« خواستن کلید انگیزه است، اما عزم و اراده و تعهد به پیگیری بی قد و شرط و تعهد به برتری است که شما را قادر می کند دنبال موفقیت بروید. »
اهداف تجاری و ۹ نکته طلایی که باید بدانید
۹ نکته برای تنظیم اهداف تجاری: چگونگی تنظیم و دست یابی به اهداف شغلی:
امروز می خواهیم مقاله، اهداف تجاری و ۹ نکته طلایی که باید بدانید را از سلسله آموزش های راز موفقیت را مورد بررسی قرار دهیم
ماریو آندرتتی می گوید :
« خواستن کلید انگیزه است، اما عزم و اراده و تعهد به پیگیری بی قد و شرط و تعهد به برتری است که شما را قادر می کند دنبال موفقیت بروید. »
تعیین اهداف تجاری مفید و قابل دست یابی در قلب هر استراتژی تعیین هدف تجاری خوب است. در حالی که بسیاری از مردم می گویند که می خواهند موفقیت در کسب و کار را به دست بیاورند، اما تعداد کمی از افراد هستند که می توانند به آنچه می خواهند دست یابند و این کار را اَنجام دهند.
چه چیزی مانع می شود و آن ها را جدا می کند؟
فردی که در زمینه تنظیم مقاصد شناخته شده است، می تواند اهداف موثر در موفقیت را با موفقیت همراه کند، این فرد می داند که برای انجام این کار به چه چیزی نیاز دارد. این یک پیاده روی ساده نیست بلکه نیازمند تلاش و استمرار و سخت کوشی است.
اکثر مردم می خواهند اهداف شان را به دست بیاورند، اما نمی خواهند این کار را انجام دهند.
” وقتی رفتن سخت می شود، سخت می ماند. “
اما ما همه می دانیم که چقدر اندک و دور از سختی است اگر واقعا تمایل داشته باشید که چیزی را به دست آورید.
آسان است که بیخیال شد وقتی که مسیر زیادی مانده تا پیموده شود. بسیاری از ما تنها می خواهیم کیک مان را حاضر و آماده داشته باشیم و آن را میل کنیم. درست است؟
خوب، شما احتمالا با تنظیم اهداف تجاری غریبه نیستید. اما چه چیزی برای رسیدن به اهداف تجاری خود لازم دارید؟
من می خواهم نه مورد از بهترین راهنمایی ها را برای درک اهداف تجاری و دست یابی به موفقیت های شغلی در زیر توضیح دهم.
تعیین اهداف کسب و کار توصیفی
آنچه ذهن نمی تواند تجسم کند، در نتیجه ذهن نمی تواند به آن ها هم دست یابد. فکر ها، چیزها هستند و زمان بیشتری را صرف توضیح و تجسم اهداف خود کنید. با این کار می توانید بفهمید که شانس خود را برای رسیدن به آن ها به دست آورده اید.
چطور چنین چیزی ممکن است؟
یک قطعه کاغذ بردارید و اهداف خود را تجسم کنید. نه فقط اینکه بگویید می خواهید سال آینده پول بیشتری به دست آورید یا چیزی را که امیدوار بودید به دست آورید. جلوتر بروید و دقیقا همان مقدار پولی را که می خواهید در اختیار شما قرار بگیرد بنویسید و دفتر زمانی که برای این هدف لازم است را بسازید.
این ممکن است به نظر بعضی افراد احمقانه به نظر برسد اما وقتی شما به طور کامل تجسم می کنید که چه چیزی می خواهید و اهداف خود را کاملا توصیف می کنید، می توانید شانس به دست آوردن آن ها را بالا ببرید. از یک برگه کاغذی کامل استفاده کنید تا آنچه را که در زندگی شما به عنوان هدف تعریف می شود را به واقعیت تبدیل کنید.
وقتی که هدف تجاری که برای خودتان تعیین می کنید، مثلا خانه ای که در آن زندگی می کنید، واقعیت می یابد؟ شما چه نوع کارهایی را برای صبحانه انجام می دهید؟ برنامه روزانه شما چطور است.
همانطور که ممکن است دقیق و توصیفی باشد. شما می توانید باز هم دقیق تر این کار را انجام دهید، و این کار سبب می شود احتمال رسیدن به اهداف تجاری تان را افزایش دهید.
تعیین اهداف تجاری قابل دست یابی
این به این معنا نیست که شما می توانید اهداف تجاری عالی تعیین کنید، به ویژه اهداف تجاری بلند مدت. این به این معنی ست که شما باید اهدافی را تعیین کنید که واقعا اعتقاد دارید که می توانید آن ها را به دست آورید. صرف نظر از اینکه هدف چیست، اطمینان حاصل کنید که شما حداقل فرصت رسیدن به آن ها را دارید.
این به این معنی نیست که شما باید بدانید که چطور می خواهید هر مرحله از این مسیر را پیدا کنید. اصلا و ابدا!
بنیانگذاران تجارت های موفقیت آمیز می توانند به شما اطمینان دهند که هرگز نمی توانستند تمام مراحل لازم برای رسیدن به جایی که امروز هستند را تصور کنند.
تعیین اهداف تجاری قابل دست یابی با روشی آسان به این معنی است که شما به خودتان اطمینان دارید و مطمئن هستید که به هدف می رسید. این به این معنی است که شما هر کاری که لازم است انجام دهید را انجام می دهید.
اهداف تجاری قابل دست یابی را تعیین و تنظیم کنید تا اطمینان حاصل شود که مزایای کوتاه مدت و بلند مدت همراه با موفقیت های حرفه ای چطور ایجاد می شوند.
تعیین اهداف تجاری متمرکز به زمان
همیشه اهداف تجاری متمرکز بر زمان تنظیم کنید. شما نمی توانید به سادگی یک هدف را بدون هیچ عنصر زمانی و در ابهام را به دست بیاورید. به عنوان مثال:
شما نمی خواهید بگویم که در یک سال آینده یک تجارت را شروع خواهید کرد.
نه اگر می خواهید یک هدف تجاری را برای شروع شرکت خود تنظیم کنید، تاریخ دقیقا باید برای راه اندازی بدهید. چه زمانی که می خواهید از کار فعلی تان جدا شوید و چه زمانی که می خواهید شغل مد نظر خودتان را شروع کنید.
مهم نیست که هدف تجاری شما ممکن است دور به نظر برسد، شما باید تاریخ دقیق را در زمانی که فکر می کنید می توانید آن را به دست بیاورید را یادداشت کنید تا بتوانید اهداف کوچکتر را در این بازه ی زمانی بسازید و دیدگاه ها را به سوی اهداف خود برسانید.
ایجاد دلایل قوی به اندازه کافی
آیا شما دلیلی عمیق و قوی برای تمایل به دست یابی به اهداف تجاری خود را دارید؟ من در مورد دلایل سطحی صحبت نمی کنم. منظورم دلایل معنی داری ست که می تواند شما را وادار به حرکت کند.
