بازار هیچ گاه به ما قول نداده که تمام خواستههای ما را به ما هدیه کند!
بازار سهام خارجی چیست؛ آموزش کامل سرمایه گذاری در استاک مارکت
بازار سهام یکی از قدیمی ترین مارکت های دنیا است که تاریخچه آن به اواسط قرن 1500 میلادی بر می گردد. تمام افرادی که در بازارهای مالی فعالیت می کنند، نسبت به تنوع دارایی های مختلف درون بازارهای مالی آگاهی دارند.
بازارهای مالی به دسته ها و گروههای مختلفی مثل بازار سهام، بازار اوراق قرضه، بازار فارکس، بازار مشتقات و بازار ارزهای دیجیتال و غیره تقسیم بندی شده اند.
هر معامله گری بسته به اینکه در کدام مارکت علاقه و مهارت دارد و یا اینکه چه مقدار حاضر به ریسک کردن است، یکی از موارد بالا را انتخاب می کند. در یکی دیگر از سری مقالات بخش فارکس وبسایت دنیای ترید، در خدمت شما هستیم تا این بار بازار سهام خارج را برای شما توضیح دهیم.
نکاتی که در این مقاله ارزشمند با هم مرور خواهیم کرد، به شرح زیر می باشد:
تاریخچه بازار سهام، بازار سهام خارجی چیست، انواع سهام ها، چرا باید سهام های خارجی را ترید کنیم، روشهای سرمایه گذاری در بورس خارجی، چطور می شود از طریق سهام ثروتمند شد، نحوه محاسبه سود سهام، برخی اصطلاحات متداول بازار سهام، نحوه تحلیل سهام های خارجی، روش های انتخاب سهام ارزشمند، روش صحیح مدیریت ریسک در بازار سهام و نتیجه گیری.
تاریخچه بازار سهام
گفته می شود واژهٔ بورس از نام خانوادگی شخصی به نام واندر بورس وام گرفته شده که در اوایل قرن پانزدهم میلادی در شهر بروژ بلژیک میزیسته و صرافان شهر در مقابل خانهٔ او گرد هم میآمدند و به دادوستد کالا، پول و اوراق بهادار میپرداختند. این نام بعدها به کلیهٔ اماکنی اطلاق شد که محل دادوستد پول، کالا و اسناد مالی و تجاری بودهاند.
سال ۱۴۶۰ میلادی اولین مرکز بورس اوراق بهادار جهان، در شهر Antwerp بلژیک تأسیس شد. اما رسمیت بورس اوراق بهادار با انتشار سهام کمپانی هند شرقی هلند در سال ۱۶۰۲ میلادی در بورس آمستردام شکل گرفت. البته کمپانی هند شرقی هلند اولین شرکت سهامی بهشمار نمیآید، بلکه اولین شرکت سهامی در سال ۱۵۵۳ میلادی با نام مسکوی در روسیه ایجاد شد.
بازار سهام خارجی چیست؟
بازار سهام خارجی اشاره به مارکتی عمومی دارد که در آن امکان خرید و فروش و ترید سهام شرکت های خارجی هم به صورت فرابورس و هم فیزیکی، وجود دارد. در فرهنگ غرب به خصوص ایالات متحده امریکا به بازار سهام یا استاک مارکت، Equity مارکت هم گفته می شود.
در حقیقت با خریدن سهام ها شما بخشی از مالکیت آن کمپانی را به دست می آورید و بازار سهام به نوعی خرید و فروش مالکیت اینگونه دارایی های قابل سرمایه گذاری نیز می باشد. البته اگر ساکن ایران هستید این نوع خرید و فروش سهام برای شما کمی مشکل است و بهتر است چرخه بازار به چه معناست؟ با باز کردن یک حساب نزد یک بروکر رگوله و معتبر، از اختلاف قیمت خرید و فروش سهام ها که اصطلاحا به آن CFD گفته می شود کسب سود کنید.
بازار سهام نقش بسیار مهم و حیاتی در چرخه اقتصاد کشورهای آگاه و مترقی دارد. دلیل این مسئله هم این است که با خرید سهام، سرمایه بسیار خوبی وارد شرکت ها می شود و به آنها امکان بزرگتر شدن در چرخه رقابتی دنیای امروز را می دهد.
انواع سهام ها
بسته به اینکه سهام ها را از چه زاویه ای نگاه کنید، آنها به دسته های متفاوتی تقسیم می شوند. اگر از لحاظ بخش یا Sector به آنها نگاه کنید، شامل سهام های بخش انرژی، صنایع بزرگ، مراقبت های بهداشتی، مالی، IT و غیره می شوند.
اگر با دید وسعت سرمایه و بزرگی کمپانی به سهام ها نگاه کنید، شامل سهام های بسیار بزرگ یا مگا، سهام های بزرگ، متوسط، کوچک و خیلی کوچک می شوند. ولی چرخه بازار به چه معناست؟ در کل گفته می شود سهام ها در واقع به دو دسته سهام های عادی یا Common shares و سهام های ممتاز یا Preferred shares تقسیم بندی می شوند.
به طور عمومی وقتی صحبت از سهام ها می شود، بیشتر منظور سهام های عادی است. اگر دنبال تفاوت این دو نوع سهام هستید، باید به شما بگوییم که بیشتر تفاوت آنها در حق رای سهامداران و سود سهام ها در مجامع مالی آنها می باشد.
دلایل زیادی می تواند وجود داشته باشد که چرا اشخاص وارد بازار سهام نیویورک، توکیو یا لندن می شوند. بسته به تیپ شخصیتی هر فردی، دلایل متنوعی برای ترید سهام ها وجود دارد. به عنوان مثال برخی افراد بازار ملک را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند. برخی دیگر بازار ارزهای بین المللی فارکس، بعضی بازار اوراق قرضه، برخی بازار کامودیتی و غیره.
به عنوان مثال افرادی که تمایل به بازگشت سود کمتر و ریسک کمتری دارند، بازار اوراق قرضه را انتخاب می کنند. برخی دیگر اما به دنبال ریسک های بیشتر برای سودهای بزرگتر هستند، آنها بازار سهام های خارجی را انتخاب می کنند.
برخی افراد بازنشسته تمایل دارند سرمایه شان را در بازار سهام گذاشته و کسب سود کنند. از آنجا که در کشورهای متمدن، نرخ های سود بانکی به طور متوسط پایین تر از 3% هستند، مردم تشویق به سرمایه گذاری در بازارهایی مثل سهام می شوند.
برخی دیگر برای سبقت گرفتن از تورم، وارد بازار سهام می شوند. مثلا اگر تورم کشوری 3% باشد، سرمایه گذاران با ورود به بازار سهام می دانند که در شرایط عادی اقتصادی، قادر خواهند بود حداقل 10% از مارکت سهام سود به دست بیاورند. در کل افراد برای شکست تورم، رشد سرمایه و داشتن یک درآمد دوم، وارد بازار سهام می شوند.
بهترین کار قبل از ورود به بازار سهام این است که از خودتان این سوال هوشمند را بپرسید: دلیل اینکه می خواهم وارد بازار سهام بشوم، چیست؟
روشهای سرمایه گذاری در بورس خارجی
درست مثل سرمایه گذاری در بازار فارکس که شما به یک بروکر فارکس نیاز دارید، در اینجا هم به همین شکل شما باید یک بروکر مورد اعتماد و رگوله سهام پیدا کنید.
