملات در بازارهای مالی آشنا شده باشیم.
معاملات اسکالپ یا Scalp Trade
معاملات اسکالپ به معاملاتی گفته میشود که بازههای زمانی فوقالعاده کوچک را مورد تحلیل قرار میدهند. در این معاملات، سرعت انجام بسیار بالاست و در طی چند ثانیه یا چند دقیقه صورت میگیرند. اسکالپ یکی از پرسودترین و سریعترین روشهای معاملای است که انجام دادن آن، مستلزم داشتن توان و مهارت بسیار بالا در آن است. البته این اتفاق، نیازمند صرف زمان زیاد و نشستنهای طولانیمدت پای سیستم نیز میباشد. معاملهگر با حجم زیادی از سرمایه در یک نقطه وارد بازار میشود و سریعاً، از روند معامله خارج میشود. این روش در کنار سود بالایی که دارد، دارای ریسک فراوانی نیز میباشد. در واقع، معاملات اسکالپ، پرریسکترین نوع معاملات در بازارهای مالی به حساب میآیند.
معاملات روزانه یا Day Trade
همانطور که از اسم این نوع معاملات مشخص است، ورود و خروج به این نوع از معاملات، در طول یک یا چند روز انجام میشود. یک معاملهگر روزانه، در صورتی که به دنبال کسب سود سریع باشد، در یک ماه ممکن است بیش از ده بار معامله انجام دهد. البته باید در نظر داشت که در معاملات روزانه، تایم فریم به صورت ۲۴ ساعته در نظر گرفته نمیشود. بلکه در این شکل از معاملات، اغلب از تایمفریمهای ساعتی برای تحلیل استفاده میشود.
معاملات شتاب حرکت یا Momentum Trade
در این نوع از معاملات، معاملهگر شروع به خریدن داراییها و ارزهای میکند که قیمت آنها در حال بالا رفتن است. در این روند، معاملهگر زمانی که متوجه میشود که قیمت ارز دیجیتال مورد نظر به اوج خود رسیده است، اقدام به فروش آنها میکند. ریسک این نوع از معاملات، ورود زودهنگام و خروج دیرتر از روند معامله است. این شکل از معاملات ممکن است از چند ساعت تا چند روز طول بکشد و در آن از تایم فریمهای چند ساعته تا یکی دو روزه استفاده میشود.
معاملات سوئینگ یا Swing Trade
معاملات سوئینگ به معاملاتی گفته می شود که برای کسب سود در یک ارز به صورت کوتاه مدت و میان مدت مورد استفاده قرار میگیرند. روند انجام معاملات این چنینی در بازه زمانی چند روزه یا چند هفتهای میباشد. بازه زمانی مد نظر در این شکل از معاملات از یک هفته به بالا میباشد. البته نباید فراموش کرد که در معاملات سوئینگ، استفاده از تحلیل فاندامنتال نیز جایگاهی مهم دارد. به این معنا که علاوه بر استفاده از تحلیل تکنیکال، معاملهگران به صورت دائمی، اخبار، مقالات، ایدهها و طرحهای اجرایی پروژه مورد نظر را نیز دنبال میکنند.
هودل کردن یا HODL
هودل کردن به معنای خریدن و عدم فروش یک دارایی است که در اینجا، منظورمان هودل کردن ارز دیجیتال است. مواردی که تا کنون بیان کردیم، عمدتاً شامل تحلیلهای تکنیکال میباشند. حال آنکه در هودل کردن یک دارایی، آنچه باید بسیار مورد توجه قرار بگیرد، استفاده کردن از تحلیل بنیادین یا فاندامنتال است. افرادی که اقدام به هودل کردن ارزهای دیجیتال میکنند، غالباً روی به پروژههایی میآورند که امید به سودآوری و چند برابر شدن قیمت آنها در بازههای زمانی چند ساله دارند.
در حال حاضر عده زیادی از کارآفرینان ثروتمند جهان با آگاهی از جریان بیت کوین، حجم زیادی از این ارز دیجیتال را هودل کردهاند و میتوان انتظار داشت که در کمتر از یک دهه، سرمایه آنها چند هزار برابر شده است!