به سادگی می گویند مثلا اهداف تجاری شما رسیدن به یک ماشین بهتر برای رانندگی و یا پول بیشتر در بانک است. این اهداف به شما کمک نمی کند. به ویژه هنگامی که شما به دنبال روش های حرفه ای هستید.
آنچه در واقع به شما در اینجا کمک خواهد کرد، دلایل عمیق و معنی را در بر می گیرد.
ما نمی خواهیم مقدار مشخصی از پول را در تجارت درست کنیم تا بتوانیم مقادیر تصادفی با نام های نابلغ را بر روی آن ها بگذاریم. ما می خواهیم پول بیشتری بدست آوریم چون این پول حق ما است.
زمان، امنیت، آزادی، مشارکت و خانواده برخی از دلایل عمیق تر و قوی تری ست که ما می توانیم برای رسیدن به اهداف تجاری خود نام ببریم.
برخی از اندیشه و تلاش واقعی را برای اینکه چرا اهداف تجاری برای خود تعیین کرده اید، قرار دهید. اگر می خواهید در واقع آن ها را تحقق ببخشید، مطمئن شوید که یک دلیل قوی و کافی برای انجام این کار دارید.
ایجاد نقاط عطف
نقاط عطف به عنوان راهی برای رسیدن به اهداف تجاری و راه عالی برای کمک به ایجاد برخی از پله های سنگی برای بالا رفتن هستند.
اما نقطه ی عطف دقیقا چیست؟
خب، در مورد این فکر کنید. بیایید بگوییم که هدف تجاری را تعیین کرده اید تا در عرض هجده ماه به فروشنده ی برتر در شرکت خود تبدیل شوید. برای انجام این کار، ابتدا باید به برخی از نقاط عطف توجه کنید.
بنابراین برخی از نقاط عطف که می توانید در طول راه ایجاد کنید چیست؟
می توانید یک هدف سه ماهه ای برای تماس با تعداد معینی از افراد ایجاد کنید یا به فروش معینی از مقدار دلخواه برسید. شما همچنین می توانید این ها را به عنوان اهداف ماهانه، اهداف هفتگی یا حتی اهداف روزانه تعیین کنید. که ما در غیر این صورت می توانیم نقطه عطف را تعیین کنیم.
مهم است که نقاط عطف ایجاد کنید که به شما مسیر درست حرکت را نشان دهد و در نهایت شما را به دست یابی به اهداف تجاری بلند مدت، می رساند.
یک طرح و اقدام انجام دهید.
به منظور دست یابی به هر هدف تجاری، ما نیاز به یک برنامه داریم و باید به این طرح عمل کنیم. این طرح نقشه راه ما در راستای اهداف ما است. چگونه می خواهید به اهداف کسب و کار خود برسید؟
این چیزی نیست که تمرکز انتزاعی یا خودسرانه ای باشد که در ذهن انجام شده و در قسمت روانی ذهن شما قرار دارد. این چیزی است که مستلزم روحیه ذهنی واقعی است و این گونه است که به صورت دقیق نوشته شده و برنامه ریزی می شود.
در حالی که شما ممکن است تک تک گام هایی را که به سوی هدف تان نیاز دارید را ندانید، شما باید یک طرح حمله داشته باشید. چگونه تجارت خود را راه اندازی می کنید و یا فروش برای مشتریان را افزایش می دهید؟
هر چه در اهداف تجاری تان آوره اید، تنها راه رسیدن به اهداف شما نیست و یک تجارت موفق با ۶ نکته این چیزی ست که شما حدس زده اید اما تا جای ممکن به نقشه ی اهداف تجاری تان متکی باشد و آن ها را به صورت دقیق و منظم با توجه به شرایط به روز رسانی کنید.
البته هنگامی که ما طرح خود را انجام می دهیم، اقدامات عظیم روزانه را هم باید در نظر بگیریم. ضروری ست که به آن ها توجه کنیم. برنامه ریزی و عمل بازیافت را تکرار کنید. این راه برای رسیدن به اهداف تجاری شما است.
پیگیری و تجزیه و تحلیل
رسیدن به اهداف تجاری ، زمانی که ما یک سیستم برای پیگیری و تجریه و تحلیل نداریم غیر ممکن به نظر می رسد. یک راه برای پیگیری نتایج خود به صورت روزانه پیدا کنید و یک صفحه گسترده ایجاد کنید.
با ردیابی و تجزیه و تحلیل، شما می توانید اطمینان حاصل کنید که برنامه شما به نفع شما کار می کند. شما هر روزه چه کارهایی می کنید که به شما کمک می کند تا به اهداف خود نزدیک تر شوید؟ آیا شما از اهداف خود خیلی دورتر حرکت می کنید؟
سیستم معیار و سیستم برای ردیابی و تجزیه و تحلیل پیشرفت های خود به سوی اهداف خود را راه اندازی کنید.
شما بدون ردیابی و تحلیل تلاش های خود نمی توانید اهداف خود را بدست آورید.
تنظیم برنامه خود در صورت نیاز
اگر چه ما می تواینم برنامه ای را برای دست یابی به اهداف کسب و کار خود در ابتدا تعیین کنیم و به آن برنامه عمل کنیم، وقتی که ما پیشرفت های خود را پیگیری و تجزیه و تحیل می کنیم و می بینیم که ما نتایجی را که باید بدست نمی آوریم. در این صورت
برنامه ها این گونه در موردش فکر می کنند. مثلا یک هواپیما از LAX به JFX می رود. این هواپیما برنامه ای برای رسیدن به اهدافش دارد. به طور کلی آن را می داند. سرعت کلی، جهت و ارتفاع کروز که مایل به سفر در آن است.
با این حال در امتداد همه چیز ممکن است به وجود آید. به عنوان مثال:
هواپیما ممکن است آشفتگی را در سی و سه هزار فوتی تجربه کند و این باعث می شود که ارتفاع بالاتر یا پایین تر را برای ادامه مسیر انتخاب کند. هواپیما همچنین ممکن است نیاز به مقابله با یک طوفان داشته باشد، این باعث یک تجارت موفق با ۶ نکته می شود که مسیرها را تغییر داده و مسیر خود را ادامه دهد.
البته هواپیما باید برنامه خود را برای رسیدن به JFK تنظیم کند اما هدف خود را برای رسیدن به آن تغییر نمی دهد. به طور مشابه، شما باید برنامه خود را به این صورت تنظیم کنید.
تمرکز بر عادات کسبتون
تزریق عادات سنگین، راهی عالی برای رسیدن به اهداف کسب و کار ما است. عادات کسبتون عادت هایی است که در زندگی ما به عنوان سنگ بنا عمل می کنند.
آن ها دقیقا چه هستند و چگونه به آن ها کمک می کنند.
خب عادت های قلبی در ایجاد عادات خوب دیگر کمک می کند. هنگامی که ما بر روی عادات سنگین خوب تمرکز می کنیم، دیگر عادت های خوب به سادیگ در جای خود قرار می گیرند.