برای اطلاعات بیشتر درباره بروکر، مطالعه این مقاله پیشنهاد می شود: بروکر چیست؟
سپس بعد از پیدا کردن یک بروکر رگوله، شما باید یک حساب نزد بروکرتان باز کنید. در حقیقت بدون داشتن یک بروکر، شما نمی توانید سهام ها را ترید کنید. سپس شروع به تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی بازار کنید و تمام نکاتی را که در بازار فارکس و برای ترید یک دارایی انجام می دهید، انجام دهید.
حد ضرر و حد سودتان را مشخص کنید و ریسکتان را به بهترین شکل مدیریت کنید.
چطور می شود از طریق خرید سهام های خارجی ثروتمند شد؟
پاسخ این سوال در زمره پاسخهای به اصطلاح چند میلیون دلاری است. اینکه چطور می شود از طریق خرید و فروش سهام های خارجی ثروتمند شد، به فاکتورهایی مختلفی بستگی دارد. اول از همه شما باید دانش و آگاهی مورد نیاز برای ورود به این عرصه را داشته باشید. روشهای تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و رواشناسی بازار را فرا بگیرید.
اگر می توانید یک مربی آگاه که خودش سهام ها را ترید می کنید را استخدام کنید. سپس به توصیه مربی تان، یک حساب دمو باز کنید و آموخته های تان را در عمل بسنجید. کتابهای معامله گران موفق بازار سهام مثل وارن بافت را مطالعه کنید و به رهنمودهای آنان به دقت گوش فرا دهید.
درست است که خرید و فروش سهام همراه با ریسک است ولی اگر بالا و پایین های این مارکت را بیاموزید، سودهای بسیار عالی در انتظار شما است. یکی از نکاتی که توسط بزرگان مارکت سهام برای ثروتمند شدن در این بازار توصیه می شود، پیدا کردن سهام خوب، خریدن و سپس نگه داشتن این سهام برای بازه زمانی طولانی است.
نحوه محاسبه سود سهام های خارجی
نحوه محاسبه سود سهام های خارجی بسیار ساده و آسان است. فرض کنید کل سرمایه شما 20.000 دلار است. شما قصد دارید 5000 دلار از سرمایه تان را برای خرید سهام یک شرکت تکنولوژی محور سرمایه گزاری کنید.
اگر فرض کنید که قیمت هر سهم 10 دلار باشد، شما قادر خواهید بود 500 سهم این شرکت را خریداری کنید. حال فرض کنید بعد از چند ماه، قیمت این سهم به 15 دلار افزایش پیدا می کند. این 5 دلاری که روی سهم شما رفته، سود شما می باشد. خیلی ساده، شما توانستید ظرف چند ماه، 2500 دلار سود کنید.
برخی اصطلاحات متداول بازار سهام
اگر قصد معامله کردن در بازار سهام های خارجی را دارید، باید با اصلاحات آنها آشنا شوید. ما در این قسمت برخی از مهمترین اصطلاحات بازار سهام را به شما یاد خواهیم داد.
Annual Report به معنی گزارش سالانه است.
Averaging Down به چرخه بازار به چه معناست؟ معنی میانگین کم کردن است.
Bear Market به معنی بازار نزولی است که با علامت خرس نشان داده می شود.
Bull Market به معنی بازار صعودی است که با علامت گاو نشان داده می دشود.
Broker به معنی کارگزار است.
Dividend به معنی سود سهم است.
Quote به معنی آخرین قیمت سهام است.
Share Market یا Equity Market به معنی بازار سهام است.
Bid Price و Ask Price به معنی قیمت خرید و قیمت فروش سهم است.
Order به معنی سفارش است.
Trading Volume به معنی حجم معامله است.
Market Capitalization به معنی ارزش هر شرکت در بازار سهام است.
Intra-Day Trading به معنی خرید و فروش در همان روز یا خرید و فروش روزانه است.
IPO یا Private Company به شرکت های خصوصی که برای اولین بار وارد بازار سهام می شوند یا همان عرضه اولیه ها گفته می شود.
Blue Chip Stock به سهام های بسیار ارزشمند شرکت های بزرگ و سودده ای گفته می شود که بالای دهه ها است به سهامدارانشان سود پرداخت کرده اند.
Book یا Order Book یک دفترچه سوابق الکترونیکی است که سفارشات خرید و فروشی که مختص آینده است یا اصطلاحا Pending Orders ها را به شما نشان می دهد.
اولین نکته ای که باید خوب به خاطر بسپارید این است که تحلیل سهام های خارجی یک فرآیند است. فرقی نمی کند که شما سرمایه گذاری هستید که فقط به دنبال رشد شرکت می باشد یا در جستجوی ارزش کمپانی است. اولین قدمی که باید بردارید این است که سعی کنید ذهنی کاوش گر پرورش دهید.
مهمترین اقدامی که باید بکنید این است که شما باید یاد بگیرید که چه سمهی را و در چه قیمتی، باید بخرید. معمولا تحلیلگران روی یک صنعت یا یک بخشی خاص، متمرکز می شوند. سپس در آن بخش خاص، آنها روی منتخبی از شرکت ها تمرکز می کنند. بعد، آنها عملکرد شرکت مربوطه را از صورت حساب های مالی اش، ارزیابی می کنند.
در ادامه آنها درباره رقبای آن شرکت و محصولاتش، اینکه مواد اولیه اش را از کجا تهیه می کند و غیره، تحقیق می کنند. همیشه سعی کنید چندین شرکت را در یک صنعت با هم بررسی و مقایسه کنید. برخی از سرمایه گذاران حتی از شرکت مورد نظر دیدن هم می کنند. برخی معامله گران حتی با مدیر شرکت و مقامات آن کمپانی هم گفت و گویی می کنند تا اطلاعات دست اولی کسب کنند.
برخی ها استراتژی بالا به پایین را به کار می گیرند. یعنی اول از صنعت شروع می کنند تا به شرکت سودده برسند. در حالیکه برخی دیگر استراتژی پایین به بالا را می پسندند.
بعضی از سرمایه گذاران از روش تحلیل کسب و کار استفاده می کنند. بدین معنی که روی نقاط قوت و ضعف آن شرکت متمرکز می شوند. بارها پیش آمده که یک شرکت قوی درون یک صنعت ضعیف بوده و بالعکس یک شرکت ضعیف در یک صنعت قوی، ضررده از آب درآمده است.
در کل تحلیل ها یا تکنیکال هستند و یا فاندامنتال. تحلیل فاندامنتال فارکس به شما کمک می کند آگاه شوید که چه سهمی را باید بخرید و تحلیل تکنیکال فارکس به شما کمک می کند که کی آن سهم را باید خریداری کنید. در تحلیل تکنیکال فراموش نکنید که از روش T.A.E استفاده کنید.
معرفی قانون طلایی T.A.E در تحلیل تکنیکال
معنی قانون طلایی T.A.E به صورت کلمه به کلمه؛ T به معنی روند یا Trend است. A به معنی Area of Value می باشد و E هم Entry Trigger شما است. خیلی ساده ابتدا روند را شناسایی کنید و برای ورود به معامله منتظر باشید تا قیمت دارایی یا سهام مورد نظر شما به منطقه ارزشمند یا آن جایی که قیمت به صرفه می باشد برسد، سپس وارد مرحله سوم یعنی ماشه چکانی شوید و سهامتان را خریداری کنید.
روش های انتخاب سهام ارزشمند
برای اینکه بتوانید سهام های ارزشمندی شناسایی و انتخاب کنید، ابتدا باید خودتان را خوب بشناسید. قرن ها پیش در ورودی معبد دلفی یونان باستان نوشته شده بود: خودت را بشناس. اهمیت این نکته در بازارهای مالی به خصوص بازار سهام هم صدق می کند.