استراتژی معاملاتی Elder چیست؟
استراتژی معاملاتی الدر، که تحت عنوان استراتژی سه نمایی Elder نیز شناخته میشود، ترکیبی از چندین اندیکاتور با ازارهای دنبال کننده روند و نیز سه تایم فریم متفاوت برای بهینهسازی معاملات است. در واقع، این سیستم برای پاسخدهی به مشکل قابل استفاده بودن تعدادی از اندیکاتورها در شرایط خاصی از بازار تهیه شده است.
برای مثال، اندیکاتورهای پیروی روند، تنها در روندهای بازار دارای عملکرد خوبی هستند و در بازار خنثی، سیگنالهای کاذب و غیرقابل اطمینان تولید میکنند. در چنین مواردی، استفاده از اسیلاتورها میتواند به روند بهتر تحلیل کمک کند. به همین دلیل است که شناسایی کردن فازهای مختلف بازار از درجه اهمیتی بالایی برخوردار است.
همانطور که از نام این تکنیک پیداست، در هر معامله لازم است که سه نمای مختلف را در تحلیل خود اعمال کنید. این سه نما که در استراتژی الکساندر الدر مورد استفاده قرار میگیرند را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- نمای اول جهت ایجاد دیدگاه کلان معاملاتی است که در جهت شناسایی روند اصلی معاملات بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
- نمای دوم در این استراتژی، استفاده از اندیکاتورها برای شناسایی کردن اصلاحات قیمت در مقابل روند اصلی بازار است. در این نما، معاملهگر باید به شناسایی کردن الگوهای قیمت نیز بپردازد.
- نمای سوم نیز برای زمان بندی کردن ورود به معاملات با استفاده ز شکستهای کوتاه مدت یا Break Out در جهت روند اصلی معاملات است. این نما به طور کلی برای پیدا کردن نقاط ورود و خروج به معاملات یا تریگر ورود و خروج مورد استفاده قرار میگیرد.
قوانین معاملات با استراتژی الکساندر الدر مبتنی تر تحلیل تایم فریم های چندگانه میباشد. تایم فریم فول با درجه بالاتر شروع شده و در ادامه آن، وارد تایمفریمهای کوچکتر خواهیم شد.
درباره استراتژی الکساندر الدر در تایم فریم بیشتر خواهیم نوشت!
خط روند چیست؟
مفهوم خط روند (Trendline) در تحلیل تکنیکال یکی از اصول پایه ای و مقدماتی است اما به طور قطع جزو مهترین ها مباحث می باشد؛ چرا که تمام ابزارهای تکنیکی از قبیل الگو هابازگشتی ، الگو های ادامه دهنده ، میانگین های متحرک، حمایت و مقاومت ها، تنها با هدف کمک به اندازه گیری روند قیمت به منظور شرکت در روندها به وجود آمده اند.
به طور ساده خط روند در بورس جهت حرکت قیمت در بازار را نشان می دهد. هر چند نمودار قیمت یک سهم هیچ وقت در یک خط راست و یا در یک جهت خاص حرکت نمی کند اما تغییرات قیمت سهم به صورت یک سری حرکات زیگزاگ مشخص می شود. این زیگزاگ ها همانند موج های پی در پی می باشند که برآیند حرکات این موج های روند حرکتی قیمت سهم را نشان می دهد.
فیلم خط روند در تحلیل تکنیکال:
انواع خط روند در بورس چیست
اینکه فکر کنید بازار تنها شامل روند های صعودی و نزولی است فکر کاملا اشتباهی است. بر اساس تعریف روند در تحلیل تکنیکال در حقیقت بازار می تواند در سه جهت صعودی، نزولی و یا خنثی حرکت کند، که تشخیص تفاوت این سه نوع روند بسیار مهم است؛ زیرا در بهترین برآورد حداقل در یکسوم مواقع قیمتها روند خنثی یا افقی به خود میگیرند.
حال که با انواع خط روند در بورس آشنا شدیم باید بدانیم که در اصل روند خنثی نمایانگر مساوی بودن عرضه و تقاضا در یک دوره ی زمانی است؛ به این معنی که نیروی عرضه و تقاضا در بازار به یک تعادل نسبی رسیده است که به همین دلیل اکثر فعالان بازار سرمایه از این بازار به عنوان بازار بدون روند هم یاد می کنند.