به عنوان مثال: کار کردن برای سی دقیقه در روز، عادت سنگین است. هنگامی که کسی هر روز سی دقیقه کار می کند، آن ها بیشتر مایل به خوردن هستند، مقدار زیادی آب می نوشند و ویتامین های خود را مصرف می کنند. چرا؟ از آنجاکه کار کردن عادت اساسی است.
به طور مشابه در کسب و کار، عادات سنگین زیادی وجود دارد. عادت های سنگین را پیدا کنید و روی آن ها تمرکز کنید و به دیگر عادت های خوب توجه کنید که به اهداف تجاری شما کمک می کند تا در جای خود قرار گیرند.
سوالات متداول در خصوص اهداف تجاری
۱- ۲ اصل مهم در تنظیم اهداف تجاری چیست ؟
برای تعیین اهداف تجاری مفید و قابل دست یابی همواره لازم است به این دو سوال پاسخ دهید
چه چیزی مانع می شود و آن ها را جدا می کند؟
۲- برای تعیین اهداف کسب و کار چه کار های باید انجام داد ؟
بهتر است برای تعیین اهداف کسب و کار خود به چهار اصل مهم آن توجه کنید که عبارت است از :
- تعیین اهداف کسب و کار توصیفی
- تعیین اهداف تجاری قابل دست یابی
- تعیین اهداف تجاری متمرکز به زمان
- ایجاد دلایل قوی به اندازه کافی
نویسنده و گوینده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
سخنان زیبای وارن بافت برای موفقیت در زندگی و سرمایه گذاری
جملات انگیزشی و کوتاه وارن بافت
وارن بافت (Warren Buffett) سرمایه گذار افسانه ای، کارآفرین و از افراد فوق العاده موفق در زمینه کسب و کار می باشد که سال هاست نامش به عنوان پای ثابت فهرست ثروتمندترین افراد جهان شناخته شده است.
وارن بافت که در حال حاضر 89 ساله است از دوران نوجوانی علاقه اش به دنیای کسب و کار را نشان داده و اولین بار در سن 11 سالگی در بازار بورس سرمایه گذاری کرده است.
او طی سال های بعد موفقیت های بی نظیری در این زمینه به دست آورده و در حال حاضر به عنوان بزرگ ترین سرمایه گذار قرن 21 به شهرت رسیده است.
بافت در حال حاضر مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت برکشایر هاتاوی است و با وجود ثروت شگفت انگیز 83 میلیارد دلاری رفتار کاملا اقتصادی و صد البته خیرخواهانه ای دارد.
در ادامه 25 سخن و توصیه پربار از وارن بافت درباره موضوعات مختلف را قرار داده ایم. با کوکا همراه باشید.
توصیه های وارن بافت
1. زمانی که دیگران حریص هستند ترسو باشید و زمانی که دیگران ترسو هستند حریص!
2. من موفقیتم را با تعداد افرادی که من را دوست دارند می سنجم!
3. همیشه می دانستم که می خواهم ثروتمند باشم و حتی یک لحظه هم به این خواسته خودم شک نکردم.
4. نیازی نیست دانشمند موشکی باشید، سرمایه گذاری بازی ای نیست که فردی با آی کیو 160 لزوما بتواند فردی با آی کیو 130 را شکست دهد.
5. برای رسیدن به نتایج عالی لازم نیست کارهای خارق العاده انجام دهید.
6. برای رسیدن به شهرت لازم است بیست سال زمان و انرژی صرف شود اما برای نابود کردن آن تنها 5 دقیقه کفایت می کند! اگر درباره این مسئله فکر کنید، بی شک همه چیز را به شیوه های متفاوت تری انجام خواهید داد.
7. مردم همیشه از من سوال می کنند کجا باید مشغول کار شوند و من همیشه به آن ها می گویم برای کسی کار کنند که بیشتر از همه تحسینش می کنند.
8. در دنیای کسب و کار موفق ترین افراد کسانی هستند که به کاری که عاشقش هستند مشغول اند.
9. اگر چیزی را بخری که به آن احتیاج نداری به زودی مجبور می شوی چیزهایی را بفروشی که به آن ها نیاز داشته ای.
10. قانون شماره 1: هرگز پولی از دست ندهید! قانون شماره 2: هرگز قانون شماره 1 را فراموش نکنید.
11. صداقت هدیه ای گرانبهاست، آن را در مردم کم ارزش جستجو نکنید!
12. هرگز در کسب و کاری که آن را درک نمی کنید سرمایه گذاری نکنید.
13. فرصت ها تکرار نمی شوند، زمانی که باران طلا می بارد سطل زیر آن بگذار نه یک قاشق!
14. اگر به سن من رسیدی و هیچ کس درباره تو نظر خوبی نداشت، اهمیتی نمی دهم حساب بانکی ات چقدر بزرگ باشد، زندگی ات مصیبت بار است …
15. تفاوت بین افراد موفق و افراد واقعا موفق آن جاست که افراد واقعا موفق تقریبا به همه چیز نه می گویند!
16. به من بگو قهرمانان زندگی ات چه کسانی هستند، من به تو می گویم به چه کسی تبدیل خواهی شد.
17. نمی توانید با یک فرد بد معامله خوبی داشته باشید.
18. واقعا زندگی ام را دوست دارم و آن را به گونه ای تنظیم کرده ام که بتوانم کاری که می خواهم را انجام دهم.
19. مهم ترین کاری که باید انجام دهید آن است که زمانی که خودتان را داخل چاله ای دیدید دست از حفاری بیشتر بردارید.
20. مهم ترین سرمایه گذاری که می توانید انجام دهید سرمایه گذاری روی خودتان است.
21. بدون اشتیاق انرژی نخواهید داشت و بدون انرژی هیچ چیز دیگری!
22. در دنیای کسب و کار آینه عقب اتومبیل همیشه واضح تر از شیشه جلو است.
23. ریسک، از عدم آگاهی از کاری که انجام می دهید نشات می گیرد.
24. قیمت چیزی است که پرداخت می کنید، ارزش چیزی است که به دست می آورید.
25. زمان دوست شرکت های عالی و دشمن شرکت های متوسط است.
6 نکتهی طلایی کلی تجارت
بافت 6 نکتهی طلایی کلی تجارت برای زندگی دارد که معتقد است رعایت کردن این 6 نکته، میتواند منجر به بهبود وضعیت مالی همه شود.
1. هیچگاه بر روی یک منبع درآمد تکیه نکنید. حتما یک منبع دوم هم پیدا کنید.
بافت این مورد را در مورد «کسب درآمد» گفته. او معتقد است که برای داشتن شرایط مالی بهتر و پایدارتر، باید حداقل دو منبع درآمد داشت.
2. اگر لوازمی که نیاز ندارید بخرید، به زودی مجبور خواهید شد لوازمی که نیاز دارید را بفروشید.
این موضوع در مورد «مدیریت هزینهها» گفته شده. طبق باور بافت، خرید لوازمی که صرفا از روی علاقه بوده و نیازی را برطرف نمیکنند، اشتباه بزرگی به حساب میآید.