چون هدف ما در این مقاله معرفی بازار سهام خارجی و روشهای سرمایه گذاری در آن می باشد، در این قسمت به طور مختصر به روشهای چرخه بازار به چه معناست؟ انتخاب سهام ارزشمند می پردازیم.
1- مقدار ریسکی که حاضرید بکنید را بسنجید.
2- روش و متد سرمایه گذاری تان را مشخص کنید.
3- قبل از خرید سهام، درباه شرکت ها و صنایع خاص، خوب تحقیق کنید.
4- از ابزار بسیار خوب و به اصطلاح ذره بین سهام ها برای فیلتر کردن آنها، استفاده کنید.
5- سهام های سودده را از طریق سودهایی که در گذشته داده اند، انتخاب کنید.
6- فراموش نکنید که با سرمایه کم شروع کنید.
روش صحیح مدیریت ریسک در بازار سهام
در بازار سهام یک رابطه بسیار قوی بین مقدار ریسکی که می کنید و بازگشت سودتان وجود دارد. یعنی هرچه بیشتر ریسک کنید، به همان نسبت بیشتر سود خواهید کرد. ولی کار به همین سادگی ها هم نیست و این مقدار ریسک، نیازمند علم و دانش و آگاهی مالی است.
در بازرهای مالی اصطلاح مدیریت ریسک اینگونه بیان می شود: به فرآیند تشخیص ریسک و چیدمان استراتژی در مقابل آن برای کاستن از مقدار ضررهای تان، مدیریت ریسک گفته می شود.
در این قسمت ما چند روش ساده ولی بسیار کارآمد را به شما معرفی خواهیم کرد:
1- همیشه سعی کنید روند را دنبال کنید. یک اصطلاح بسیار سودمند در بازارهای مالی وجود دارد که می گوید: روند دوست شما است. این اولین گام برای مدیریت ریسک در بازار سهام است.
2- همیشه در بازار سهام گفته می شود که یک سبد از دارایی های متنوع داشته باشید. این بدین معنی است که تمام تخم مرغ های تان را در یک سبد نگذارید.
3- همیشه از دستور حد ضرر در تمام معاملاتتان استفاده کنید. چه بسیارند معامله گرانی که بدون Stop Loss تمام سرمایه شان را به باد داده اند.
4- در راستای حمایت و حراست از سودهایتان، از دستور حد ضرر پله ای استفاده کنید.
5- برای بهینه سازی سطح ریسکتان، همیشه سایز پوزیشن تان را صحیح انتخاب کنید.
6- هرگز با پول قرضی وارد مارکت سهام نشوید این کار استرس شما را بسیار بالا می برد. همیشه توصیه شده، با سرمایه ای ترید کنید که اگر از بین رفت، به شما آسیب جدی وارد نشود.
نتیجه گیری
بازار سهام یکی از مهترین ترکیبات و اجزای لاینفک حیاتی در اقتصاد تمام کشورهای پیشرفته و مترقی است. بازار سهام مناسب افرادی است که به دنبال ثروتمند شدن هستند. اگر شما خودتان را کاملا مجهز به دانش روز مختص بازارهای مالی مخصوصا بازار سهام کنید، می توانید ثروت کلانی به جیب بزنید. ولی این امر، مستلزم یادگیری و آموزش توسط یک مربی خوب که خودش تریدر به نامی هست، می باشد. به علاوه شما نباید قدرت تمرین و تکرار در یک حساب دمو را دست کم بگیرید.
عدول از یک چرخه
آیا بازار سپرده میتواند در سال پیشرو نظر سرمایهگذاران را جلب کند؟ یا همچنان نوسان در بازارهای دیگر، سرمایهگذاران را نسبت به ورود به این بازار کلاسیک بیانگیزه میکند؟ این پرسشی است که احتمالاً بسیاری از سرمایهگذاران و فعالان بازار در پی پاسخ آن هستند. بررسیها نشان میدهد پاسخ به این سوال به دو تحلیل تطبیقی و عقلایی بستگی دارد.
آیا بازار سپرده میتواند در سال پیشرو نظر سرمایهگذاران را جلب کند؟ یا همچنان نوسان در بازارهای دیگر، سرمایهگذاران را نسبت به ورود به این بازار کلاسیک بیانگیزه میکند؟ این پرسشی است که احتمالاً بسیاری از سرمایهگذاران و فعالان بازار در پی پاسخ آن هستند. بررسیها نشان میدهد پاسخ به این سوال به دو تحلیل تطبیقی و عقلایی بستگی دارد. اگر صرفاً دادههای تطبیقی را مدنظر قرار دهیم، اثر نقدینگی انباشتشده میتواند به مرحله فروکش رسیده باشد. بنابراین در سال آینده بازار سپرده میتواند بالنسبه با بازدهی بیشتر از ۲۰ درصد نظر سرمایهگذاران را جلب کند. اما تحلیلهای عقلایی داستان را برعکس روایت میکنند. اگر بپذیریم که یکی از متغیرهای علت التهابات (یعنی عدم قطعیتهای سیاسی) هنوز ریشهکن نشده، میتوان استدلال کرد که اقتصاد همچنان در معرض شوکهای چرخه بازار به چه معناست؟ مقطعی قرار دارد. به این معنا که همچنین نوسانات بازارهای دیگر میتواند تقاضای سوداگری پول را افزایش داده و جذابیت در بازارهای دیگر را حفظ کند.
سیکل تکراری
دلیل اینکه بازار سپرده و کنجکاوی در مورد آینده آن در این مقطع اهمیت پیدا میکند، به ساختار حرکت بازارها در اقتصاد ایران بازمیگردد. بررسیهای تاریخی نشان میدهد بازدهی بازارهای مختلف به صورت چرخهای و گاه منظم تغییر میکند. به این معنا که در یک دوره زمانی معمولاً بلندمدت بازار سپرده نظر سرمایهگذاران را جلب میکند و در بازه زمانی دیگری بازارهای دیگر. بهطور کلی هر چرخه از این سیکل تکراری را میتوان به دو مرحله تقسیم کرد. مرحله اول زمانی است که نقدینگی بهطور مرتب افزایش مییابد، اما اثر لازم را بر روی شاخص قیمت و بسیاری از متغیرهای دیگر نمیگذارد. این دوره معمولاً چندین سال به طول میانجامد. در این دوره تقریباً میانمدت بازار سپرده بیشترین بخت را برای جلب توجه سرمایهگذاران دارد. سرمایهگذاران سرمایههای خود را در این بازار میگذارند و بدون تحمل هرگونه ریسکی (ریسک سپردهگذاری در بازار سپرده تقریباً صفر است) بازدهی بیشتر از ۲۰ درصد در هر سال کسب میکنند. این در حالی است که سایر بازارها عمدتاً در این دوره با سکون نسبی مواجه هستند. به همین دلیل در کمتر از پنج سال سرمایهگذاران میتوانند سرمایه خود را به دو برابر افزایش دهند. اقتصاد ایران بین سالهای ۹۲ تا میانه ۹۶ مرحله اول را تجربه کرد. اما شرایط همواره برای بازار سپرده مطلوب نیست و در پایان این دوره بازارهای رقیب شانس بیشتری برای جلب نظر سرمایهگذاران دارند. در واقع در پایان این دوره نقدینگی انباشتهشده در مرحله اول شروع به اثرگذاری در بازارهای دیگر کرده و منجر به تحریک قیمتها در بازارهای مختلف میشود. بازارهای کالاها و خدمات، دلار، سکه، خودرو، مسکن و بورس در بازه کوتاهمدت به حرکت درمیآیند. به نحوی که بازده سالانه در این بازارها به مقدار قابل توجهی بیشتر از بازدهی ۲۰درصدی بازار سپرده خواهد بود. گاهی بازدهی در این بازارها به سه تا چهار برابر ۲۰ درصد نیز خواهد رسید. از این رو در این دوره سرمایهگذاران سرمایههای خود را از بازار سپرده خارج کرده و به سمت بازارهای دیگر حرکت میدهند. در این دوره معمولاً تقاضای پول به میزان چشمگیری افزایش مییابد و پول از شبهپول به لحاظ آهنگ رشد پیشی میگیرد. اقتصاد ایران در دهه جاری دو بار این مرحله را تجربه کرده است. اولین بار در سالهای ۹۰ و ۹۱ بود که بازارها با جهشهای کمسابقه مواجه شدند. دومین بار نیز از نیمه دوم سال ۹۶ شروع شد و تاکنون ادامه داشته است: مرحلهای که مقیاس آن حتی از بحران گذشته بیشتر بوده و نرخ در بعضی بازارها به حدود پنج برابر نیز رسید.