سهامداران عموماً وقتی بازار در حالت بدون روند قرار دارد بسیار بد کار میکنند یا حتی اصلاً کار نمیکنند؛ چرا که اکثر ابزارها و سیستمهای تکنیکی اساساً برای بازاری تعریف شدهاند که در جهت بالا و پایین حرکت میکنند اما سهامداران نمیتوانند این حالت را یک مشکل در بازار یا سیستم بنامند بلکه اشکال در کسانی است که اصرار دارند تا از این ابزارها در چنین موقعیتهایی استفاده کنند درحالیکه این ابزارها اصولاً برای چنین شرایطی طراحی نشدهاند.
نحوه ترسیم انواع خط روند در بورس
روند صعودی یکسری از موج ها و حفره های بالا رونده تعریف می شود و روند نزولی بر خلاف آن از موج ها و حفره های پایین رونده تشکیل شده و روند خنثی شامل موج ها و حفره هایی است که جهت مستقیم دارند همچنین روند ها از لحاظ زمانی به سه دسته کوتاه مدت، بلند مدت و میان مدت تقسیم می شوند. بیاد داشته باشید که هرچه خط روند، بلند مدت تر در نظر گرفته شود از اعتبار بالاتری برخوردار خواهد بود.
برای رسم خط روند در بورس به حداقل ۲ نقطه نیاز داریم که این نقاط، نقاز بازگشت قیمتی یا همان پیوت ها خواند بود؛ در نتیجه خط روند با وصل کردن قله ها و بازار خنثی چیست؟ یا دره های پیاپی رسم می شود.
خط روند صعودی (Uptrend line)
با وصل کردن نقاط کمینه قیمتی به یکدیگر به یک خط با شیب مثبت خواهیم رسیم که به این خط، خط روند صعودی میگویند. این خط نمایانگر حساس بودن قیمت سهم به این سطح از قیمت است؛ یعنی هر بار قیمت سهم به این خط نزدیک می شود به آن واکنش نشان داده و ممکن است دو باره در فاز صعودی قرار بگیرد.
معمولا تا زمانی که قیمت ها بالای خط روند صعودی بمانند، روند صعودی بدون تغییر میماند. تغییر قیمت و افت آن به زیر خط روند صعودی، نشان از تغییر احتمالی روند دارد.
اعتبار این خط به عواملی مانند شیب خط، حجم معاملات در زمان برخورد به خط روند، بازه زمانی (بلند مدت بودن بررسی خط روند در تحلیل ها) و تعداد برخورد ها بستگی دارد.
خط روند نزولی (Downtrend line)
برای رسم خط روند در روند های نزولی جای وصل کردن کمینه قیمتی باید بیشینه قیمتی را به هم وصل کنیم، و بعد از وصل کردن این دو نقاط بیشینه با استفاده از یک خط مستقیم به یکدیگر به خطی با شیب منفی خواهیم رسید که بیانگر خط روند نزولی خواهد بود.
خطوط نزولی مثل مقاومت ها عمل میکنند و نشان دهنده این هستند که با وجود کاهش قیمت ها، عرضه بیش از تقاضا است و معمولاً تا زمانی که قیمت ها پایین خط بمانند، روند نزولی بدون تغییر میماند و تغییر قیمت و افزایش آن به بالای خط روند نزولی تغییر احتمالی در روند را نشان خواهد داد.
در این خط هم مثل خط روند صعودی عواملی مانند تعداد برخورد، شیب خط، بررسی خط روند در بلند مدت و حجم معاملات در اعتبار آن اثر گذار است.
اعتبار خط روند چگونه سنجیده می شود؟
همانطور که اشاره شد اعتبار خط روند در تحلیل تکنیکال با عوامل متعددی در ارتباط است که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی میکنیم تا با رعایت کردن آنها قادر باشید خط روند های معتبرتری را رسم کنید:
۱.شیب خط روند: هرچقدر شیب خط ترسیم شده بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری، کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
۲. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخوردها به خط روند بیشتر باشد، آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
۳. شدت کاهش (یا افزایش) قیمت سهم: در این رابطه هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (یا صعود) ثبت شود، احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(یا صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود از پتانسیل بالایی برای شکست خط روند برخوردار است.