3. درست نیست که هر چه از درآمدتان باقی میماند را پسانداز کنید. بلکه باید هر چقدر که از پسانداز کردن باقی ماند را خرج کنید.
سومین نکتهی بافت، به «پسانداز» مربوط است. پسانداز کردن بر خرج کردن اولویت دارد و ابتدا باید مبلغی را پسانداز و سپس مابقی را خرج کرد.
4. هیچگاه عمق یک رودخانه را با هر دو پا اندازه نگیرید.
مورد چهارم که در مورد «ریسکپذیری» بوده، مصداق عبارت «بیگدار به آب زدن» است. بافت معتقد است که نباید تمام و کمال هر ریسکی را پذیرفت و حتما راهی برای جبران خطا باقی گذارید.
5. تمام تخممرغهایتان را در یک سبد قرار ندهید.
این نکته که در مورد «سرمایهگذاری» بیان شده، به موضوع انتخاب چند حوزه برای سرمایهگذاری اشاره دارد. بافت پیشنهاد میکند که تمام دارایی خود را تنها در یک حوزه سرمایهگذاری نکنید.
6. صداقت، موهبت باارزشی است. انتظارش را از انسانهای بیارزش نداشته باشید.
نکتهی ششم و معروفترین سخن وارن بافت، در مورد «سطح انتظار» بیان شده. بافت معتقد است صداقت و راستگویی، موهبتهای باارزش و کمیابی هستند و نباید انتظار داشته باشید که همه با شما روراست و صادق باشند.
۶ دلیلی که باعثِ شکست ایده های خوب در کسب و کار اینترنتی میشود
ایده کسب و کار اینترنتی چیزی نیست که هر روز به ذهن تان برسد، گرچه داشتن ایده خوب کافی نیست، اما گاهی ایده های خوبی به ذهنمان میرسد اما متاسفانه به دلیل یک سری اشتباهاتی که مرتکب میشویم این ایده ها یا با شکست مواجه میشوند یا آنکه به دست فراموشی سپرده میشوند.
متاسفانه تبدیل ایده های خوب به واقعیت پروسه ای دارد که معمولا با اشتباهاتی که افراد مرتکب میشوند باعث شکست خوردن آن شده یا اصلا به مرحله اجرا نمیرسند.
در این مطلب با ۶ دلیل عمده که باعث شکست ایده ها میشوند، آشنا خواهید شد. آگاهی از این اشتباهات میتواند تا حدود زیادی به شما کمک کند که ایده های خوب خود را هر چه سریعتر عملی کرده و از شکست خوردن آن جلوگیری کنید.
عدم داشتن تعهد برای اجرای ایده
ایده خوبی دارید و برنامه های زیادی هم برای اجرایی کردن و گسترش آن دارید. متاسفانه بیشتر افراد ایده های خود را خیلی دوست داشته و برای آن هم برنامه های زیادی دارند اما تعهدی برای اجرای آن نداشته و فقط در رویای خود به سر میبرند و هیچ کاری برای عملی کردن آن نمیکنند.
مشکل زمانی پیش می آید که به ایده خوبِ خود پر و بال داده و آن را در چند سال آینده تصور میکنند و این کار را تا زمانی انجام میدهند که در رویای کسب و کار بزرگِ خود غرق شده به گونه ای که پروسه پیاده سازی آن را آنقدر پیچیده میکنند که دیگر توان اجرا کردن آن را ندارند.
برخی نیز برای اجرای ایده های خود منتظر رسیدن روز موعود، داشتن سرمایه و امکانات و مهارت های کافی هستند و با امروز و فردا کردن اجرای ایده های خود را به تعویق می اندازند تا زمانی که دیگر آن ایده به فراموشی سپرده میشود.
مهمترین عامل موفقیت شما نه در داشتن ایده که در داشتن تعهد برای اجرای آن است. سعی کنید از آسمان به زمین بیایید و ایده های خوب تان را آنقدر ساده سازی کنید که بتوانید از کم شروع کرده و کم کم آن را گسترش دهید.
در این مورد پیروی از سیستم MVP میتواند به شما کمک کند. نگران نباشید در این مورد به زودی در سایت کارنوین مطالب خوبی خواهیم گذاشت که به شما کمک میکند تا ایده ها و برنامه های بزرگتان را با ساده سازی، هر چه سریعتر اجرایی کنید.
عدم تحقیق و جستجوی کافی
مشکل بعدی زمانی است که متعهد شده اید که ایده خود را اجرا کنید، اما متاسفانه به اندازه کافی تحقیق و جستجو نکرده اید.
تحقیق و جستجوی کافی قبل از پیاده سازی ایده بسیار حائز اهمیت است. مهم نیست ایده تان از نظر شما چقدر خوب و ایده آل باشد، باید اول تحقیق کنید و ببینید آیا ایده ای که انتخاب کرده اید میتواند نیاز مخاطبان موجود در بازار هدف را پوشش دهد یا خیر.
در این مقاله که قبلا در سایت کارنوین منتشر شده است، یاد میگیرید که چطور ایده های خود را با تحقیق و جستجو ارزیابی کنید. پیشنهاد میکنیم حتما این مطلب را مطالعه کنید.
بعد از ارزیابی ایده خود باز هم باید به تحقیق و جستجوی تان ادامه داده و بدانید که برای پیاده سازی ایده خود باید چه کار کرده، از کجا شروع کنید و چه قدم هایی را لازم است بردارید. پس به هیچ عنوان قدرت تحقیق و جستجو قبل از پیاده سازیِ ایده هایِ خوب خود را نادیده نگیرید.
اجرا در زمان اشتباه
همه کارهای لازم را انجام داده اید و ایده تان هم آماده پیاده سازی و اجراست، اما آیا بازار هدف هم آمادگی پذیرش ایده تان را دارد؟ حتما شنیده اید بسیاری از ایده ها زمانی به بازار می آیند که هنوز فرهنگ استفاده از آن در میان مردم جا نیفتاده است یا کشوری که آن ایده را می آورد هنوز تکنولوژی های استفاده از آن را ندارد.
به عنوان مثال سِری اول گوشی های آیفون زمانی که به بازار آمدند عملا در کشور ایران غیر قابل استفاده بودند و نمی توانستیم مثل کشورهای دیگر از تمام امکانات آن استفاده کنیم زیرا بستر لازم برای آن چون اینترنت پر سرعت و همراه هنوز وجود نداشت.
بزرگترین اشتباهی که بسیاری از افراد در مورد ایده های خود میکنند این است که آن را در زمان اشتباه اجرا میکنند. یا یک تجارت موفق با ۶ نکته آن ایده بسیار جلوتر از زمان اجرای آن است، یا آنقدر دیر اجرا میشود که دیگر قابل استفاده نیست و قدیمی شده است.