گذشتهنگر یا آیندهنگر؟
در خصوص اینکه بازار سپرده و بهطور کلی بازارهای مختلف در سال آینده به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد معمولاً دو تحلیل میتوان ارائه کرد. یکی بر اساس اطلاعات گذشته و تطبیقی و دیگری بر اساس پیشبینی آینده و عقلایی است. بر اساس تحلیلهای گذشتهنگر، معمولاً مرحله دوم هر بحران حدود دو سال به درازا میکشد و ممکن است بر همین اساس برخی از فعالان بازار انتظار نقطه پایانی برای مرحله اول در ماههای پیشرو داشته باشند، در واقع این گروه معتقدند اثر نقدینگی بعد از جهش بازارها فروکش خواهد کرد و دوباره بازار سپرده جذابیت لازم را به دست خواهد آورد. این گروه عمدتاً متغیرهای آینده را در تحلیلهای خود وارد نکرده و صرفاً الگوهای قبلی را مبنای پیشبینی آینده قرار میدهند. بنابراین بر اساس ایده این گروه، بازارهای رقیب بازار سپرده تاکنون بازدهی لازم را به سرمایهگذاران دادهاند و در سال آینده سرمایهها از این بازارها خارج شده و به سمت بازار سپرده جاری میشوند. پیشبینی این گروه زمانی درست است که الگوهای آینده از روندهای گذشته پیروی کنند. اما مادامیکه متغیری جدید در الگوهای آینده نمایان شود دیگر تصمیمگیری بر اساس الگوهای گذشته بدون خطا نخواهد بود. به نظر میرسد بحرانی که اقتصاد ایران در مقطع کنونی با آن دست و پنجه نرم میکند از الگوی بحرانهای گذشته حداقل در خصوص پایان مرحله جهشی پیروی نمیکند. چراکه در بحرانهای گذشته متغیرهای علت (عمدتاً نقدینگی و عدم قطعیتها) بعد از مدتی به نقطه پایان میرسیدند. اثر نقدینگی فروکش میکرد و مجموعه سیاستگذاری تلاشهای لازم را برای رفع عدم قطعیتها میکرد. اما در دوره فعلی متغیرهای علت حداقل از جانب عدم قطعیتها هنوز رفع نشده و به نظر نمیرسد مجموعه سیاستگذاری اراده لازم را برای حل مساله نااطمینانیها به خرج دهد. در برخی مقاطع حتی جریان سیاستگذاری همسو با تشدید عدم اطمینانیها نیز بوده است. از جمله تصمیم به عدم پیوستن بهFATF که خود یکی از ریشههای مهم نااطمینانی است. بنابراین تا زمانی که این متغیر علت برطرف نشده، نمیتوان انتظار داشت متغیر معلول یعنی التهابات نیز به نقطه پایان برسد. در صورتی که این سناریو پذیرفته شود، یعنی در سال آینده نیز شوکهای داخلی و خارجی به اقتصاد وارد شود، هنوز بازارهای دیگر میتوانند نظر سرمایهگذاران را جلب کنند. به ویژه اینکه آخرین گزارش بانک مرکزی نشان میدهد که در پایان پاییز سال جاری رشد پول همچنان بیشتر از شبهپول بوده است. به این معنا که همچنان فعالان بازار تمایل زیادی برای تقاضای سوداگری پول و سرمایهگذاری در سایر بازارها دارند.
چرخه عمر محصول و مراحل ۴ گانه آن
نظریهی «چرخه عمر محصول» برای اولین بار در دههی ۵۰ میلادی معرفی شد. این نظریه، چرخهی مورد انتظار عمر یک محصول را از زمان طراحی اولیه تا خارج شدن از رده، توضیح میدهد. این چرخه شامل چهار مرحلهی عرضه، رشد، بلوغ و افول محصول است که شرکت تولیدکننده میتواند با مدیریت درست هر یک از این مراحل، به سود بالایی دست یابد. هدف از مدیریت چرخه عمر محصول، به حداکثر رساندن ارزش و سوددهی محصول در هر مرحله است. چرخه عمر محصول پیش از هر چیز با نظریهی بازاریابی در ارتباط است. با ما همراه باشید تا با مراحل چهارگانهی چرخه عمر محصول بیشتر آشنا شوید.
هدف از عرضهی یک محصول جدید، رفع نیازهای مشتریان با عرضهی یک محصول باکیفیت (با کمترین هزینهی ممکن) به منظور به حداکثر رساندن سطح سودآوری است. در مرحلهی عرضه، محصول باید برای اولین بار به بازار شناسانده شود. این مرحله، به 5 بخش جداگانه تقسیم میشود:
- در وهلهی اول، ایدهی طراحی محصول باید تأیید (اعتبارسنجی) شود. برای این کار، شرکت بازار را مورد مطالعه قرار میدهد تا ببیند که در چه مناطقی، محصولات موجود در بازار پاسخگوی نیاز بازار نیست و تلاش میکند تا محصولات جدیدی را که برآورده کنندهی این نیازها هستند، طراحی کند. مسئولیت این کار با بخش بازاریابی شرکت است. این بخش باید فرصتهای بازار را شناسایی کند و تعیین کند که در صورت ارائهی محصول جدید، چه کسانی خریدار آن خواهند بود و مزایای اولیهی این محصول چیست. همچنین شرکت باید نحوهی استفاده از محصول را نیز مشخص کند.
- هنگامی که ایدهی اصلی تأیید شد و شروع به شکل گرفتن کرد، طراحی مفهومی انجام میشود. در این مرحله، شرکت آنچه را در دسترس خود دارد (از مواد اولیه گرفته تا فناوری ساخت محصول و توانایی تولید آن) مطالعه کرده است و مشخص شده است که محصول میتواند تولید شود. پس از آن، باید مشخصات دقیقتر و کاملتری از محصول (مانند قیمت و مدل محصول) تعیین شود. بخش بازاریابی در این قسمت موظف است تا حداقل و حداکثر فروش را برآورد کند، رقابت را بررسی کند و سهم بازار را تخمین بزند.
- ذکر خصوصیات و طراحی نهایی هنگامی انجام میشود که محصول در شُرف ورود به بازار است. در این مرحله برای آخرین بار خصوصیات و مشخصات محصول بررسی میشود و مشخصات نهایی محصول با تولید نمونهای آزمایشی تعیین میشود.