۴. بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد. برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد؛ به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند
شرایط شکست خط روند در بورس
انواع خط روند های ترسیم شده در بورس توسط تحلیل گران این بازار ممکن است تحت شرایط و عوامل مختلفی شکسته شوند اما هر شکستی در خط روند یک شکست معتبر و یا مهم محسوب نمی شود بلکه شکست زمانی معتبر است که موارد زیر را داشته باشد:
۱. حجم معاملات در زمان شکست: حجم معاملات در زمان شکست باید بالاتر از میانگین روز های دیگر سهم باشد. اگر در زمان شکست حجم معاملات پایین باشد احتمال دارد قیمت دوباره به روند حرکت قبلی خود بازگردد و این شکست از نوع فیک (شکست دروغین) باشد.
نکته: اگر شکست با حجم بالایی رخ بدهد نشان دهنده این است که افراد زیادی این خط را به عنوان حمایت یا مقاومت قوی قبول دارند و حالا که شکسته شده این افراد در این ناحیه معاملات زیادی را انجام میدهند.
۲.کندل بزرگ و یا شکاف قیمتی: یکی دیگر از موارد بسیار مهم میزان تغییر قیمت در زمان شکست می باشد. هرچقدر درصد تغییر قیمت بیشتر باشد آن شکست معتبر تر محسوب می شود. البته اگر این شکست با شکاف قیمتی (گپ GAP ) همراه باشد اعتبارش بسیار بالاتر خواهد بود.
۳. همراه بودن شکست با یک الگو: اگر شکست با یک الگو همراه باشد آن شکست اعتبار بالاتری خواهد داشت و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال وقتی نمودار سهم در انتهایی یک الگوی بازگشتی از نوع سروشانه سقف می باشد، اگر نمودار قیمت خط گردن را با قدرت بالایی بشکند آن شکست اعتبار بالاتری خواهد داشت.
۴. اعتبار خط روند شکسته شده بالاست یا پایین: هرچقدر اعتبار خط روند بالاتر باشد شکست آن نیز اعتبار بالایی دارد. یعنی اگر یک خط روند که اعتبار بالایی دارد شکسته شود، آن شکست از نوع فیک نیست و یک شکست واقعی محسوب می شود و نشان دهنده تغییر روند در حرکت قیمت سهم است.
در تصویر بالا سهم بعد از چند بار واکنش به خط روند نزولی در نهایت در محدوده مشخص شده با یک کندل بزرگ و حجم معاملات قابل توجه موفق به شکست خط روند می شوند و در ادامه با تکمیل پولبک یک رشد خوب را تجربه می کند.
چطور با استفاده از خط روند معامله کنیم؟
با توجه به تمام مطالب مطرح شده در رابطه با کاربرد خط روند در بورس، به طور کلی برای معامله بر اساس این ابزار تحلیل تکنیکال دو روش عمده وجود دارد که معامله گران از آنها برای انجام معاملاتشان استفاده می کنند.
حالت اول زمانی است که قیمت در مسیر حرکتی خودش با خطوط روند برخورد می کند و قادر به شکست آن هم نیست در این مواقع معامله گران با توجه به روند جاری بازار، هنگام لمس خط روند حمایتی توسط قیمت، وارد موقعیت خرید میشوند؛ و در حالت معکوس از آن به عنوان فرصتی برای خروج از بازار استفاده می کنند.
اما حالت دوم زمانی است که خطوط روند توسط قیمت شکسته می شوند و قیمت بالاتر یا پایینتر از آنها بسته می شود که در این صورت خطوط روند خاصیت معکوس پیدا می کنند؛ مثلا خط روند نزولی که نقش مقاومت داشته پس از شکست به یک خط حمایتی تبدیل میشود و اکثر معامله گران منتظر میمانند تا قیمت به خط روند بازگردد (پولبک) و در آنجا وارد یک معامله کم ریسک میشوند.
دیدگاه شما