یکی از بهترین روش ها برای آنکه بدانید ایده تان در زمان مناسب وارد بازار میشود، همانطور که گفته شد این است که ابتدا به اندازه کافی تحقیق و جستجو کنید و در مرحله بعد بازار را بسنجید و ببینید آیا رقبایی در بازار دارید یا خیر؟ وجود رقبا نشانه خوبی است که ایده تان میتواند موفقیت آمیز باشد.
با ارزیابی و بررسی رقبای خود میتوانید هم از زمان مناسب برای اجرای ایده های خود آگاه شوید هم اینکه ایده های تان را به گونه ای پیاده سازی کنید که رقبای تان را پشت سر بگذارید.
نداشتن استراتژی مشخص
اکثر کسب و کارهای نوپا و تازه کار و کسانی که ایده های خوبی دارند، هیچ برنامه و استراتژیِ مشخصی برای کسب و کار خود و ایده هایشان ندارند.
داشتن استراتژی مشخص به دو بخش تقسیم میشود:
یکی داشتن نقشه راه و برنامه ریزی برای انجام کارهایی که باید انجام دهید.
دوم داشتن انضباط شخصی و سازماندهی تمام کارهای لازم برای اجرا و اولویت بندی آن ها به ترتیب اهمیت.
برنامه ریزی معمولا کاری سخت و کسل کننده است که خیلی ها آن را دوست ندارند، اما اگر میخواهید موفق شوید باید بدانید که چه کارهایی لازم است انجام دهید، شاید برنامه هایی را که مشخص میکنید مو به مو اجرا نکنید و به هر دلیلی دچار تغییر شوند اما نداشتن برنامه هم منجر به شکست تان خواهد شد.
باید برنامه تان طوری باشد که بدانید چطور و توسط چه اقداماتی میخواهید ایده تان را از روی کاغذ به واقعیت تبدیل کرده و آن را اجرایی کنید.
زمانی که برنامه ریزی کرده و نقشه راه تان را مشخص کردید، باید آن را سازماندهی کرده و اولویت بندی کنید و بدانید باید به ترتیب، چه کارهایی را انجام دهید. برای این منظور میتوانید از ابزارهای آنلاینی مثلِ اپلیکیشن Evernote یا برنامه ِاکسِل استفاده کرده و آن را در Google Drive ذخیره کنید تا بتوانید همیشه و از هر مکان به برنامه های خود دسترسی داشته باشید.
توقعات غیر واقع بینانه
مهم نیست ایده تان چه قدر عالی باشد، به هیچ عنوان برای موفقیت ایده خود توقعات و تصورات غیر واقع بینانه نداشته باشید و فکر نکنید با اجرایی کردن آن میتوانید یک شبه یا در مدت کوتاهی به درآمدهای بالایی برسید.
برای موفقیت هر ایده ای باید زمان بگذارید، دید بلند مدت داشته باشید و برای آن اقدامات لازم را انجام دهید. داشتن توقعات غیر واقع بینانه تنها شما را در کوتاه مدت نا امید کرده و یکی از مهمترین دلایل شکست ایده یا به فراموشی سپرده شدن آن است.
داشتن تفکر بزرگ و رویا پردازی خوب است اما اینکه تصور کنید میتوانید یک شبه یا در مدت کوتاه ایده تان را به درآمد برسانید اشتباه بزرگی است که تنها منجر به نا امیدی شما خواهد شد.
همانطور که بارها هم در سایت کارنوین گفته شده، به کسب و کار خود چه ایده ساده ای باشد یا یک ایده ناب و فوق العاده با دید بلند مدت نگاه کرده و به هیچ عنوان تصور کسب درآمدهای بالا را در مدت کوتاه نداشته باشید.
ترس از شکست
در نهایت به هیچ عنوان نترسیده و ایده های خود را اجرا کنید، اجازه ندهید ترس از شکست باعث شود ایده های تان همیشه یک آرزو باقی بماند.
حتی اگر ایده تان با شکست هم مواجه شود، نگران نباشید زیرا نه تنها چیزی یاد گرفته اید بلکه از ۹۹ درصد مردمی که تنها آرزو میکنند و هرگز دست به اقدام نمی زنند جلوتر خواهید بود.
اینکه ایده ای را پیاده سازی کنید و به هر دلیلی با شکست مواجه شوید بهتر از این است که سال ها بعد حسرت بخورید که ای کاش ایده خود را اجرا کرده بودید و پشیمان باشید از عدم پیاده سازی آن، یا اینکه ببینید فرد دیگری آن را پیاده کره است و موفق هم شده.
فراموش نکنید اجرا کردن ایده هایی که دارید نیاز به کمی شجاعت و ریسک دارد و همین شجاعت و ریسک است که شما را از بسیاری از مردم جدا میکند، زیرا اگر قرار بود همه این جرأت را داشته باشند آن وقت دیگر کسی بی پول و شکست خورده نبود و کسی به دنبال کار کارمندی نمیرفت.
اولین ویژگی هر صاحب کسب و کار و کارآفرینی داشتن شجاعت و کمی ریسک است، از شکست نترسید و ایده های خود را اجرا کنید.
موفق ترین و بزرگترین ایده های دنیا و کسب و کارها از دل شکست ها به وجود آمده اند، شما با شکست خوردن یاد میگیرید و میتوانید اشتباهات خود را جبران کنید.
بزرگترین شکستی که میتوانید در زندگی بخورید، عدم اجرا کردن ایده ها و برنامه ها و آرزوهای تان است، پس نترسید و دست به کار شوید.
در پایان…
حال که با ۶ اشتباهی که اکثر افراد در مورد ایده های شان انجام میدهند آشنا شدید، زودتر دست به کار شده و فکری برای اجرایی کردن ایده های ناب خود بکنید.
شما که نمی خواهید سال های آینده ببینید ایده تان را کسان دیگری اجرا کرده اند و موفق هم هستند و شما تنها به دلیل نداشتن برنامه، ترس از شکست، منتظر رسیدن روز موعود و هزار و یک بهانه دیگر آن را اجرا نکرده اید.
پشیمانیِ کدام یک برای تان بزرگتر است؟ با تصمیم گیری برای اجرا و برنامه ریزی، تحقیق و ارزیابیِ رقبا و پیاده سازی ایده تان در زمان درست، همین امروز خود را از جمعیت عظیم کسانی که تنها فکر و آرزو میکنند و هرگز اقدام نمی کنند جدا کرده و موفقیت آینده تان را تضمین کنید.
در عین حال فراموش نکنید داشتن ایده به تنهایی کافی نیست. ایده ای که به نظر شما عالی است شاید خواهان زیادی در بازار هدف تان نداشته باشد، پس قبل از اجرا کردن آن حتما تحقیق کرده و بازار را بررسی کنید، سپس با یک برنامه و استراتژی درست دست به کار شوید.
چگونه با دوست خود یک کسب و کار راه بیندازید؟
اگر قصد دارید بهترین دوستتان را به شریک تجاری خودتان تبدیل کنید، قبل از این کار باید ۱۱ نکتهای که در این مقاله به شما معرفی میکنیم را در نظر داشته باشید!