- نمونهی آزمایشی، پس از تهیهی نسخهی اولیهی محصول و آزمودن آن توسط مهندسان و مشتریان شکل میگیرد. پس از ارائهی نسخهی آزمایشی، شرکت میتواند اطمینان حاصل کند که تصمیمات مهندسی از ابتدای فرایند ساخت محصول درست بوده است یا خیر. در این برهه، کار بخش بازاریابی بسیار مهم است. در اینجا بخش بازاریابی مسئول تعیین نوع بستهبندی محصول، انجام آزمونهای مصرفکنندگان از طریق گروههای کانونی (focus groups)، روشهای بازخوردی دیگر و پیگیری واکنش مشتریان نسبت به محصول است.
- مرحلهی نهایی عرضهی محصول، تجاریسازی یا تولید انبوه آن است. و زمانی اتفاق میافتد که محصول برای ورود به بازار، تولید شود. در این مرحله، محصول از نظر پایایی و میزان تغییرپذیری مورد بررسیهای نهایی قرار میگیرد.
در مرحلهی عرضه، شرکت بیشتر بر روی شناساندن و اطلاعرسانی در مورد محصول جدید تمرکز دارد و فروش محصول معمولا سرعت چندانی ندارد. تبلیغات در این مرحله بسیار حیاتی است، بنابراین باید بودجهی قابل توجهی به بخش بازاریابی اختصاص یابد. نوع تبلیغات به محصول بستگی دارد. اگر محصول قرار است مخاطبان انبوهی داشته باشد، ممکن است به یک کمپین تبلیغاتی گسترده نیاز باشد. در صورتی که محصول تخصصی یا منابع شرکت محدود باشد، میتوان کمپین تبلیغاتی کوچکتری ایجاد کرد تا فقط مخاطبان خاصی را هدف قرار دهد. از آنجا که در مرحلهی بلوغ یک محصول، بازار اشباع میشود و تقریبا بیشتر مردم از وجود چنین محصولی آگاهی یافتهاند، بودجهی تبلیغاتی مرتبط به آن نیز به احتمال قوی کاهش خواهد یافت.
در ابتدای ورود محصول به بازار دو رویکرد کلی برای قیمتگذاری وجود دارد. رویکرد اول قیمتگذاری نفوذی (penetration pricing) است که طی آن ابتدا قیمت را پایین در نظر میگیرند تا محصول در بازار جا بیفتد. رویکرد دوم قیمتگذاری گزاف (skimming pricing) است که ابتدا قیمت اولیه بالا در نظر گرفته میشود و پس از آنکه مشتریان به حد کافی جذب شدند، به تدریج قیمت کاهش مییابد.
مرحلهی رشد به زمانی گفته میشود که یک محصول از مرحلهی عرضه گذر کند و در بازار با استقبال روبهرو شود. در این مرحله، شرکت میتواند تصمیم بگیرد که آیا میخواهد سهم بازار و سودآوری را افزایش دهد یا خیر. در این مرحله، محصول پیشرفتی سریع خواهد داشت و افزایش تولید، به کاهش قیمت واحد منجر میشود. در این مرحله رقبا وارد میدان میشوند، بنابراین وظیفهی بخش بازاریابی این است که با افزایش سهم بازار و تبلیغات گسترده، در صدر رقبا قرار بگیرد. اگر محصول با کیفیت و قابل قبول چرخه بازار به چه معناست؟ باشد، همچنان که کمپینهای تبلیغاتی مخاطبان رسانههای اجتماعی را به جای بازارهای تخصصی هدف قرار میدهند، فروش نیز به سرعت زیاد خواهد شد. بررسی بازخوردها و هدف قرار دادن بازارهای جدید، سبب ایجاد تغییرات جزئی در محصول خواهد شد. هدف هر شرکت این است که تا حد ممکن در این مرحله باقی بماند.
این امکان وجود دارد که یک محصول، در این مرحله موفق نشود و بلافاصله افول کرده و با شکست روبهرو شود. اینجا باید بخش بازاریابی وارد عمل شود. این بخش فقط باید به ارزیابی این مسئله بپردازد که شرکت توانایی متحمل شدن چه هزینههایی را داراست و کدام محصولات شانس بقا در بازار را دارند. انتخابها بسیار دشوار هستند، زیرا چسبیدن به یک محصول از دست رفته ممکن است بسیار خطرناک باشد.
اما اگر محصول به خوبی عمل کرده باشد، بخش بازاریابی مسئولیتهای دیگری برعهده خواهد داشت. حال در کنار شناساندن و مطلع ساختن مشتریان از وجود محصول، باید به فکر ایجاد چرخه بازار به چه معناست؟ یک برند پایدار (که مشتریان آن را به برندهای دیگر ترجیح دهند) باشند. در این مرحله تبلیغات افزایش مییابد و شرکت همچنان که مشتریان جدیدی را جذب میکند، باید خریداران قبلی را نیز حفظ کند. بنابراین فروش، تخفیف و تبلیغات نقش بسیار مهمی را در این روند ایفا میکنند. مورد دیگری که بخش بازاریابی باید برای محصولاتی که با موفقیت تثبیت شدهاند و مدت طولانیتری در مرحلهی رشد بودهاند، مد نظر قرار دهد، این است که باید در نمونهی اولیه و آزمایشی تغییرات مناسب و جزئی ایجاد کند تا مشتریان بیشتری را جذب محصول جدید کند.
از آنجا که در این مرحله بازار اشباع شده است، رشد فروش شروع به کند شدن میکند و به جایی میرسد که مرحلهی اجتنابناپذیر افول آغاز میشود. در این مرحله، نگرانی اصلی دفاع از سهم بازار است؛ به طوری که بخش بازاریابی باید بیشتر و بیشتر تلاش کند تا محصول بتواند همچنان مشتریان خود را حفظ و با رقیبانش مبارزه کند. در این مرحله، تبلیغات و یافتن مشتریان جدید دیگر کارساز نیست. زیرا رقبای بیشتری برای رقابت با این محصول به میدان آمدهاند که برخی از آنها ممکن است محصولی مشابه اما با کیفیت بیشتر و قیمت پایینتر به بازار ارائه داده باشند. در این مرحله، رقابت بر سر قیمت اتفاق میافتد که در مجموع، برخی از شرکتها به دلیل قیمت پایینتر و سودآوری کمتر ناگزیر بازار را ترک میکنند. مرحلهی بلوغ معمولا طولانیترین مرحلهی چرخه عمر محصول است و شاید برخی از محصولات حتی چندین دهه در این مرحله باقی بمانند.
در این مرحله، تنها شرکتی که از فراست و زیرکی برخوردار باشد، میتواند قیمت واحد را تا حدی کاهش دهد که بیشترین سود را به دست آورد. پولی که از محصولات این دوره به دست میآید میتواند برای تحقیق و توسعهی محصولات جدیدی صرف شود که جایگزین محصولات بالغ خواهند شد. پس عملیات مرتبط باید ساده و کارامد باشد، بهرهوری هزینهها باید به حد مطلوب برسد و لازم است که تصمیمات سختی اتخاذ شود.
از دیدگاه بازاریابی، کارشناسان اینگونه استدلال میکنند که ارتقای مناسب در این مرحله، به مراتب تأثیرگذارتر از مراحل دیگر است. بر اساس یک نظریهی مشهور، در این مرحله میتوان از دو راهبرد بازاریابی دفاعی و تهاجمی استفاده کرد. راهبرد دفاعی شامل فروش ویژه، تبلیغات، تغییرات ظاهری محصول و ابزارهای دیگر برای تقویت سهم بازار است. این راهبرد میتواند با دفاع از کیفیت محصول در برابر رقبا، مشتریان را متقاعد کند که به این برند وفادار بمانند و محصولات مشابه را نخرند. در مقابل، بازاریابی تهاجمی به معنای جستجوی بازاری به غیر از بازار فعلی و تلاش برای به دست آوردن خریداران جدید است. در این روش میتوان به تولید مجدد محصول امید بست. تغییر قیمتها (افزایش یا کاهش قیمت) برای جذب مخاطبان کاملا جدید یا افزودن کاربردها و امکانات جدید به یک محصول از روشهای تهاجمی دیگری هستند که میتوانند در این مرحله یاریگر تولیدکننده باشند.
در این مرحله، محصولی که در دورهی بلوغ به نقطهی اوج خود رسیده است، با طی کردن سیر نزولی پا به مرحلهی کاهش فروش خواهد گذاشت. در نهایت، درآمد حاصل از فروش این محصول، به حدی کاهش خواهد یافت که دیگر تولید آن از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نخواهد بود و سرمایهگذاری نیز به حداقل میرسد. در اینجا شرکت با دو گزینه مواجه خواهد شد. توقف تولید محصول یا فروش آن به شرکتی دیگر. البته گزینهی سومی هم وجود دارد که ترکیبی از دو گزینهی یاد شده است. در این حالت، تولید محصول قطع میشود و سهام آن رفتهرفته به صفر میرسد، اما شرکت حقوق و مزایای محصول را (به منظور حمایت از آن) به شرکت دیگری میفروشد. از اینجا به بعد مسئولیت سرویس و نگهداری محصول به عهدهی شرکت خریدار خواهد بود. البته گزینهی سوم گاهی عملی میشود اما به ندرت اتفاق میافتد که ثمری داشته باشد.
کاستیهای نظریه چرخه عمر محصول

با اینکه نظریهی چرخه عمر محصول در حد گستردهای پذیرفته شده است، با این حال منتقدانی نیز دارد که میگویند این نظریه استثناهای زیادی دارد و برخی از قوانینی که در آن در نظر گرفته شده است، بیمعنی است. از دیدگاه منتقدان، کاستیهای این نظریه به شرح زیر است:
چرخه شکست در کمین معامله گران هیجانی
خلبانی را تصور کنید که قرار است برای اولین بار، به تنهایی و بدون کمک دیگران، هواپیمای خود را به پرواز درآورد. او آموزش های مخصوص خلبانی را دیده و اکنون اضطراب اولین پرواز را دارد. توصیه مهم استاد به او این است: “فقط اشتباه نکن.” شکست در معامله گری برای معامله گران تازه وارد هم شبیه به شرایط خلبان تازه کار است.
اما اشتباهات معامله گری چیست که نباید آن را انجام داد؟
به راحتی میتوان از روی درک صحیح احساسات و هیجات خود، شرایط روحی که در آن هستیم را بشناسیم. با این شناخت، پیشبینی درستی از رفتارها و عکسالعملهای بعدی خود داشته باشیم تا در دام چرخه شکست نیفتیم.
در واقع ما معتقدیم که سلسه رفتارها و عکسالعملهای ما در شرایط مختلف بازار کاملا قابل پیشبینی خواهد بود. اگر بدانیم چرخه شکست چیست و شامل چه رفتارهایی میشود.
در این مقاله سعی شده است که رفتارها و احساسات اشتباهی که ما را از مسیر موفقیت دور کرده و در چرخه شکست گرفتار میکند، بشناسیم.
۱- انگیزه و حس مثبت، حلقه آغازین چرخه شکست
برای انجام فعالیتهای جدید ما نیاز به انگیزه و حس مثبت داریم. در حرفه معامله گری، انگیزه میتواند ناشی از اهداف مالی نظیر خرید خانه، خرید اتومبیل و یا دیگر انگیزههای مشابه باشد.
معامله گران تازه وارد به عرصه معامله گری که آموزش های کافی برای تحلیل بازار بورس را آموختهاند، با حس مثبت ناشی از بلد بودن و انگیزه و هدف کافی، اولین معاملات خود را آغاز میکنند. طبیعتا به این خاطر که به تمام آنچه آموزش دیدهاند به درستی عمل میکنند، نتیجه مثبت از بازار گرفته و اعتماد به نفس شان بالا میرود.
و این چرخه تکرار میشود: عملکرد صحیح، اعتماد به نفس و عملکرد صحیح.
اما تجربه نشان میدهد این چرخه باعث افزایش اعتماد به نفس کاذب افراد نیز میشود. در مرحلهای، فرد گمان میکند که هیچ خطایی ممکن نیست انجام دهد. در همین نقطه، ارتباط معامله گر با بازار قطع میشود. ذهن معامله گر بجای تمرکز بر سیگنال های بازار به خواستههای خود، متمرکز میشود. و این حلقه آغازین چرخه شکست است.
بازار هیچ گاه به ما قول نداده که تمام خواستههای ما را به ما هدیه کند!
۲- حلقه دوم چرخه شکست:
همزمان با قطع رابطه ذهنی فرد با بازار، با بروز حس طمع، شرایط بدتر نیز میشود. در این حالت، معامله گر خود را جزو برترین معامله گران متصور میکند. اما بجای تمرکز بر روند بازار بر خواستههای خود تمرکز کرده و متوجه سیگنال های منفی بازار نیست. او نمیتواند بپذیرد که سودآوریاش کاهش یافته است. این انکار و عدم پذیرش واقعیت، فکر و حتی جسم معامله گر را دچار تنشهای عصبی میکند. تنشهای عصبی در بدن ما سبب ترشح هورمونهایی میشود که اندوه و رنج را در سطح بالایی نگه میدارد.
در این وضعیت روند بازار ممکن است دو حالت را در پیش بگیرد:
- یا بازار با روند مثبت ادامه خواهد داد که این امر باعث میشود، معامله گر پاداشی اتفاقی از بازار دریافت چرخه بازار به چه معناست؟ کرده و نجات یابد و به حس راحتی دست پیدا کند. اما در حالت تنش عصبی و ترس، سطح یادگیری بسیار پایین میآید. و معامله گر قادر نخواهد بود که از این تجربه درس بگیرد.
- اما اگر بازار همچنان با روند منفی ادامه یابد، شرایط سخت تر شده. معامله گر وارد فاز شوک و شکست عاطفی میشود. خاطرات شکستهای گذشته و اتفاقات قبل در ذهنش مرور میشود. تا حدی که فشار بر روی معامله گر افزایش یافته و او دچار خشم میشود.
هیچ وقت بازار شکست نمیخورد!
۳- حلقه سوم چرخه شکست:
خشم حالتی روحی است که سطح انرژی فرد را برای انجام عکسالعمل بالا میبرد. این عکسالعمل همان طغیان و انتقام جویی است. انتقام از بازار بصورت مخالفت با تمام رفتارهای بازار بروز میکند. مثلا در بازار صعودی، انتقام گیرنده سهم خود را میفروشد و در بازار نزولی، سهم را میخرد.
در چرخه شکست، انتقام از بازار بی معناست. زیرا مسلما تنها کسی که متضرر خواهد شد، فرد معامله گر است.
خطر تنبیه خود با پذیرش ریسک های بالا!