جالب است بدانید ستون اصلی بسیاری از کسبوکارهای موفق، دوستی بوده است. همین حالا خیلی از شرکتهای معروف در صنایع مختلف، توسط دوستهای صمیمی اداره میشوند.
نیکول زانگارا، نویسنده کتاب دوام دوستی بین زنان میگوید: «بیشتر اوقات نمیتوانیم کسی که قرار است با او کار کنیم را انتخاب کنیم. یکی از مزیتهای شروع کسبوکار با بهترین دوستتان این است که میتوانید با کسی که واقعا دوستش دارید، برایش احترام قائل هستید و تحسینش میکنید وقت بگذرانید. این باعث میشود کار کردن برایتان لذتبخشتر شود».
با این حال، همه میدانیم که ترکیب روابط دوستی با مسائل مالی ریسکهایی به همراه دارد. پس اگر تصمیم دارید یکی از دوستان صمیمیتان را به شریک تجاری خودتان تبدیل کنید باید به نکاتی که در ادامه آوردهایم توجه ویژه داشته باشید.
اگر برایتان جالب است به چه مدلهایی میتوانید شراکت کنید اینجا را بخوانید: ۳ نوع مشارکت تجاری که به موفقیت شما کمک میکنند.
۱. مطمئن شوید که به عنوان شریک تجاری تفاهم دارید
ویژگیهایی که یک نفر را به یک دوست خوب تبدیل میکند همیشه باعث نمیشود که از او یک شریک تجاری خوب هم بسازد. مثلا دوستتان همیشه دیر میکند و وقتی سراسیمه بیست دقیقه دیرتر به مهمانی میرسد قابل تحمل است، ولی این عادت در صورتی که در یک جلسه تجاری مهم رخ دهد قابل نادیده گرفتن نیست.
امی کریل میداند که تصمیمگیری منطقی در مورد شریک تجاری چقدر مهم است. او Smart Mom LLC را با بهترین دوستش تاسیس کرد ولی اختلافات ایجاد شده به قدری بزرگ بود که مجبور شد سهم دوستش را خریداری کند و دیگر در تجارت خود با او شریک نباشد.
او میگوید: «دوست بودن کافی نیست، حتی بهترین دوست هم بودن هم کافی نیست. باید مطمئن باشید که از لحاظ تجاری با هم تفاهم دارید. درست مثل سفر کردن! ممکن است بهترین دوست هم باشید ولی اصلا نتوانید با هم به سفر بروید».
او پیشنهاد میکند چند سوال از خودتان بپرسید: آیا اخلاق کاریتان شبیه به هم است؟ آیا اهداف مشابه دارید؟ آیا قبلا با هم بر سر چیزهایی اختلاف داشتهاید؟ او اضافه میکند: «حتما جواب این سوالها را پیدا کنید و اجازه ندهید هیجان مصنوعی راهاندازی یک کسبوکار گولتان بزند. این سختترین مسیر زندگیتان است پس باید با خودتان صادق باشید: آیا این فرد کسی است که میتوانید این مسیر را با او طی کنید؟»
۲. انتظارات و اهداف را تعیین کنید
علاوه بر تفاهم به عنوان شریک تجاری باید مطمئن شوید که اهداف مشابه دارید. زانگارا میگوید: «حتما در مورد انتظاراتی که از شروع کسبوکار با یکدیگر دارید صحبت کنید. چشماندازتان برای این کسبوکار چیست؟ آیا نظرتان یکی است؟»
برای گریس کلاپام و سولونیا تودروس، بنیانگذاران The Change School که چند مجموعه آموزشی در بالی دارد این به معنای شفافسازی اهداف – و پایداری – در همان ابتدای کار بود. تودروس میگوید: «یک بازه زمانی برای رسیدن به نقاط عطف کلیدی داشته باشید و وضعیت مالی فردی و استارتآپ را مرور کنید تا مطمئن شوید که میتوانید از این بازههای زمانی با موفقیت عبور کنید.»
وی اضافه میکند که ممکن است همزمان با راهاندازی کسبوکار به کار کردن روی پروژههای مختلف به صورت فریلنس یا مشاغل نیمه وقت نیاز داشته باشید تا بتوانید صورتحسابها را پرداخت کنید. حتما باید در مورد زمانی که برای شروع سرمایهگذاری در دسترس دارید و همچنین وضعیت مالیتان صادق باشید.
۳. همه چیز را به صورت کتبی ثبت کنید
در حالیکه هر نوع کسبوکاری از لحاظ نیاز به ثبت حقوقی متفاوت است، شما باید باید نوعی مدرک رسمی در مورد شراکت خودتان داشته باشید. کریل میگوید: «آدمها معمولا از مواجهه با این مسائل فرار میکنند. آنها میگویند دوست نداریم با درخواست مدارک کتبی به دوستمان توهین کنیم!
ما بیشتر اوقات به احساساتمان تکیه میکنیم. اما این رویکرد در تجارت صحیح نیست. باید قبل از شروع کسب و کار خودتان یک توافقنامه کتبی جامع که شامل تمامی سناریوهای ممکن است برای محافظت از خودتان و رابطه رفاقتتان داشته باشید».
ماریان گیر و کیم استرنگاری، دوستان صمیمی و مالکان رستورانهای معروف در پنسیلوانیا توصیه میکنند با یک وکیل متخصص در امور مشارکت ملاقات کنید تا این شراکت را از همه زوایا مورد بازبینی قرار دهید. مثلا، اگر یکی از شرکا دیگر تمایلی به همکاری نداشته باشد چه باید کرد؟ کسبوکار را چطور باید ارزشگذاری کرد؟ اگر یکی از شرکا فوت کند چه میشود؟ وکیل شرایطی که هر دو با آن موافق هستید را ثبت میکند.
۴. اجازه ندهید پول به یک مشکل تبدیل شود
اگر مراقب نباشید پول میتواند میانه شما و بهترین دوستتان را به هم بزند. امی ویکر که شریک تجاری بهترین دوستش، برندن ویلی است میگوید: هیچ وقت اجازه ندهید امور مالی تجاری و شخصی با هم قاطی شوند. در عوض، یک حساب تجاری باز کنید که هر دو به آن دسترسی داشته باشید.
ویکر اضافه میکند: «همچنین قبل از شروع سرمایهگذاری توافق کنید که باید در مورد تمامی جنبههای مالی کسبوکار شفافیت وجود داشته باشد. هیچ کدام از طرفین نباید بدون آگاهی و رضایت شریک دیگر وجهی را از حساب مشترک تجاریتان خارج کند.»
استخدام یک حسابدار یا کمک گرفتن از یک نفر برای اداره امور مالی کمک میکند مسائل مربوط به پول جنبه شخصی نداشته باشد. کتی گلر مایرز، یکی از بنیانگذاران Chatterbox PR با بهترین دوستش هتر زل میگوید: «ما یک حسابدار برای اداره مالیاتهای شخصی استخدام کردیم چون هر دو مسئول کنار گذاشتن و پرداخت کردن مالیاتهای شخصی خودمان هستیم».