۴- حلقه چهارم چرخه شکست:
در پی این ضرر جدید، خشم فرد عمیق ترشده و معامله گر، مسبب این ضرر را خودش میداند و این شروع مرحله افسردگی است. فرد خود را بابت قانونشکنی و عمل نکردن به سیستم معاملاتی گناه کار میداند. و بصورت ذهنی خود را لایق تنبیه میداند. تنبیه، مانند پذیرش ریسکهای بزرگ و بی مورد!
افسردگی حس انرژی را کاهش میدهد و فرد عقب نشینی کرده و درونگرا میشود. از هیچ چیز لذت نمیبرد و دچار نوعی نا آرامی میشود. حالت افسردگی ممکن است از چند ماه تا چند سال نیز طول بکشد. در نهایت بعد از گذر از افسردگی، فرد اشتباهات خود را میپذیرد.
این چرخه در بلند مدت نیز تاثیرات خود را دارد. فرد بعد از عبور از این چرخه، دچار ترسی شرطی شده میشود و فقط بازآموزی میتواند این ترس را از بین ببرد و ذهن را متعادل کند. همچنین باعث میشود حس مثبت را برای شروع مجدد، بالا ببرد.
اما باید این پیش فرض را قبول کنند که انحراف و اشکال، در ذهن او، در طمع و جدا شدن از اتصال با بازار و گرفتار شدن در چرخه شکست است.
نتیجه گیری
آگاهی داشتن از این نکته مهم که رفتارهای معامله گران در بازار تقریبا قابل پیشبینی است. حتی برخی از این رفتارها و هیجانات باعث بروز سلسله عکسالعملهای مضری در حرفه معامله گری میشوند. در شناخت چرخه شکست، برای هر فرد تازه وارد به دنیای معامله گری و افرادی که حس میکنند در مسیر موفقیت قرار ندارند، لازم و ضروری است. تا بتوانند به راحتی احساسات و انرژی خود را مدیریت کنند. از این چرخه شکست خارج شده و در مسیر موفقیت گام بردارند.
کالج تی بورس با ارائه مقالات رایگان آموزش بورس در زمینههای تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، مدیریت سرمایه، رفتارشناسی سهام و روانشناسی بازار این هدف را دنبال میکند. این آموزشها شما را در تصمیم گیری بهتر در بازار سرمایه یاری دهد.
چرخه عمر محصول و مراحل ۴ گانه آن
نظریهی «چرخه عمر محصول» برای اولین بار در دههی ۵۰ میلادی معرفی شد. این نظریه، چرخهی مورد انتظار عمر یک محصول را از زمان طراحی اولیه تا خارج شدن از رده، توضیح میدهد. این چرخه شامل چهار مرحلهی عرضه، رشد، بلوغ و افول محصول است که شرکت تولیدکننده میتواند با مدیریت درست هر یک از این مراحل، به سود بالایی دست یابد. هدف از مدیریت چرخه عمر محصول، به حداکثر رساندن ارزش و سوددهی محصول در هر مرحله است. چرخه عمر محصول پیش از هر چیز با نظریهی بازاریابی در ارتباط است. با ما همراه باشید تا با مراحل چهارگانهی چرخه عمر محصول بیشتر آشنا شوید.
هدف از عرضهی یک محصول جدید، رفع نیازهای مشتریان با عرضهی یک محصول باکیفیت (با کمترین هزینهی ممکن) به منظور به حداکثر رساندن سطح سودآوری است. در مرحلهی عرضه، محصول باید برای اولین بار به بازار شناسانده شود. این مرحله، به 5 بخش جداگانه تقسیم میشود:
- در وهلهی اول، ایدهی طراحی محصول باید تأیید (اعتبارسنجی) شود. برای این کار، شرکت بازار را مورد مطالعه قرار میدهد تا ببیند که در چه مناطقی، محصولات موجود در بازار پاسخگوی نیاز بازار نیست و تلاش میکند تا محصولات جدیدی را که برآورده کنندهی این نیازها هستند، طراحی کند. مسئولیت این کار با بخش بازاریابی شرکت است. این بخش باید فرصتهای بازار را شناسایی کند و تعیین کند که در صورت ارائهی محصول جدید، چه کسانی خریدار آن خواهند بود و مزایای اولیهی این محصول چیست. همچنین شرکت باید نحوهی استفاده از محصول را نیز مشخص کند.
- هنگامی که ایدهی اصلی تأیید شد و شروع به شکل گرفتن کرد، طراحی مفهومی انجام میشود. در این مرحله، شرکت آنچه را در دسترس خود دارد (از مواد اولیه گرفته تا فناوری ساخت محصول و توانایی تولید آن) مطالعه کرده است و مشخص شده است که محصول میتواند تولید شود. پس از آن، باید مشخصات دقیقتر و کاملتری از محصول (مانند قیمت و مدل محصول) تعیین شود. بخش بازاریابی در این قسمت موظف است تا حداقل و حداکثر فروش را برآورد کند، رقابت را بررسی کند و سهم بازار را تخمین بزند.
- ذکر خصوصیات و طراحی نهایی هنگامی انجام میشود که محصول در شُرف ورود به بازار است. در این مرحله برای آخرین بار خصوصیات و مشخصات محصول بررسی میشود و مشخصات نهایی محصول با تولید نمونهای آزمایشی تعیین میشود.
- نمونهی آزمایشی، پس از تهیهی نسخهی اولیهی محصول و آزمودن آن توسط مهندسان و مشتریان شکل میگیرد. پس از ارائهی نسخهی آزمایشی، شرکت میتواند اطمینان حاصل کند که تصمیمات مهندسی از ابتدای فرایند ساخت محصول درست بوده است یا خیر. در این برهه، کار بخش بازاریابی بسیار مهم است. در اینجا بخش بازاریابی مسئول تعیین نوع بستهبندی محصول، انجام آزمونهای مصرفکنندگان از طریق گروههای کانونی (focus groups)، روشهای بازخوردی دیگر و پیگیری واکنش مشتریان نسبت به محصول است.
- مرحلهی نهایی عرضهی محصول، تجاریسازی یا تولید انبوه آن است. و زمانی اتفاق میافتد که محصول برای ورود به بازار، تولید شود. در این مرحله، محصول از نظر پایایی و میزان تغییرپذیری مورد بررسیهای نهایی قرار میگیرد.
در مرحلهی عرضه، شرکت بیشتر بر روی شناساندن و اطلاعرسانی در مورد محصول جدید تمرکز دارد و فروش محصول معمولا سرعت چندانی ندارد. تبلیغات در این مرحله بسیار حیاتی است، بنابراین باید بودجهی قابل توجهی به بخش بازاریابی اختصاص یابد. نوع تبلیغات به محصول بستگی دارد. اگر محصول قرار است مخاطبان انبوهی داشته باشد، ممکن است به یک کمپین تبلیغاتی گسترده نیاز باشد. در صورتی که محصول تخصصی یا منابع شرکت محدود باشد، میتوان کمپین تبلیغاتی کوچکتری ایجاد کرد تا فقط مخاطبان خاصی را هدف قرار دهد. از آنجا که در مرحلهی بلوغ یک محصول، بازار اشباع میشود و تقریبا بیشتر مردم از وجود چنین محصولی آگاهی یافتهاند، بودجهی تبلیغاتی مرتبط به آن نیز به احتمال قوی کاهش خواهد یافت.