۵. کار را از تفریح جدا کنید
شارون فورناسیاری ماهر، یکی از بنیانگذاران و طراح RJ Square که سازنده چمدان بچگانه است میگوید او و شریک تجاری/بهترین دوستش مگی، تلاش میکنند روابطشان با هم قاطی نشود. او توضیح میدهد: «با این که کارمان را از روی میز آشپزخانه شروع کردیم، میدانستیم که این همکاری را باید یک تجارت در نظر بگیریم. بله دوستی ما را به هم نزدیک کرد، ولی دانش تجاری و نقاط قوتی که با هم به اشتراک گذاشتیم باعث شد موفق شویم و دوستیمان حفظ شود.»
البته وقتی شایعات آبدار یا عکس بامزهای از فرزندتان دارید صحبت کردن فقط در مورد کار راحت نیست. هتر کارسون از شرکت Onboardly معتقد است او و شریک تجاریاش (و همچنین بهترین دوستش) رنه وارن کاملا مشخص میکنند که آیا در مورد مسائل شخصی صحبت میکنند یا کاری. او میگوید: ما قبل از اینکه چیزی بگوییم که ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند میگوییم نظر دوست یا نظر بنیانگذار. با این روش یک نظر شخصی را از نظری که واقعا جایی در تجارت ندارد جدا میکنیم.
مردیت سیلور اسمیت، یکی از بنیانگذاران Project Bond که هدف آن فراهم کردن خدمات و منابع ارزشمند برای خانوادههای دارای فرزند خوانده است همراه با بهترین دوستش، باربارا دیجانجی که یک مددکار اجتماعی است دو راه تماس مجزا دارند – یکی تجاری و یکی معمولی – تا مکالمات متمرکز و سازمان یافته داشته باشند.
۶. نقشهایتان را بر اساس نقاط قوتی که دارید تعریف کنید
متخصصانی که با آنها صحبت کردیم معتقدند انتخاب کردن شریک تجاری با نقاط قوت مکمل – و نه مشابه – برای موفقیت ضروری است. امی هاف که FitKit.com را با دوست صمیمیاش بت (که اتفاقا خواهرش هم هست) راهاندازی کرد معتقد است داشتن مهارتهای متفاوت به تعریف کردن نقشها و وظایف روزانه کمک میکند.
او توضیح میدهد: بت بازاریابی و فروش، توزیع، موجودی انبار، امور مالی و کارهای عقب مانده را اداره میکند. من هم به عنوان متخصص تناسب اندام چهره محصول هستم و روابط عمومی، برنامه تمرین و تعامل با مشتری را اداره میکنم. ما یک تیم خوب هستیم. هیچوقت نمیتوانم کاری که او میکند را به همان خوبی انجام دهم.
استفانی الن، یکی از بنیانگذاران Dream Dinners که به خانوادههایی که غذای خانگی درست میکنند کمک میکند، همراه با بهترین دوستش تینا کونا معتقد است وقتی در مورد وظایف تصمیمگیری کردید، اجازه دهید شریکتان کارش را انجام دهد و دست از تردید و دخالت کردن بردارید. او میگوید: «به شریکتان اطمینان کامل داشته باشید و اجازه دهید وظایف روزانهاش را انجام دهد. از زمین بازی او خارج شوید».
۷. پیروزیهای کوچک را جشن بگیرید
شروع یک کسبوکار از صفر کار سختی است، پس حتما باید با مثبتنگری انگیزه شریک (و دوستتان) را حفظ کنید. مایرز میگوید: «یک محیط پرورشدهنده و حمایتگر ایجاد کنید که در آن واقعا از پیروزیهای یکدیگر شاد شوید. ما هر دو تجربه کار کردن در محیطهای مختلف را داریم، در نتیجه محیطی که در آن حمایت و مهربانی هر روز شکوفاتر میشود خوشحال کننده است».
جشن گرفتن پیروزیهای کوچک تاثیر زیادی روی تقویت روحیه دارد. ویکر معتقد است: «من و شریکم تلاش میکنیم هر نظر مثبتی که وجود دارد را به رسمیت بشناسیم و آن را بررسی کنیم. ما هر عکسی که خوانندگان با کتابمان پست میکنند را برای هم میفرستیم. ما مشتاقانه نقاط عطف و دستاوردهایمان را به رسمیت میشناسیم و موفقیتهای کوچک را برای ایجاد اشتیاق و انگیزه جشن میگیریم».
۸. تمام مدت ارتباط داشته باشید
وقتی شک دارید آن را ابراز کنید – چه کاری که شریکتان انجام داده گیجتان کرده و چه پروژهای که باید انجام دهید نگرانتان میکند. زانگارا میگوید: اجازه ندهید سرخوردگیها روی هم جمع شوند چون باعث ایجاد تنش میشوند. نه پرخاشگر منفعل باشید و نه خجالتی. هر دو باید قاطع باشید و احساساتی که دارید را صادقانه بیان کنید.
کارسون یک قانون کلی برای اجتناب از ارتباط نادرست دارد: اگر مساله به رد و بدل کردن بیشتر از دو یا سه ایمیل نیاز داشته باشد از تلفن استفاده کنید. این کار مانع سردرگمی و ناراحتی شده و باعث میشود کار زودتر انجام شود.
ولی یادتان باشد که رابطه حرفهای که دارید درست مثل روابط دیگر نیاز یک تجارت موفق با ۶ نکته به رسیدگی دارد. سیلور اسمیت میگوید: ویژگیهای یک رابطه سالم درست مثل ویژگیهای یک شراکت تجاری سالم است. رابطه باید مدام مورد رسیدگی قرار بگیرد. همیشه نکات مثبت، منفی و چیزهایی که قابل پیشرفت هستند را ارزیابی کنید.
۹. نحوه مدیریت کردن اختلاف را یاد بگیرید
اختلاف اجتناب ناپذیر است، حتی بین سازگارترین و خونسردترین دوستانی که شریک تجاری هستند. چیزی که تفاوت ایجاد میکند نحوه اداره اختلافات است. تودروس میگوید: سطحی از انعطافپذیری و پذیرای آزمون و خطا بودن موقع شروع کسبوکار مهم است.
به این فکر کنید که چقدر برایتان مهم است مسالهای که پیش رو دارید طبق نظر شما اداره شود. اگر بلافاصله نتوان تصمیم شرکتی گرفت، باید اعتماد و اختیار کافی بین شرکا برای مالکیت – و مسئولیت – برخی از تصمیمات وجود داشته باشد. در برخی از موارد، بهتر است تصمیمگیری بین دپارتمانها یا حوزههای کسبوکار تقسیم شود. همه تصمیمات لزوما مورد قبول همه نیستند.
آلن معتقد است او و شریکش در شرکتشان تلاش میکنند در مورد نقطه نظرات یکدیگر کنجکاو باشند تا اختلافات را پشت سر بگذارند. او میگوید: سوالات زیادی میپرسیم تا دیدگاه فرد مقابل را متوجه شویم. این کار باعث میشود نسبت به موقعیتها واکنش شدید نشان ندهیم.