در ابتدای ورود محصول به بازار دو رویکرد کلی برای قیمتگذاری وجود دارد. رویکرد اول قیمتگذاری نفوذی (penetration pricing) است که طی آن ابتدا قیمت را پایین در نظر میگیرند تا محصول در بازار جا بیفتد. رویکرد دوم قیمتگذاری گزاف (skimming pricing) است که ابتدا قیمت اولیه بالا در نظر گرفته میشود و پس از آنکه مشتریان به حد کافی جذب شدند، به تدریج قیمت کاهش مییابد.
مرحلهی رشد به زمانی گفته میشود که یک محصول از مرحلهی عرضه گذر کند و در بازار با استقبال روبهرو شود. در این مرحله، شرکت میتواند تصمیم بگیرد که آیا میخواهد سهم بازار و سودآوری را افزایش دهد یا خیر. در این مرحله، محصول پیشرفتی سریع خواهد داشت و افزایش تولید، به کاهش قیمت واحد منجر میشود. در این مرحله رقبا وارد میدان میشوند، بنابراین وظیفهی بخش بازاریابی این است که با افزایش سهم بازار و تبلیغات گسترده، در صدر رقبا قرار بگیرد. اگر محصول با کیفیت و قابل قبول باشد، همچنان که کمپینهای تبلیغاتی مخاطبان رسانههای اجتماعی را به جای بازارهای تخصصی هدف قرار میدهند، فروش نیز به سرعت زیاد خواهد شد. بررسی بازخوردها و هدف قرار دادن بازارهای جدید، سبب ایجاد تغییرات جزئی در محصول خواهد شد. هدف هر شرکت این است که تا حد ممکن در این مرحله باقی بماند.
این امکان وجود دارد که یک محصول، در این مرحله موفق نشود و بلافاصله افول کرده و با شکست روبهرو شود. اینجا باید بخش بازاریابی وارد عمل شود. این بخش فقط باید به ارزیابی این مسئله بپردازد که شرکت توانایی متحمل شدن چه هزینههایی را داراست و کدام محصولات شانس بقا در بازار را دارند. انتخابها بسیار دشوار هستند، زیرا چسبیدن به یک محصول از دست رفته ممکن است بسیار خطرناک باشد.
اما اگر محصول به خوبی عمل کرده باشد، بخش بازاریابی مسئولیتهای دیگری برعهده خواهد داشت. حال در کنار شناساندن و مطلع ساختن مشتریان از وجود محصول، باید به فکر ایجاد یک برند پایدار (که مشتریان آن را به برندهای دیگر ترجیح دهند) باشند. در این مرحله تبلیغات افزایش مییابد و شرکت همچنان که مشتریان جدیدی را جذب میکند، باید خریداران قبلی را نیز حفظ کند. بنابراین فروش، تخفیف و تبلیغات نقش بسیار مهمی را در این روند ایفا میکنند. مورد دیگری که بخش بازاریابی باید برای محصولاتی که با موفقیت تثبیت شدهاند و مدت طولانیتری در مرحلهی رشد بودهاند، مد نظر قرار دهد، این است که باید در نمونهی اولیه و آزمایشی تغییرات مناسب و جزئی ایجاد کند تا مشتریان بیشتری را جذب محصول جدید کند.
از آنجا که در این مرحله بازار اشباع شده است، رشد فروش شروع به کند شدن میکند و به جایی میرسد که مرحلهی اجتنابناپذیر افول آغاز میشود. در این مرحله، نگرانی اصلی دفاع از سهم بازار است؛ به طوری که بخش بازاریابی باید بیشتر و بیشتر تلاش کند تا محصول بتواند همچنان مشتریان خود را حفظ و با رقیبانش مبارزه کند. در این مرحله، تبلیغات و یافتن مشتریان جدید دیگر کارساز نیست. زیرا رقبای بیشتری برای رقابت با این محصول به میدان آمدهاند که برخی از آنها ممکن است محصولی مشابه اما با کیفیت بیشتر و قیمت پایینتر به بازار ارائه داده باشند. در این مرحله، رقابت بر سر قیمت اتفاق میافتد که در مجموع، برخی از شرکتها به دلیل قیمت پایینتر و سودآوری کمتر ناگزیر بازار را ترک میکنند. مرحلهی بلوغ معمولا طولانیترین مرحلهی چرخه عمر محصول است و شاید برخی از محصولات حتی چندین دهه در این مرحله باقی بمانند.
در این مرحله، تنها شرکتی که از فراست و زیرکی برخوردار باشد، میتواند قیمت واحد را تا حدی کاهش دهد که بیشترین سود را به دست آورد. پولی که از محصولات این دوره به دست میآید میتواند برای تحقیق و توسعهی محصولات جدیدی صرف شود که جایگزین محصولات بالغ خواهند شد. پس عملیات مرتبط باید ساده و کارامد باشد، بهرهوری هزینهها باید به حد مطلوب برسد و لازم است که تصمیمات سختی اتخاذ شود.
از دیدگاه بازاریابی، کارشناسان اینگونه استدلال میکنند که ارتقای مناسب در این مرحله، به مراتب تأثیرگذارتر از مراحل دیگر است. بر اساس یک نظریهی مشهور، در این مرحله میتوان از دو راهبرد بازاریابی دفاعی و تهاجمی استفاده کرد. راهبرد دفاعی شامل فروش ویژه، تبلیغات، تغییرات ظاهری محصول و ابزارهای دیگر برای تقویت سهم بازار است. این راهبرد میتواند با دفاع از کیفیت محصول در برابر رقبا، مشتریان را متقاعد کند که به این برند وفادار بمانند و محصولات مشابه را نخرند. در مقابل، بازاریابی تهاجمی به معنای جستجوی بازاری به غیر از بازار فعلی و تلاش برای به دست آوردن خریداران جدید است. در این روش میتوان به تولید مجدد محصول امید بست. تغییر قیمتها (افزایش یا کاهش قیمت) برای جذب مخاطبان کاملا جدید یا افزودن کاربردها و امکانات جدید به یک محصول از روشهای تهاجمی دیگری هستند که میتوانند در این مرحله یاریگر تولیدکننده باشند.
در این مرحله، محصولی که در دورهی بلوغ به نقطهی اوج خود رسیده است، با طی کردن سیر نزولی پا به مرحلهی کاهش فروش خواهد گذاشت. در نهایت، درآمد حاصل از فروش این محصول، به حدی کاهش خواهد یافت که دیگر تولید آن از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نخواهد بود و سرمایهگذاری نیز به حداقل میرسد. در اینجا شرکت با دو گزینه مواجه خواهد شد. توقف تولید محصول یا فروش آن به شرکتی دیگر. البته گزینهی سومی هم وجود دارد که ترکیبی از دو گزینهی یاد شده است. در این حالت، تولید محصول قطع میشود و سهام آن رفتهرفته به صفر میرسد، اما شرکت حقوق و مزایای محصول را (به منظور حمایت از آن) به شرکت دیگری میفروشد. از اینجا به بعد مسئولیت سرویس و نگهداری محصول به عهدهی شرکت خریدار خواهد بود. البته گزینهی سوم گاهی عملی میشود اما به ندرت اتفاق میافتد که ثمری داشته باشد.
کاستیهای نظریه چرخه عمر محصول

با اینکه نظریهی چرخه عمر محصول در حد گستردهای پذیرفته شده است، با این حال منتقدانی نیز دارد که میگویند این نظریه استثناهای زیادی دارد و برخی از قوانینی که در آن در نظر گرفته شده است، بیمعنی است. از دیدگاه منتقدان، کاستیهای این نظریه به شرح زیر است:
دیدگاه شما