ویکر میگوید در مورد اختلافات مربوط به اشتباهات یکدیگر باید هر روز بخشیدن را تمرین کرد. او میگوید: «بله، شریکتان فراموش کرده دکمه ارسال سفارش خریدی که باید دو روز پیش یک تجارت موفق با ۶ نکته فرستاده میشد را بزند. بله، خواب ماندهاید و نتوانستهاید در یک کنفرانس خیلی مهم شرکت کنید. بله، هیچ کدام روابطی که میتوانست تبلیغات رایگان زیادی در رسانههای اجتماعی به همراه داشته باشد را پیگیری نکردهاید. اشکالی ندارد. همه اینها حل میشود».
یادتان باشد که هر کسی اشتباه میکند. نباید به دنبال سرزنش کردن باشید، مهم نیست که چه کسی مقصر بوده باشد. سادهترین راه از بین بردن مشارکت و دوستی، کینه به دل گرفتن است!
۱۰. دوستیتان را تقویت کنید
اجازه ندهید با شروع تجارت دوستیتان فراموش شود. در این صورت ممکن است چیزی که در وهله اول باعث شده با هم باشید را از دست بدهید. سیلور اسمیت میگوید: «یکی از مهمترین جنبههای محافظت از دوستی متمایز کردن تجارت و لذت است. برای وقت گذراندن با هم بدون پرداختن به مسائل کاری وقت بگذارید. ممکن است فکر کنید وقت زیادی با هم میگذرانید، ولی این بدان معنا نیست که سلامت رابطه یک تجارت موفق با ۶ نکته دوستیتان در حال پیشرفت است».
ناندا موافق بوده و میگوید او و هیل چند دقیقه اول روز کاری را به عنوان دوست در کنار هم سپری میکنند (او توضیح میدهد: هر وقت دوستیمان را تقویت میکنیم، رابطه کاریمان هم بهتر میشود). اگرچه او قبول دارد که مرز بین دوستی و شراکت گاهی اوقات به درستی مشخص نیست، ولی همین کار هم برایشان پیامد مثبت داشته است. او میگوید: «طراحی وبسایتی که چند هفته بابت آن تلاش کرده بودیم، در یک شبی که کنار هم صبح کردیم تازه به نتیجه رسید! بعضی از بهترین کارهایمان زمانی انجام شده که در حال تفریح بودیم چون این زمانی است که از یکدیگر الهام میگیریم».
۱۱. در صورت لزوم از هم دوری کنید
وقتی با بهترین دوستتان رابطه کاری و اجتماعی دارید قطعا گاهی اوقات به دوری از او نیاز دارید. ویکر توصیه میکند: مرخصی بگیرید و اصرار کنید که شریکتان هم این کار را انجام دهد. مخصوصا وقتی استرس زیادی وجود دارد و اعصاب هم را خورد میکنید خجالت نکشید و به شریکتان بگویید که نیاز به یک روز مرخصی یا تعطیلات آخر هفته دارید. یا حتی ساعت نهار طولانیتر برای ریلکس کردن و آرام کردن ذهنتان داشته باشید.
فاصله گرفتن از کار باعث میشود کنترلتان را از دست ندهید و کمک میکند از پا در نیایید و در نتیجه دچار آسیب عاطفی و اقتصادی نشوید. هر از گاهی فاصله گرفتن و استراحت کردن در نهایت به موفقیت کمک میکند.
این هم از ۱۱ موردی که باید هنگام شراکت کاری با دوست و رفیق صمیمیتان مد نظر داشته باشید. شما نظرتان چیست؟ فکر میکنید برای شراکت تجاری دو دوست چه موارد دیگری باید در نظر گرفته شود؟
نکته نهفته در دل مصاحبه عادل فردوسیپور با کیروش
در فوتبال مدرن مربیان بزرگ یا خودشان اصول روانشناسی را بلد هستند و از آن بهره میبرند یا یک روانشناس مجرب در کنارشان هست. کارلوس از این قاعده مستثنا نیست و بهخوبی تیم و اطراف تیم را کنترل میکند. حضور در جام جهانی برای او مهم است؛ اما نه حضوری که اعتبار چندینساله خودش را خدشهدار کند. او حضوری آبرومند میخواهد
وقتی به گفتوگوی عادل خان فردوسیپور با سرمربی تیم ملی فوتبال با دقت بنگریم، آن نکتهای که مدام ذهن را نوازش میدهد، تسلط آقای سرمربی است. او نهتنها در مستطیل سبز؛ بلکه در بیرون آن هم یک حرفهای تمامعیار است. او مانند یک دیپلمات کهنهکار سؤالات سخت آقای فردوسیپور را جواب میداد، بیآنکه حاشیه یا مطالبهای گزاف ایجاد کند. به واسطه سالها کار و فعالیت در دنیای پهناور فوتبال با سیاستمداران بزرگ دیدار و گفتگو داشته و از آنها آموخته است. میگوید: من از هرکدام از افراد نکات بسیاری آموختم، اگر بخواهم نام یک نفر را بین آنها برجسته کنم، باید از نلسون ماندلا، رهبر آفریقای جنوبی یاد کنم که بهعنوان سرمربی تیم ملی این کشور با او دیدار کردم، منش انسانی فوقالعادهاش، تأثیر شگرفی بر من گذاشت.
او درست میگوید و از بزرگان تأثیر زیادی گرفته است که اینچنین زیرکانه و سیاستمدارانه تیمش را جمع میکند.
در فوتبال مدرن مربیان بزرگ یا خودشان اصول روانشناسی را بلد هستند و از آن بهره میبرند یا یک روانشناس مجرب در کنارشان هست. کارلوس از این قاعده مستثنا نیست و بهخوبی تیم و اطراف تیم را کنترل میکند. حضور در جام جهانی برای او مهم است؛ اما نه حضوری که اعتبار چندینساله خودش را خدشهدار کند. او حضوری آبرومند میخواهد، دقیقا همان چیزی که تیم ملی از جام میخواهد؛ پس درست میگوید روزانه ۲۰ ساعت و حتی در خواب به این فکر میکند که چگونه تیم را بهتر کند.
کارلوس میداند جام جهانی ۲۰۲۶ او ۷۳ساله میشود و دیگر سن مناسبی برای خودنمایی در عرصه ورزش و فوتبال نیست؛ پس قطر برای او بهترین فرصت و بیشترین شانس است تا به قول خودش با راهحلهای جادویی تیم را موفق کند. بازیهای دوستانه با اروگوئه و سنگال این نوید را داد که کارلوس در کوتاهترین زمان توانسته است تیم را منظم و منسجمتر از قبل کند و بازیکنان نیز نشان دادند که او را دوست میدارند و از آن مهتر او را بهعنوان یک مربی بزرگ قبول دارند. این احساس کمک شایانی به موفقیت تیم ملی میکند؛ بهویژه در میدانهای بزرگ.
دیدگاه شما